شناسه خبر:22878
1399/3/19 01:00:27

سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی (ره) مصادف شد با فرمایشات عمیق و مبسوط رهبر فرزانه انقلاب اسلامی آیت‌الله العظمی خامنه‌ای مد ظله العالی، ایشان پس از تشریح روحیه تحول‌گرایی هدفمند و الهی بنیان‌گذار جمهوری اسلامی ایران برای ادامه این مسیر نورانی، چند مسئله را لازم برشمردند؛ رهبر یکی از این عوامل را ضرورت تحول در آموزش ارزیابی کردند که پردازش به این موضوع با توجه به اهمیت فوق‌العاده‌ برای وصول به سایر پیشرفت‌ها و نهایتاً تحول، لازم است.

واقعیت این است که در بیشتر لایه‌ها و عرصه‌های مسائل پیرامونی ما آنچنان که باید آموزش مورد توجه قرار نگرفته و همین ضعف در مقاطعی خود را نشان داده و هزینه‌هایی بر کشور ما مانند مقوله اقتصاد وارد کرده است. جامعه ما در مواجهه با آموزش حداقل با چند چالش مواجه بوده؛ نخست عدم توجه به ارزش آموزش و ارتقای آن در محکم کردن پایه‌های زندگی فردی، اجتماعی، دنیوی و اخروی، در همین موضوع اقتصاد وقتی حتی به‌طور نسبی وارد کار می‌شویم، شاهد خواهیم بود که اگر کمی بیشتر به این مسئله ممکن یعنی ارتقای آموزش بپردازیم، تا چه اندازه می‌توانیم کیفیت محصولات را بالا برده و آن را در دنیا قابل رقابت کنیم. دوم احساس نادرست درباره عدم نیاز به آموزش است و کم نداریم افرادی که فعالیت‌هایی دارند که لازم است قبل از پردازش به آن کار، آموزش ببینند، اما به‌راحتی مدعی‌اند که کار را بلد هستند. درواقع به‌نوعی توهم توانایی برای آن فعالیت خاص را دارند، این گروه همان کسانی هستند که درباره آنان می‌گوییم: «همه کار بلدند و هیچ کاری بلد نیستند»، سوم اینکه برخی کارفرمایان بدون آموزش به کارگران و فعالان، می‌گویند خب کسی که وارد شغلی می‌شود، باید به‌خوبی کار بلد باشد. غافل از اینکه در عمل و اکثر موارد، چنین مطلوبی وجود خارجی ندارد و شاید به اعتباری بتوان گفت که بیشتر افراد با کلی ناشی‌بازی، به‌تدریج کاری را یاد می‌گیرند. درحالی که می‌بایست قبل از قبول مسئولیت، کار را در حد خوبی یاد گرفته باشند، این‌گونه افراد وقتی هزینه‌های متعددی با عنوان ضرر وارد کردند، تازه شاید کمی بفهمند که چگونه باید کار را انجام می‌دادند.

چهارم فایده‌محوری در موضوع آموزش است، انسان عاقل برای انجام هر کاری جویای فایده آن بوده و از خود یا دیگری سؤال می‌کند که یادگیری این مسئله چه سودی برای حال و آینده من یا جامعه دارد که این معضل در برخی موارد به چشم می‌خورد. البته ممکن است آموزش به درد فرد یا گروهی بخورد، اما آنان به فایده آن واقف نباشند که از ضروریات آموزش شرح و تفهیم آن تا جای ممکن برای آموزش‌بیننده است. به‌خصوص در عصر حاضر که افراد سود گرا و تا اندازه‌ای برخی از آنان سطحی‌نگر هستند، حتی ما در مسائل نظری اخلاقی و رعایت آن باید فایده‌ای صریح قائل باشیم، مثلاً حضرت آیت‌الله جوادی‌آملی می‌فرمایند: اگر به کسی بگوییم به نامحرم نگاه نکن، باید واقف باشیم که وقتی او بداند برای جلب رضای خدا و ارتقای درجه ایمان و دریافت لذت بالاتر یعنی توجه بیشتر باری‌تعالی به خود چنین کاری می‌کند، معقول به نظر می‌رسد. وگرنه چرا از لذت بردن ظاهری دست بردارد؟ در بخش عمده‌ای از آموزش‌های ما یا شخص سود آموزش مورد نظر را نمی‌داند و یا جداً سود آن‌چنانی برای او در مقاطع مختلف زندگی ندارد که همین نکته فایده‌محوری از مواردی بود که در بیانات رهبر انقلاب اسلامی مطرح شد.

پنجم عدم استمرار آموزش تا کسب مهارت است که دراین‌باره سال‌هاست قلم‌فرسایی شده، البته و خوشبختانه مراکز آموزشی ما به‌تدریج به دفع این معضل پرداخته‌اند؛ گرچه تا رسیدن به نقطه مطلوب فاصله زیادی داریم، ششمین چالش آموزش‌هایی است که قرابتی با کشور و یا حتی بوم‌لایه‌های جمعیتی ما ندارد. کم نداریم افرادی را که در عرصه‌های آموزشی مثلاً در بُعد نظری با وجود فرهنگ غنی ایرانی اسلامی، می‌خواهند مسائلی را آموزش دهند که جداً برچسب ناچسب است. البته گاهی ما کار علمی مقایسه‌ای انجام می‌دهیم که محل خود را دارد، اما وقتی ما فرهنگ ناب دینی متصل به خالق هستی و اسطوره‌های بدون اشتباه اسلامی و یا اعاظم فرهنگ راه‌گشای ایرانی را داریم، چرا باید برخی سعی کنیم فرهنگ نامناسب، ناخوانا و ناچسب دیگران را به تن خود به‌نوعی وصله کنیم که عاریتی بودن آن مشهود و کارآیی آن نزدیک به هیچ باشد؟

حتماً علاوه‌بر موارد مطروحه، عوامل دیگری هم وجود دارند، مهم این است که در پی تحول‌خواهی برای پیشرفت‌های هدفمند و به‌خصوص جهش‌زا، افراد و بخش‌های مختلف در هر موقعیت حقیقی و حقوقی به‌جد این مسئله اساسی را مورد توجه تا رسیدن به نقطه مطلوب، قرار دهند. اِن‌شاءالله.

 

 

 حسین صادقیان

 

شناسه خبر 22878