سپهرغرب، گروه اجتماعی - عباس سریشی: در شهر دوستدار معلول به این فکر میشود که چگونه میتوان به تمامی انسانها، ورای تواناییهای جسمی آنان امکان تحرک و زندگی راحت را داد.
تقریباً اکثریت معلولان از وضع و حال موجود درخصوص فضاهای شهری و اجتماعی همچون ادارهها، پارکها، بانکها و ورزشگاهها، سینماها و غیره گلایه دارند. درد دلها و مشکلاتی که میشود آنها را با انجام برخی اصلاحات و تغییرات و مناسبسازی اماکن شهری رفع کرد؛ گو اینکه اگر این موضوع محقق شود، قطعاً میتواند زمینهساز حضور اجتماعی بیشازپیش ایشان در عرصههای مختلف شود، اما...!
بسیار جالب است که بدانیم براساس گزارشی که هرساله با عنوان بهترین شهرها برای افراد دارای معلولیت منتشر میشود، شاخصهای مختلفی از قبیل سرانه تعداد پزشکان به نسبت افراد معلول، میزان دسترسی معلولان به اماکن رفاهی و خدماتی، وضع پیادهروها، در دسترس بودن حملونقل عمومی، هزینههای زندگی، سهم اشتغال برای افراد با مشکلات حرکتی خاص، نصب رمپهای مخصوص معلولان در پیادهروها، اتوبوسهای مجهز به سطوح شیبدار مخصوص ویلچر، بالابر ویلچر و غیره مورد ارزیابی قرار میگیرد؛ بااینحال مقایسه این مؤلفهها با وضعیت شهرهای کشورمان بهخوبی نشان میدهد که مناسبسازی فضای شهری تا چه حد با این سطوح فاصله دارد و بدتر اینکه مناسبسازی فضای شهری برای تردد بیشتر معلولان در شهر، همه ماجرا نیست.
واقع امر این است که استانداردهای جهانی برای شهرهای دوستدار معلولان تنها به رفع موانع شهری خلاصه نمیشود و اصولاً معلولان نیاز به قوانین حمایتی بیشتر و خاصتری دارند و اینکه شهرهای مناسب برای معلولان باید به تمام وجوه نیازهای معلولان پاسخگو باشد و نمیتوان تنها با مناسبسازی بخشی از فضای شهری، ادعا کرد شهری دوستدار معلولان است.
موضوع این است که متأسفانه براساس یک تصور غلط عموماً در معیارها و شاخصهای مربوط به شهرهای کشور ما تنها معلولان جسمی را درنظر میگیرند و از دیگر معلولان و کسانی که دارای اختلالات و مشکلات جسمی مانند نابینایی، ناشنوایی و غیره هستند، غافل میشوند و این درحالی است که در شهرهایی که رتبههای نخست توجه به وضعیت توانیابان را دارند، همه معلولان با همه مشکلات و نواقص اعم از حرکتی، بصری، سمعی و غیره به مکانهای عمومی ازجمله سالنهای تئاتر و موزهها بهراحتی دسترسی دارند و رستورانها و کافهها در سراسر شهر برای ایشان و منطبق با شرایطشان بهسازی شده و درمجموع در این شهرها سیاستهای جامع و مناسبی را برای دسترسی همه این افراد و بدون مانع در پیش گرفتهاند.
از منظر کارشناسان در این شهرها، کلیت ساختمانها و معابر و زیرساختها طوری طراحی میشوند که نهفقط برای شهروندان عادی، بلکه برای انسانهایی با محدودیتهای جسمی خاص نیز بدون هیچ دستاندازی قابل زندگی یا استفاده باشند؛ البته این موضوع سالهاست که برای معماران مطرح بوده و در بسیاری پروژهها نیز عملی شده است.
مضاف بر اینکه در این شهرها قوانین و مقررات لازمالاجرای بسیاری نیز وجود دارد که طراحان ساختمانهای دولتی و یا عمومی را به رعایت نیازهای معلولان ملزم میکنند. مخلص کلام اینکه به باور بسیاری از صاحبنظران این قوانین تنها برای توانخواهان اهمیت ندارند، بلکه طراحی یک شهر بدون مانع برای گروههای دیگری از شهروندان هم مایه بهبود کیفیت زندگی است و در طراحی اینگونه شهرها به آن فکر میشود که چگونه میتوان به تمامی انسانها، ورای تواناییهای جسمی آنان امکان تحرک و زندگی راحت را داد.
غفلت از حقوق شهروندی معلولان
و اما بسیاری از کارشناسان و صاحبنظران بر این حقیقت تصریح و تأکید دارند که هرچند در کشور ما درباره وضعیت معلولین، استانداردها و بایستگیهای لازم در زمینه ایشان سخن بسیار گفته شده، اما بیشک درحال حاضر مهمترین چالش عینی بیتوجهی به حقوق شهروندی آنان درخصوص لزوم دسترسی آسان و برابر با دیگر همشهریان به تسهیلات خدماتی و رفاهی است
واقعیت این است که هر شهر، محله و منطقه برای بالا بردن کیفیت زندگی شهروندان راه حلهای خاص خود را میطلبد. اما پیاده کردن همه الزامات مربوط به معلولین آنگونه که باید، عملی نشده؛ زیرا عموماً کسانی در امر تصمیمگیری و تصمیمسازی برای ایشان مداخله و فعالیت میکنند که اساساً هیچ درک مفهومی از شرایط جسمی، مطالبات و خواسته این افراد ندارند.
پس این تصور وجود دارد که اگر قرار باشد معلولان نیز با طیب خاطر در بهبود زندگی اجتماعی شهرشان شرکت کنند، باید قبل از هرچیز فکری برای مشارکت و دریافت نظرات آنان بهعنوان یک شهروند با نیاز خاص کرد. در آن صورت است که معماران و طراحان شهری نیز این امکان را پیدا میکنند که ایدههای ایشان را تا آخرین جزئیات تحلیل و نهایتاً برای عملی کردن آنها راه حلهای منطقی، معقول و خلاقانه پیدا کنند.
بااینحال اینگونه به نظر میرسد که با وجود مشاهده و اطلاع از مشکلات فراوان درخصوص بهرهگیری افراد معلول از شهر و امکانات آن در کشور ما، سیاستگذاران و برنامهریزان امور شهری در تدوین سیاستگذاریها و برنامههای خود آنگونه که بایدوشاید، به نیازهای این گروه توجه نداشتهاند که این امر به نوبه خود گروه مذکور را با دشواریهای متعددی مواجه کرده است.
این بدان معنا بوده که سیاستگذاری شهری ما در حوزه مربوط به افراد دارای معلولیت همچنان با خلأهای بسیار جدی، اساسی و فراوانی مواجه است و سیاستگذاران بهدلیل فقدان آگاهی کافی و بعضاً بیمسئولیتی میتوانند به شیوههای گوناگون موانعی را در مسیر زندگی شهروندان دارای معلولیت ایجاد کنند که ماحصل این بیتوجهی را میتوان در خانهنشینی طولانیمدت معلولان و درنهایت جدایی دائمی آنان از بدنه فعال جامعه مشاهده کرد.
راه سنگلاخ و پای لنگ
این یک واقعیت غیر قابل انکار است که شهر همدان شهر معلولمحور نیست، دلیل آنکه نهفقط در طراحی معابر آن نیازهای ویژه افراد دارای معلولیت تا حدود زیادی نادیده گرفته شده، بلکه وضعیت خاص معابر در این شهر سبب شده تا گروه مذکور عملاً یا از صحنه فعالیتها و کنشهای شهری حذف شده و یا درنهایت با اتکا به دیگر افراد و بهصورت وابسته (البته بهصورت محدود) به انجام امور روزمره خود در شهر مبادرت ورزند.
گو اینکه درصورت حضور در شهر و تلاش جهت انجام کنشهای اجتماعی نیز گاهی باید هزینهها و خطرات مالی و در پارهای موارد جانی را پذیرا باشند؛ البته این نیز درحالی است که یکی از بدیهیترین حقوق هر شهروندی را، حق استفاده ایمن و آسان از فضاهای شهری دانستهاند که مدیریت شهری میبایست شرایطی را فراهم کند تا همه گروهها بتوانند بهطور برابر از فضاهای شهری و امکانات موجود بهصورت عادلانه بهره گیرند.
تحلیلهای میدانی کارشناسان و محققان نشان میدهد که درحال حاضر و با وجود انجام برخی پروژههای عمرانی در سطح معابر و خیابانها، اما کماکان بسیاری از این معابر بهدلیل وجود چالهها، ناهمواریها، داربستها و سایر موانع در عمل برای بسیاری از افراد دارای معلولیت غیر قابل استفاده بوده و یا ترد ایشان را چه با ویلچر و یا عصا با مشقت و صرف زمان بیشتر همراه میکند.
البته این مشکل در کنار معضلات دیگر همچون عبور از خیابان و عدم توجه به مناسبسازی آنها، مشکل دسترسی را برای معلولان دوچندان میکند. اینکه وضعیت عمده خیابانها نیز بهگونهای است که عبور از آنها بدون راهنمایی و مساعدت دیگران، میسر نیست که البته این موضوع در فصول بارندگی و برفی از شدت بیشتری برخوردار میشود.
همچنین در بحث دیگر نیز با وجود نصب تعداد زیادی پُل عابر پیاده و بالابر، اما به هر شکل (بهخصوص خرابی و خاموشی دائمی بالابرها) استفاده از آنها برای تمامی افراد دارای معلولیت امکانپذیر نیست. پس بر این اساس گزافه نیست اگر گفته شود در مراحل مختلف فرآیند سیاستگذاری شهری، معلولان و نیازهای ویژه آنها برای بهرهگیری آسان و امن از فضاها و معابر شهری عملاً یا نادیده گرفته شده و یا در حاشیه دورتر از متن قرار دارد.
موضوع قابل تأمل این است که در بحث ساختمانهای اداری و اساسنامههای مربوط به الزامات ساختوساز درخصوص تسهیل در تردد و دسترسی معلولان نیز کماکان این نواقص به اشکال و شدتهای مختلف دیده و راهکار مناسبی نیز برای آنها تعریف و اجرا نمیشود.
به گفته تعدادی از معلولان شهر همدان در گفتوگو با خبرنگار سپهرغرب، استفاده از بخش عمده ساختمانهای عمومی همچون ادارات، نهادها و بانکها برای افراد معلول با دشواریهای فراوان همراه است، بهگونهای که تعداد فراوانی از این افراد فقط در شرایط اضطرار به ادارات و سازمانهای دولتی و خصوصی مراجعه میکنند و در موارد متعددی افراد معلول صرفاً به سبب فقدان مناسبسازیهای استاندارد، قادر به مراجعه به بخش مربوطه نیستند.
همچنین ایشان تأکید دارند که در اماکن تفریحی شهر همدان همچون پارکها، سینماها، موزهها، کافیشاپها و رستورانها آنگونه که باید، به نیازهای افراد دارای معلولیت توجه نشده؛ وجود پلهها و دیگر موانع مشکلات متعددی را برای بسیاری از افراد معلول همچون معلولان جسمی حرکتی ایجاد کرده که این نقایص باعث شده تا گروه مذکور به سبب دشواریهای موجود، به تعدد و کرات از استفاده اماکن تفریحی چشمپوشی کنند.
البته منتقدان معتقدند که با وجود همه این مشکلات، اما نمیتوان همه این معضلات را صرفاً ناشی از برنامهریزی و عملکرد نهاد مدیریت شهری دانست. بلکه موضوعات دیگری از قبیل رقابت دولت و نهاد مدیریت شهری در حوزههای مختلف شهر، عملکرد ضعیف نهادهای آموزشی و بعضاً بیمسئولیتی برخی از شهروندان نیز میتواند به شیوههای گوناگون موانعی را در مسیر تردد سهل و ایمن شهروندان دارای معلولیت ایجاد کند.
محروم از وسایل نقلیه
و اما اگرچه طی سالهای اخیر موضوع توسعه کمی و کیفی شبکه حملونقل عمومی و افزایش میزان دسترسی شهروندان به آن در همدان و همچنین در مقایسه با دهههای گذشته، بسیار بیشتر و بهتر شده و حتی این موضوع را نیز میتوان یکی از نقاط قوت مدیریت شهری عنوان کرد، اما نباید غافل بود که طراحی نامناسب بسیاری از ایستگاهها از یکسو و عدم اتخاذ تدابیر مناسب جهت بهرهگیری معلولان از این قابلیت مهم شهری در ساعات ازدحام جمعیت و نیز فقدان خودروهای مناسب، باعث شده تا عملاً معلولان نتوانند آنگونه که حق ایشان است، از وسایل نقلیه عمومی اعم از تاکسی، اتوبوس و غیره استفاده کرده و آنان از این امکان شهری که بهطور طبیعی حق آنها است، محروم هستند.
در این خصوص بررسیهای میدانی خبرنگاران نشان داده که امروزه اغلب افراد دارای معلولیت برای استفاده از تاکسی و اتوبوسهای شهری نیاز شدیدی به یاری و مساعدت دیگر افراد دارند. چراکه در اتوبوسهای شهری تدابیر مناسب برای آنکه افراد دارای معلولیت جسمی- حرکتی بتوانند از آنها بهره گیرند، پیشبینی نشده است.
گو اینکه در بسیاری موارد نیز رانندگان یا بهدلیل ناآگاهی و یا بهصورت آگاهانه با عدم پذیرش سوار کردن ایشان و یا اصرار به گرفتن کرایههای بالاتر بهعنوان دربستی، در حق ایشان اجحاف میکنند؛ از طرف دیگر عدم بهرهگیری از مکانیزم گویا در اتوبوسهای شهری نیز باعث میشود تا افراد دارای آسیب بینایی در بهرهگیری از آنها با مشکلاتی مواجه شوند.
مخلص کلام اینکه یکی دیگر از مهمترین مشکلات اساسی معلولان جسمی و حرکتی نبود وسایل نقلیه عمومی مناسبسازیشده برای این قشر از جامعه است که نهادهایی همچون بهزیستی و شهرداری (به دور از برخی حرکات نمایشی و تبلیغی) باید به این موضوع توجه ویژه داشته باشند و این درحالی است که در بسیاری از شهرهای دوستدار معلول ضمن تجهیز ایستگاهها و وسایل نقلیه عمومی بهوسیله سطح شیبدار و بالابر جهت استفاده معلولان، با تشکیل آژانسهای مجهز به خودروهای مخصوص و مجهز به بالابر، به کمک اینگونه افراد شتافتهاند.
از منظر تحلیلگران توجه به این نکته ضروری است که نهاد مدیریت شهری بهتنهایی مسئول دشواریها و مسائل موجود در حوزه شهری در دو عرصه یادشده بالا نیست و در این میان نقش انجمنها و سازمانهای مردمنهاد نیز در انعکاس نظرات افراد دارای معلولیت بسیار مهم است، گو اینکه اگر شهروندان هم در موضوع توجه به مطالبات و مشکلات خاص معلولان بهدرستی آموزش دیده و دقت کنند، قطع به یقین میتوان بخش بزرگی از مسائل موجود و مرتبط با این طیف را در بحث حملونقل رفع کرد.
درعینحال تعامل و شنیدن نظرات گروه هدف، یکی از عوامل اثرگذار بر موفقیتآمیز بودن یک سیاست و راهکار در مراحل مختلف سیاستگذاری شهری است که مدیران و مسئولان مربوطه باید در جریان برنامهریزیهای شهری مربوط به افراد معلول از تجارب این گروه بهره گیرند، زیرا قطعاً درنتیجه این مفاهمهها و خردورزی جمعی است که میتوان به نتایج بهتری در مدیرت شهری و رفع مشکلات دست یافت.
سخن آخر
براساس برخی آمارها امروزه جمعیتی چندمیلیوننفری از هموطنان ما به دلایل گوناگون ازنظر جسمی، ذهنی، حرکتی و روانی دچار ناتوانی و معلولیتهایی هستند؛ اما در مورد حقوق شهروندی بهویژه حقوق شهروندان معلول بهعنوان بزرگترین اقلیت جامعه، آنچه اهمیت دارد، مغفول نشدن از حضورشان و کمک کردن آنها در بسط و توسعه توانمندیها و ظرفیتهای انسانیشان است تا به سهم خود در پُربارتر کردن منشور حقوق شهروندی، شرکتی فعال داشته باشند.
درواقع معلولین (با هر درجه و شدت از معلولیت) بهعنوان انسان دارای حقوق انسانی و بهعنوان شهروند دارای حقوق شهروندی هستند، گو اینکه امروزه در جهان با تکیه بر اصول بنیادین حقوق بشری و ارزشهای انسانی، برابرسازی فرصتها برای همه اقشار جامعه با شرایط ویژه و منحصربهفرد، یکی از دغدغهها و اصول مهم در تبیین رویکردهای جدید قاعدهسازی و مقرراتگذاری است که این رویکرد جدید و درحال تغییر باعث شده تا با نگاهی جامع، جایگاه و نقش تکتک افراد درون جامعه بازتعریف شود که البته موضوع معلولان نیز در این میان از اهمیت ویژهای برخوردار است.
بر این اساس قانون جامع حمایت از حقوق معلولان، بهعنوان مهمترین سند حمایتی از افراد معلول کشور، چندسالی است که تصویب شده و چندین مرحله نیز مورد بازبینی و اصلاح قرار گرفته است؛ اما نکته اساسی در این بین، عدم توجه به اجرای کامل این قانون بوده که موجبات دلخوری معلولان را فراهم آورده است.
آنچه مسلم است برای اجرای هر قانونی، میبایست الزامات اجرایی آن نیز درنظر گرفته شود که متأسفانه قانون جامع حمایت از معلولان (در همه جهات و شئون) نیز مشمول چنین قاعدهای شده و حمایت اعتبار لازم برای اجرایی شدن بند بند قوانین آن، اختصاص نیافته است.
شناسه خبر 17967