سپهرغرب، گروه اجتماعی - عباس سریشی: اگرچه برخی مؤسسات و آموزشگاههای علمی و هنری، ساختارهایی هستند که با ماهیت خصوصی تأسیسشده و از نظام حقوق خصوصی پیروی مینمایند؛ اما با توجه به ماهیت آموزش در نظام کشور ما که بهعنوان خدمت عمومی محسوب میشود لاجرم میبایست طبق ضوابط و قوانین مدون و مشخص و تحت نظارت مستقیم و مستمر دولتها عمل نمایند.
بااینحال رشد قارچگونه این مؤسسات و عملکردهای بعضاً سلیقهای برخی از آنان باعث شده تا نهتنها متعهد و ملتزم به رعایت همان دستورالعملها و مقررات ابلاغی از سوی نهادهای نظارتی بالادستی نباشند بلکه تقریباً با رویکردی استقلالطلبانه و منفعتمحور و بدون توجه به تبعات این رویه کماکان به فعالیتهای خود ادامه دهند.
کارشناسان و صاحبنظران درخصوص دلایل شکلگیری و ایجاد این روند و نیز ادامه فعالیت اینگونه مراکز معتقدند که اساساً رشد اینگونه مؤسسات بیشتر جنبه تجاری و سودجویانه داشته و همواره از فرصت به وجود آمده از محل نیاز جوانان مشتاق به کسب دانش و هنر نیز سوءاستفاده شده است.
همچنین از منظر ایشان جدا از اینکه در اکثر این مؤسسات رشتههای غیرکاربردی تدریس و یا عموماً فاقد تجهیزات و تواناییهای تدریس مطابق با تبلیغات انجامشده هستند تصریح میکنند که متأسفانه امروزه در حالی سروکله این مؤسسات و آموزشگاهها در بسیاری از شهرهای کشور پیداشده که هیچ نظارت قاطع و شفافی بر عملکرد آنها وجود نداشته ولا جرم وجود همین نظارت کمرنگ است که باعث میشود هر از چند گاه نیز شاهد بروز مباحث حاشیهای بسیار پررنگتر از متن در آنها باشیم.
ایشان با تأکید بر اینکه لازم است تا این مؤسسات باکیفیتهای بینالمللی و کشوری استانداردسازی شوند، تصریح میکنند که جدا از بحث فضا و امکانات موجود در این مؤسسات و آموزشگاهها حتیالامکان باید از اساتید واجدصلاحیت و تائید شده در امر تدریس استفادهشده گو اینکه پذیرش دانشپژوه و هنرآموز نیز در آنها باید تابع یک قالب مشخص از قبول رعایت الزامات و بایستگیها صورت گیرد و اینگونه نباشد که بهصرف کلمه خصوصی بودن و پرداخت شهریه و یا برگزاری کلاسها در پشت درهای بسته و در یک مکان خارج از دید و کنترل... مجاز به انجام هرگونه عمل و یا رفتاری باشند که مغایر با هنجارها و شئون پذیرفتهشده جامعه است.
فیالواقع نفس کلام اینجاست که کلمه خصوصی بودن مجوزی برای حاکمیت و فعلیت قوانین، رفتار، سَکنات و حتی بیان و اشاعه افکار سلیقهای و شخصی صاحبان مؤسسات نیست که بتوانند آنها را به منصه ظهور برسانند حتی اگر این رفتارها مورد تایید وخوشایند مراجعان باشد...
رقیبان تازه برای نظام آموزشی
حالا اما به اعتقاد بسیاری از والدین و حتی مربیان و مُدرسان، یکنواختی حضور در مدرسه و کلاسهای تکراری همراه با فرایند تکراریترِ آموزش دروس کممعنا و مفهوم و یا نامرتبط با نیازهای زندگی و درنهایت تلاشهای نیمبند صرفاً در جهت کسب نمره قبولی داستان غالب مدارس ماست که بسیاری از والدین و دانشآموزان را به این نتیجه رسانده که این روند جز یک دور باطل نیست و لاجرم در جهت برونرفت از این معضل از هماکنون باید به دنبال راهکار دیگری غیر از مدرسه برای تقویت بنیه علمی مهارتی و حتی هنری خود و یا فرزندانشان باشند.
گو اینکه دقیقاً نیز این همانجایی است که بهیکباره اذهان ما متوجه کثرت و رویش قارچگونه نسخههایی بهظاهر شفابخش بهنام مؤسسات و آموزشگاههای علمی و هنری میشود که با سرعتی تأملبرانگیز در حال ایجاد و فعالیت هستند درحالیکه تاکنون نیز بسیاری از ما نسبت به وجود آنها بیاطلاع و اعتنا بودهایم.
البته بیان این موضوع به معنای زیر سؤال بردن تمام اعتبار و فواید این مؤسسات نیست و برحسب اتفاق نیز برخی از آنها هماکنون دارای نامهای برجسته و فعالیتهای شناختهشدهای در محافل داخلی و خارجی بوده و حتی به لحاظ برونداد علمی و هنری جزء افتخارات ما محسوب میشوند بااینحال اما جدا از این موضوع لاجرم این سؤالات نیز محل طرح دارد که آیا
- تابهحال در تعریف نقش و جایگاه کمی و کیفی اینگونه مؤسسات و آموزشگاهها در منظومه تعلیم و تربیت موضع شفاف و مشخصی اعلامشده و یا خیر؟ آیا در خصوص تعداد و اعتبار مجوزهای صادره جهت تأسیس آنها آمار اطلاعات دقیقی و متقنی وجود دارد؟
-آیا تاکنون نهاد، ساختار و نظامنامه مشخصی برای نظارت بر کمیت و کیفیت خدمات و عملکرد آنها تعریف و به اجرا درآمده؟
آیا نسبت به بررسی واقعی برونداد آنها تحقیق و یا گزارش مستند و واقعی ارائهشده وقسعلیهذا
امروزه با توجه به مشاهدهی حجم گسترده تبلیغات رسانهای و میدانی و همچنین تعداد بالای مراجعان به این مراکز اینگونه به نظر میرسد که رفتهرفته این ساختارها میروند تا نهفقط غیرمستقیم و بهعنوان یک مرکز آموزشی و یا موسسه علمی و هنری حاشیهای در مسیر آموزش بلکه در قالب یک مهد و بستر مستقل برای فرهنگسازی و تفکرآفرینی در جامعه برای خویش جایی بازکرده و عنقریب نیز حتی بهعنوان سکانداران نحلههایی از حرکتهای اجتماعی به نقشآفرینی بپردازند.
موضوع اینجاست که امروزه آموزش، محور توسعه و مدار تحول در جامعه و ابزاری مهم برای رسیدن به پیشرفت اجتماعی و اقتصادی کشورها است پس بنابراین توجه به این مهم که در مراکز آموزشی ما (اعم از خصوصی یا عمومی) چه میگذرد و چه رفتاری بر آنها قالب و حاکم است یک ضرورت بوده و لازم است تا همه نهادها و ارگانهای حاکمیتی نهتنها بر این امر نظارت داشته باشند بلکه بهمجرد مشاهده هرگونه تخطی از قوانین و ارزشها و هنجارها نیز از در مقابله و برخورد با آنها برآیند و اینگونه نباشد که صرف کلمه خصوصی و یا دوری از نظارت و مشاهده عمومی مجوز یا فرصتی برای قرار گرفتن در حاشیه امن خودسری و یا حتی کج روی محسوب گردد.
در پیدا و پنهان مؤسسات آموزشی...
اگرچه باهدف شناسایی علل، چالشها، روشها و بازخوردهای حاصل از فعالیتهای آموزشگاهها و مؤسسات علمی و هنری خصوصی، به شیوههای گوناگون بررسی و پژوهشهایی مختلفی انجامگرفته و میگیرد و حتی نتایج برخی بررسیها نیز نشان داده که عدم توجه به این موضوع، موجب کاهش کیفیت آموزش و متعاقباً بروز موضوعات حاشیهای خواهد شد. ولیکن، آنچه امروز در شهر ما دیده میشود روایت نوعی حاشیهنشینی امن برای این مؤسسات و آرامش خاطر از دغدغه پرسش و پاسخهای دست و پاگیر است که موجب شده برخی از آنها جدا از بحث کمیت و کیفیت آموزش در شیوه مدیریت خود نیز به دنبال اشکال جدیدی از جاذبه سازیهای مشتریساز باشند.
جاذبههایی که نه صرفاً بر اساس کیفیتبخشی بر محتوا و آموزش بلکه مبتنی بر ارائه انواعی از آزادی است که برحسب اتفاق نیز خوشایند برخی مراجعهکنندگان جوان آنها است موضوعاتی از قبیل برگزاری کلاسهای مختلط بین دختر و پسر، عدم توجه به نوع پوشش و آرایش هنرآموزان، ارتباطگیری نامعقول و روابط سؤالبرانگیز دانشپژوهان و هنرآموزان باهم در این محیطها و یا حتی همین روند بین اساتید و دانشپژوهان، استفاده از الگو نگارهها، موسیقی عکس و یا منابع نهچندان قابلهضم و صدالبته در کنار آن بیتوجهی برخی از کارکنان، گردانندگان و مالکان اینگونه مراکز به رعایت موازین و یا برخورد با متخلفان که باعث شده امروزه از برخی از این مراکز و بخصوص آن دسته که در مناطق پربرخوردار واقعشدهاند حرفوحدیثهای نگرانکننده و تأملبرانگیزی به گوش برسد.
گرچه بیان این موضوع به معنای سیاهنمایی شرایط و حاشیهسازی برای تلاشها و یا گرفتن انگشت اتهام بهسوی طیف و طبقه و یا اشخاص حقیقی و حقوقی خاصی نیست اما لاجرم وجود بعضی شنیدهها و مشاهدات میدانی و نیز وصول برخی گزارشهای مردمی حکایت از آن دارد که در برخی از مؤسسات و آموزشگاههای خصوصی شهر ما آنگونه که انتظار میرود ساختارهای انضباطی، شرعی و نیز اخلاقی و رفتاری میان دانشپژوهان و هنرآموزان رعایت نشده و مدیران و گردانندگان نیز بهصرف فقدان یک نظارت و پایش مستمر و تأثیرگذار از سوی متولیان و صدالبته جذب مشتری بیشتر چندان علاقهای به مطالبه این موارد از سوی مشتریان خود ندارند و حتی با اینگونه بیتوجهی به اشاعه آنها نیز دامن میزنند.
در این خصوص سرکشی نامحسوس به چند موسسه و آموزشگاه نیز بهخوبی مؤید این واقعیت بوده که گاهی اوقات و در پشت درهای بستهای که در پیشوند نام آموزشگاه نیز عنوان خصوصی و غیرانتفاعی قیدشده نهتنها هیچ الزام مؤثری بر رعایت هنجارها و ارزشها و ضوابط پایه وجود ندارد بلکه حتی گردانندگان نیز سعی میکنند تا با همرنگی کامل با مراجعان خود بهنوعی ایشان را نیز در ادامه این روند تائید و همیاری کنند.
حال اینکه این روند از کجا سرچشمه گرفته و تا کی ادامه خواهد داشت بهجای خود اما سؤال اینجاست که آیا وقت آن نرسیده که در زمانی که جامعه در تلاطم هجمههای ضد ارزشی قرار داشته و تلاش عمومی نیز بر برخورد با این دست هنجارشکنیها متمرکزشده کمی هم به موضوع این مراکز بهعنوان تجمعگاههای دور از نگاه و نظارت و دسترس برای جوانان نگاهی تازه انداخته و بهنوعی به دنبال تائید صلاحیت عملکرد کار و کارگزاران آنها باشیم؟
که البته فرقی هم نمیکند این مؤسسات و آموزشگاهها در بالای شهر باشند یا پایینشهر چه آنکه در هر دو سوی این بام قطعاً خطر سقوط به ورطه بلا و گناه وجود دارد اگر... و فقط اگر نخواهیم و نتوانیم که در این باب کمی به تأمل، تدبر و چارهاندیشی بپردازیم
زیرا گاهی این تصور غلط در بین ما وجود دارد که بهصرف برگزاری کلاسهای هنری علمی و آموزشی در یک محل دربسته و واقعشده در طبقه چندم فلان برج و مرکز خرید نهفقط ایشان را از دایره نظارت و قانونمندی خارج میکند بلکه حتی این فرصت را نیز ممکن میسازد که به نام حریم خصوصی و یا نسبتاً خصوصی...! آنگونه که میخواهند و صلاح میدانند و یا با ذائقه مراجعان همخوانی دارد رفتار کرده و مشغول به فعالیت گردند.
در این خصوص ضمن تاکید بر لزوم توجه و تذکر به متولیان و گردانندگان این مراکز و مؤسسات به تعریف محیط و حریم خصوصی باید اظهار داشت که بر طبق قانون هیچ موسسه، آموزشگاهها و هنرکده ولو بهصرف فعالیت در یک محیط دربسته و محصور در طبقات یک مجتمع، مرکز و... حریم خصوصی محسوب نشده و کلیه قوانین و روش جاری آن باید مطابق با تعاریف حریم عمومی صورت پذیرد که البته این موضوع در خصوص نوع رفتار، پوشش، ارتباطگیری جمعی و میان فردی همه حاضرین در آن اعم از کادر مدیریتی و یا هنر جو دانشپژوه مصداق پیدا میکند.
همچنین این موضوع تا بدان جا از اهمیت برخوردار است که حتی در نوع شیوه آموزش و برگزاری کلاس و حتی موضوعات و مفاهیم درسی نیز باید تابع هنجارها و قالبهای مقبول بوده و از هرگونه سلیقهپردازی و حاشیهروی نامعقول و ناصواب نیز اجتناب و پرهیز کرد که بیشک تعهد و تقیّد به این بایدونبایدها ضامن سلامت روند آموزش و تربیت جامعه ماست. لذا دور بودن از دید و قرار داشتن در حریم محصور وجود درهای بسته نمیتواند تا مجوزی برای عملکرد و فعالیتهای سلیقهای، حاکمیت فرد مزاجی و منفعت محوری در آنها باشد.
یک انتظار و مطالبه بهحق...
حالا اما مدتی است که با شروع فصل تابستان بازار فعالیت مؤسسات و آموزشگاههای خصوصی بسیار پررونق و داغتر از روزهای دیگر سال شده گو اینکه با توجه به شیوه کاری آنها نیز که عموماً بهصورت دور از دید و نظارت عمومی است نیز هیچ الزامی به رعایت همان معدود قوانین تعریفشده در خصوص رعایت بایستگیها و شایستگیها ندارند
فلذا این انتظار و مطالبه عمومی وجود دارد که هم بهعنوان کیفیت و بازخورد سنجی از نوع تدریس و هم از منظر رعایت و تقیّد به ارزشها و هنجارها نه بهصورت هفتگی و روزانه بلکه حتیالامکان بهصورت سرزده و مقطعی هیئتی از نمایندگان نهادها و ارگانهای آموزشی، حقوقی و انتظامی ضمن بازدید از این مراکز بهنوعی چتر نظارتی بر شئون اجتماعی را گستردهتر از قبل کرده و ضمن تقدیر از عملکرد مثبت و متعالی مؤسسات قانونمند با آن دسته از مراکزی که بهنوعی بهصورت مستقل و سلیقهای در حال فعالیت و کار هستند نیز از در برخورد و مقابله برآیند.
گو اینکه کمترین فایده و ثمر این کار نیز قطعاً جمع شدن حواس همگان در خصوص نوع عملکردها و نیز برداشتن قدمی دیگر در تحقق سلامت و عمومی بخصوص در نسل جوان است که متأسفانه بیشترین هجمهها و فعالیتها نیز بهسوی ایشان متمرکزشده.
ما عمیقاً بر این باوریم که مقوله آموزش در همهسویههای آن بهمثابه شمشیر دو دمی میماند که اگر به هر علت از تهدیدات احتمالی آن در زوایا و سویههای مختلف (اعم از دولتی یا خصوصی، فرهنگی یا هنری، علمی و...) غفلت کنیم لاجرم از تبعات آن مصون نمانده و متحمل صدمات و خسارات سنگینی خواهیم شد ضایعات بعضاً پرهزینه و جبرانناپذیری که میتوان از هماکنون و باکمی دقت و تلاش و صرف هزینههای بسیار ناچیز از آنها جلوگیری کرد اگر فقط کمی به هوش و نکتهسنج باشیم.
شناسه خبر 9995