وقتی گوشها قدرت شنوایی ندارند
راهکارهایی برای تحمل نظرات مخالف
هیچ زمان و مکانی جود ندارد که آدمها مثل همفکر کنند. اصلاً مثل هم حرف زدن و فکر کردن نهتنها نکته مثبتی ندارد بلکه کسالت وحشتناکی را به همراه دارد که میتواند انگیزه زندگی کردن را از انسان بگیرد.
از یک کلاس درس دانشگاهی گرفته تا اعضای یک خانواده و زنوشوهری که از دو خانواده و دیدگاه مختلف زیر یک سقف زندگی میکنند، اگر افراد حق اظهارنظر داشته و نظرات مخالفشان را در رابطه با موضوعات آزادانه و محترمانه بدون هیچ درگیری بگویند، قطعاً درنهایت به جامعهای خواهیم رسید که مردم و مسئولین در آن مقابل نظرات و ایدههای مخالف خود جبهه نگرفته و بدون برهم زدن فضای جامعه محترمانه برخورد میکنند. اما متأسفانه شاهد هستیم که در واقعیت همهچیز انقدرها هم راحت نیست. جبههگیری و واکنشهای تندوتیزی که در قالب پست و کامنت در فضای مدرن مجازی و یا در برخوردهای خانوادگی، دوستان و یا در روابط اجتماعی شاهد هستیم، روی دیگری از حقیقت موجود در جامعه را نشان میدهد و آن اینکه واقعیتی مثل "تحمل مخالف" در جامعه نهادینه نشده، درنتیجه شکاف اجتماعی در میان مردم بهقدری زیاد شده که تا فردی مختصر طعنهای میزند، با مشت به سینه او کوبیده میشود و یا با کوچکترین اظهارنظر مخالف در مسائل گوناگون گاردهای سنگین، سخت و گاهی جبرانناپذیری در قبال آن گرفته میشود.
پذیرش به معنای تائید حرف و نگرش طرف مقابل نیست، بلکه منظور این است که من میشنوم و قبول میکنم که نظر شما این است و کاری هم برای تغییر و نظرات مخالف ندارم. باید یاد بگیریم بدون در تقابل گرفتن باهم، خوب بشنویم و حرف بزنیم
نهادینه نشدن تحمل مخالف
حقیقتی که در نوع رفتار آدمها در قبال نظر و دیدگاه مخالف خود نشان داده میشود این است که تفاوت و شکاف میان مردم طبیعی است.
لیورا سعید، روانشناس عمومی شکاف بین افراد را بنابه دلایلی طبیعی دانسته و در گفتوگوی خود با تبیان میگوید: «هر شخصی با توجه به نوع ژنتیکی که به دنیا آمده و محیطی که در آن رشد و تربیتشده، با دیگری تفاوت پیدا میکند. ژنتیک و تربیت از هر شخصی هویتی میسازد که سبب میشود هر فرد در برخورد با وقایع و رویدادها بهنوعی رفتار کند و این در تمایز و تفاوت او از دیگران تأثیرگذار است. طبق این گفتهها باید بپذیریم که تفاوت وجود دارد و شکاف بین افراد در جامعه و حتی افراد یک خانواده امری طبیعی است.»
وجود یک ویروس تربیتی در جامعه
از نگاه رفتارشناسی، تحمل نظر مخالفان بستگی به آستانه تحمل افراد دارد. میزان آستانه تحمل افراد نیز به عوامل و الگوهای مختلفی چون موارد رفتاری بیرونی، عوامل محیطی و فرایندهای فرهنگی، اجتماعی و خانوادگی ارتباط مستقیم دارد.
دکتر مجید ابهری، مشاور خانواده، ، رفتارشناس و آسیبشناس اجتماعی خانواده را یکی از ارکان مهم در الگوپذیری در رابطه با کم و کیف آستانه تحمل معرفی کرده و در گفتوگوی خود با تبیان میگوید: «متأسفانه خانوادههای ما از دوران کودکی فرزندان خود را ناتوان در مقابله با انتقادها تربیت کرده به شکلی که حاضر نیستند کوچکترین انتقاد و نظر مخالف را تحمل کنند. دربازیها و مسابقات، والدین ، برادران و خواهران بزرگتر خود را بازنده مینمایند تا فرزندشان دلگیر نشود درحالیکه اینگونه اطفال در مقابل شکست، ضعیف و انتقادناپذیر بارآمده و وارد جامعه میشوند.این بچهها توقع دارند در هر بازی و مسابقه برنده شوند و هیچوقت حرفی برخلاف نظر و عقیده خود نشنوند.
پایین بودن آستانه تحمل در قبال انتقادات در جامعهی ما یک ویروس تربیتی است که اکثریت قابلتوجهی به آن آلوده هستند. ما علاقهمند به شنیدن تعریف و تمجید رشد میکنیم و در مقابل کوچکترین حرکات توقع تشویق، تمجید و هورا کشیدن داریم. بنابراین با آستانه تحمل محدود و کوتاه وارد جامعه شده و علاوه بر اینکه هیچ نظر مخالفی برخلاف عقیده خود را تحمل نمیکنیم، حتی در زندگی زناشویی و در محل کار، خود را بینیاز از اصلاح و انتقاد میدانیم. متأسفانه مقصر اصلی در این روند تربیتی ناصحیح خانواده ، نهادهای آموزشی و رسانهها هستند.»
مهارتی که باید آن را آموخت
خانم سعید در رابطه با عواملی که منجر میشود افراد تحمل شنیدن نظر مخالف را نداشته باشند، ادامه میدهد: «صرفنظر از یک سری اختلالات شخصیتی مثل شخصیت ضداجتماعی(افراد anti social) یا افراد خودشیفته، اغلب افراد مهارت شنیدن، تحمل یا پذیرش عقاید گوناگون و مخالف خود را ندارند. مهارت یعنی چیزی که نیازمند آموختن و یادگرفتن بوده و کاری است دشوار که متأسفانه در محیطهای آموزشی به آن توجهی نمیشود.»
خطرات قربانیان رفتاری برای جامعه
روانشناسان معتقدند که نقش اعتمادبهنفس در روند رشد و پیشرفت افراد بسیار مهم و تأثیرگذار است. سعید نیز این مهم را در میزان تعادل رفتاری آدمها مؤثر میداند؛ «هر فرد هویتی از خانواده یا جامعه دریافت میکند که این هویت میتواند به او اعتمادبهنفس خوب و کافی بدهد و یا برعکس توسط خانواده یا جامعه یا هر دو ناکامیهایی را تجربه کند که بهتبع آن اعتمادبهنفس خوبی در او شکل نگیرد. فردی که ناکامیهایش زیاد شود، در وضعیت قربانی قرار میگیرد. فرد قربانی در خانواده و یا جامعه موضع پاییندست پیداکرده و چون روان انسان دنبال تعادل است، رفتارهای بعضاً نامطلوبی از خود نشان میدهد تا خودش را بالا بکشد. گروهی از این افراد جذب گروهها و افرادی میشوند که با اسمورسم آنها بتوانند خودشان را برجسته نمایش داده و از این وضعیت عدم تعادل خارج شود.
پایین بودن آستانه تحمل در قبال انتقادات در جامعهی ما یک ویروس تربیتی است که اکثریت قابلتوجهی به آن آلوده هستند. ما علاقهمند به شنیدن تعریف و تمجید رشد میکنیم و در مقابل کوچکترین حرکات توقع تشویق، تمجید و هورا کشیدن داریم. بنابراین با آستانه تحمل محدود و کوتاه وارد جامعه شده و علاوه بر اینکه هیچ نظر مخالفی برخلاف عقیده خود را تحمل نمیکنیم، حتی در زندگی زناشویی و در محل کار، خود را بینیاز از اصلاح و انتقاد میدانیم
گروهی دیگر نیز تحت رفتارهای نرم مثل لجبازی، قهر کردن، بدگویی یا به شکل مدرن بلاک کردن، قطع ارتباط مجازی، گذاشتن پست یا کامنت بد در شبکهها و گروهها به شکل پرخاشگرانه منفعلانه و عدهای هم به شکل پرخاشگرانه فعال و مستقیم مثل زدوخورد مستقیم، فحاشی، تخریب یا آسیب به اموال، شلوغ کردن به شکل مستقیم و غلط در جامعه خودنمایی میکنند.»
هیچکس گل بیعیب نیست
یکی از راههایی که میتواند تمرین خوبی برای تقویت شنیدن نظرات مخالف باشد این است که افراد همیشه احتمال نادرست بودن افكار خودشان را بدهند و فکر نکنند همیشه نظر آنها درست است. این تفکر منجر میشود به نظرات و ایدههایی برخورد کنیم که تاكنون به ذهنمان خطور نكرده و این مقدمهای است برای دور شدن از تعصبهای بیپایه در جامعه و احیای فرهنگ تفکر.
مراقب قربانی شدن باشید
پیشگیری همیشه بهتر از درمان است، در رابطه با پیشگیری از روی دادن ناهنجاریهای رفتاری و اجتماعی باید مراقب بود تا افراد کارشان به ناکامی یا قربانی شدن نرسد. سعید در رابطه با این موضوع ضمن بیان مثالی ادامه میدهد: «کودکی که بعد از دور بودن مدتزمان طولانی از پدر و مادرش، دوست دارد نقاشی یا بازی موردعلاقهاش را به آنها نشان دهد اما والدین به دلیل خستگی و معذوریتهای خود به او توجه نمیکنند. قطعاً بعد از تکرار این رفتار، بچه خرابکاری میکند که توسط پدر و مادر هرچند به شکل منفی با عکسالعمل مواجه میشود. چون میداند در زمان خرابکاری و شلوغکاری تقویتی از والدین خود دریافت کرده و میتواند نظر آنها را به سمت خود جلب میکند.
فراهم کردن محیطی سالم برای گفتگو و همصحبتی و همچنین توجه به اعتمادبهنفس افراد و تقویت آن از راههایی هستند که افراد به واسطه آنها میتوانند به شکل واقعی خود را بروز داده تا به دنبال رفتارهای ناهنجاری که بهواسطه آن بخواهند خودشان را نشان دهند، نروند.»
پذیرش به معنای تأیید نیست
سعید پذیرش را به معنای تائید حرف و نگرش طرف مقابل درست ندانسته و معتقد است: «پذیرش به معنای تائید حرف و نگرش طرف مقابل نیست، بلکه منظور این است که من میشنوم و قبول میکنم که نظر شما این است و کاری هم برای تغییر و نظرات مخالف ندارم. باید یاد بگیریم بدون در تقابل گرفتن باهم، خوب بشنویم و حرف بزنیم.»
منبع: تبیان
شناسه خبر 16749