سپهرغرب، گروه اندیشه: فرهنگ الهی– اسلامی دارای ریشههای قوی در آموزشهای الهی و فطرت انسان هاست که در این فرهنگ با تعبیر پیامبر برونی و پیامبر درونی از آنها یاد میشود و هر دو عامل به عنوان مکمل یکدیگر وارد عمل میشوند. به عبارت دیگر، فرهنگ و روان شناسی الهی – اسلامی قابل جدا شدن از یکدیگر نیستند.
بنابر نظریه مکتب روان شناسی الهی – اسلامی، انسان تنها از طریق آموزش، اعتقاد و کاربرد آموزشهای الهی به آرامش روانی دست مییابد. در قرآن مجید آمده است: «أَلاَ بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»، یعنی «با یاد خدا، قلبها آرام میگیرند» (رعد: 28). امام صادق (علیه السلام) در تفسیر مفهوم ذکر میفرماید: «منظور از مفهوم ذکر، یادآوری خداوند در انجام امور حلال و حرام است و منظور از ذکر، فقط گفتن سبحان الله و الحمدلله نیست». در جای دیگر، امام (علیه السلام) اضافه میفرماید: «اگرچه این کلمات هم جزء ذکر هستند، ولی منظور اصلی تطبیق رفتار با آموزشهای الهی است».
بر این اساس در فرهنگ توحیدی، با اعتقاد به وجود خداوند به عنوان آفریدگار انسان و رب و پرورش دهنده ی او، فرد موظف است تمام رفتارهای ارادی خود را بر آموزشهای توحیدی بنیان کند. بر اساس برداشت فوق جز فرآیندهای زیستی و نباتی که آنها هم طبق قوانین تکوینی الهی به صورت خودکار در جریان هستند، اگر انسان بخواهد به زندگی سالم دست یابد، موظف است تمام رفتارهای ارادی، یعنی اعمال فردی و اجتماعی خود را با دستورات الهی وفق دهد. هنر او در زندگی کوشش برای یادگیری آموزشهای الهی، تطبیق و کاربرد آنها در شرایط زمان و مکان زندگی خویش است. در این حال، رفتار انسان طبق کنترل و ضوابط خاص الهی انجام میشود و حق ندارد هر طور که میخواهد رفتار کند. به طور خلاصه میتوان گفت، یک انسان موحد فردی کنترل شده است که تمام غرایز، تمایلات شهوانی و رفتارهای ارادی او، طبق ضوابط قوانین الهی کنترل شده اند. این سازوکار کنترل در اصطلاح ادیان الهی، تقوا نام دارد و فرد برخوردار از خودکنترلی به نام «انسان متقی» معرفی میشود.
مسیح (علیه السلام) در حالی که به شاگردان خود آموزش میدهد، این سازوکار را به صورت زیر مطرح میکند:
«جسدت را مانند اسبی که در آسودگی ویژه ای زندگی میکند نگه دار، زیرا اسب را غذا به اندازه میدهند ولی بی نهایت کار میکشند و لگام را در دهان او میگذارند تا طبق اراده و خواست تو برود و او را میبندند تا کسی را نیازارد. هرگاه نافرمانی کند او را میزنند. پس ای برنا با تو هم این چنین کن تا همیشه با خدا به سر بری. کلام من نباید به هیچ وجه تو را خشمگین کند. زیرا داوود پیامبر خود، همین کار را کرده آن طور که خودش اعتراف نموده و میگوید: من مانند اسبی در خدمت تو و همیشه با تو هستم»
علی (علیه السلام) نیز میفرماید: «ان کل مؤمن ملجم» یعنی «هر انسان مؤمن مهار شده است.»
در حقیقت مجموعه آموزشهای الهی را میتوان به عنوان مهارها و لگامهایی ذکر کرد که انسان را در مسیر رشد و کمال، تثبیت میکنند. نظریه ی اصلی در فرهنگ اسلامی این است که انسان از طریق کنترل خویش و کاربرد آموزشهای توحیدی، به زندگی سالم و رشد روانی دست مییابد. میتوان گفت اتخاذ تصمیم برای دست یابی به «خود کنترلی» و کوشش در این مسیر، راهکار اصلی برای استفاده از فرهنگ الهی دست یابی به رشد است.علی (علیه السلام) علت بعثت پیامبران الهی را به صورت زیر بیان میکند:
«خداوند رسولانی را در بین آنها برانگیخت و پیامبرانی را پی در پی فرستاد تا عهد و پیمان خدا را که در فطرت آنها بود بطلبند و نعمت فراموش شده را یادآوری کنند و از راه تبلیغ با ایشان گفت و گو کنند و عقلهای پنهان شده را برانگیزند و به کار اندازند و آیات قدرت را به ایشان نشان دهند».
بنابر تعبیرهای فوق، آموزشهای پیامبران الهی ابزاری برای رشد عقل فطری (فطرت) هستند و بر این اساس، آنها را باید به عنوان «قوانین رشد روانی، فردی، اجتماعی و معنوی انسان» تلقی کرد و با این عنوان مورد استفاده قرار داد.
منبع مقاله:حسینی، سیّد ابوالقاسم؛ (1387) سبک و روش زندگی استاندارد و نقش آن در تأمین سلامت بدنی، روانی، اجتماعی و معنوی انسان، تهران: نشر قطره
شناسه خبر 20219