دورههای زندگی بشر در دنیا شامل کودکی، نوجوانی، جوانی، میانسالی و کهنسالی است؛ شاید مهمترین دوران زندگی انسان به دوره نخست و بهترین آنها دوران جوانی باشد که عقل و جسم در آن به کمال میرسد و استوار میشود.
در زبان عربی به جوان، «غلام و فتی» گفته میشود. البته «غلام» به کسی اطلاق میشود که در دوران نخستین جوانی است. از همینرو به نوجوان نیز غلام گفتهمیشود که جوانی نورس و تازهبهدوران رسیده است و واژه «فتی» به کسی گفته میشود که در اوج جوانی قرار دارد. (کهف، آیه10و60 یوسف، آیه62) به همین دلیل، به کسانی که دارای روحیه جوانمردی هستند، «فتی» و دارندگان آن را اهل فتوت دانستهاند؛ زیرا چنانکه گفته خواهد شد، جوانی خصوصیات و ویژگیهایی دارد که براساس آن، فتوت و جوانمردی به آن نسبت داده میشود. از مهمترین ویژگیهای جوانی آزادمنشی، تغییرپذیری، حقطلبی، عقلانیتگرایی همراه با قدرت و توانایی بر انجام اعمال است.
امام موسیکاظم(ع) در سن بیست سالگی، به امامت رسیدند و مسئولیتی جهانی را عهدهدار شدند. اغلب امامان(ع) زیر 30 سال به این مقام رسیدهاند و دوران طولانی امامت داشتهاند. پیامبر(ص) در سن چهل سالگی به رسالت و نبوت رسیدند و ما میبینیم که در آن دوران به مدت 23 سال از جوانان بسیار استفاده کردند، حضرت امیر(ع) نیز علیرغم جوانی، سرلشکری اغلب جنگها را برعهده داشتند.
طالوت هفده سال سن داشت که در مقابل جالوت ایستاد. این سنی نیست؛ اما مسئولیتی پیدا میکند. داوود نبی و سلیمان نیز جوان بودند. حضرت موسی(ع) وقتی که با فرعون در افتاد، هجده سال داشت.
در دوران دفاع مقدس؛ میانگین سن فرماندهان حدود 25 سال بود و میانگین سنی اندیشمندان دانش هستهای ما، زیر 30 سال بود که در هر دوره با کار سترگ و بزرگ خود، جهان را به تحیر واداشتند. در این یان با نگاه به میانگین سنی کارگزاران نظام در اول انقلاب، میبینیم از 40 سال به 58 سال افزایش پیدا کرده و بدین ترتیب در بعضی از عرصهها کارها حالت ایستایی به خود گرفته و آن روحیه جهادی و تکاپوی عاشقانه خدمت به نظام را از دست دادهایم. شاید این امر به یکنظر حاصل روحیه محافظهکاری مدیران مسن و عافیتطلب است.
* ویژگیهای دوران جوانی
قوت جسمی، نیروی عقلی، تیزهوشی و تیزحدسی، زیبایی، زیباطلبی و زینتگرایی، تهور و شجاعت، حقگرایی و حمایت از مظلوم، نوگرایی، تغییرگرایی و تغییرپذیری سریع در خیر، ماندگاری آموزش و تربیت، رهبران آینده و آیندهنگری از جمله ویژگیهای دوران جوانی است پیامبر مکرم اسلام، حضرت محمد(ص) در باب جوانان فرمودهاند:« اوصیکُمْ بِالشُّبّانِ خَیْرا فَاِنَّهُمْ اَرَقُّ اَفـْئِدَةً اِنَّ اللّه َ بَعَثَنى بَشیرا وَ نَذیرافَحالَـفَنِى الشُّبّانُ وَ خالَفَنِى الشُّیوخُ»
« به شما توصیه میکنم: نسبتبه جوانان نظر خوب و مساعد داشته باشید، زیرا آنها دارای دلهای نازکتر و انعطافپذیرتر هستند، خداوند مرا برای دعوت به حق، بهعنوان مژدهدهنده به نیکوکاران و بیمدهنده از عذاب، نسبتبه بدکاران برانگیخت و در این میان، جوانان با من پیمان همکاری بستند و در راه دعوت به اسلام به من کمک کردند، ولی پیرمردان با من از راه مخالفت و ستیزهجویی درآمدند.»
تردیدی وجود ندارد، آنچه که پیامبر(ص) در باب جوان فرمودهاند، تعارف نیست؛ بلکه حقیقت است و این را میتوان از سیره ایشان دریافت. بهعنوان مثال در اواخر عمر مبارکشان، آن حضرت سپاه عظیمی را برای جنگ با دولت روم بسیج کردند و فرماندهی جنگ را به جوان 18 سالهای بهنام اسامهبنزید سپردند؛ البته علیرغم مخالفتهای شیوخ، ایشان از تصمیم خویش برنگشتند.
از امام علی(ع) نقل شده است: یاران مهدی همه جوان هستند و در میان آنها افرادی که پیر و مسن باشند، جز به اندازه سرمه چشم یا نمک غذا وجود ندارد.
جوانی، بهار عمر و سپیده صبح زندگی است. بزرگان دین اسلام، جوانی را یکی از نعمتهای پرارزش الهی و از سرمایههای بزرگ زندگی بشر معرفی کردهاند.
جوانى میوهاى است رسیده که در هر سرزمینى فرو افتد باید آنجا را به بارگاه الهى و مدینه فاضله تبدیل کند انقلاب بزرگ الهى برپا و جامعه انسانى را متحول سازد.
مقام معظم رهبرى در خطبه نماز جمعه تهران، از جوانان بعد از انقلاب بهعنوان «نسل اسلام» یاد کردند.
اغلب روانشناسان نیز بر این عقیدهاند که جوانان در دوران جوانی، بهشدت به دین گرایش دارند.
«تمایل فطری جوانان به مذهب، آنقدر شدید است که همه روانشناسان میگویند: بین بحران تکلیف و جهشهای مذهبی، ارتباط غیرقابل انکاری وجود دارد.»
ژان پیاژه، روانشناس سوئیسی مینویسد: مسائل مذهبی، اکثر اوقات در دوره نوجوانی ارزش واقعی پیدا میکنند و در نظامهای زندگی ادغام میشوند.
دانشمند و روانشناس فرانسوی (موریس دبس) مینویسد: گویا همه روانشناسان در این نکته متفقالقولند که ما بین بحران تکلیف و جهش ناگهانی احساسات مذهبی، ارتباطی وجود دارد.
جامعه ما یک جامعه زیر 40 سال است. در سال 57، 35 میلیون نفر جمعیت داشتیم که اکنون به 85 میلیون نفر رسیده است. تفاضل این ارقام، حدود 50 میلیون نفر میشود. اگر فرض بگیریم از آن 35 میلیون نفر اول انقلاب حدود 20 میلیون نفر به رحمت الهی پیوستهاند، در حقیقت میتوان گفت، نزدیک به 80 درصد جامعه ما افرادی کمتراز 40 سال سن بوده و جامعهای جوان داریم.
اما اینکه رهبر معظم انقلاب به اهمیت جوان و نقش ارزشمندش و جوانگرایی تأکید دارند، دالبر کماهمیتی پیران و خدایناکرده نادیده گرفتن نقش پدرانمان نیست، بلکه هدف، اول تعریف جایگاه جوان در مکتب ما و دوم تبیین و ترویج این نوع نگرش، نسبتبه جوان در جامعه است. چراکه اگر جوانان جامعه و تاریخ را میسازند، جز در سایه تربیت پدران میسر نمیشود. پیران ریشههای تاریخی و سرمایههای فرهنگی ما هستند و جامعه بیپدر، جامعه بیرهبر در عرصه نظام خانوادگی و اجتماعی قلمداد میشود. اتفاقاً اگر جایی صحبت از جوان و جوانگرایی شده؛ فوراً از پیری هم صحبت شده، چنانکه در قرآن کریم و کتب اشاره شده از بزرگان این سرزمین، سعدی و قابوسبنوشمگیر، پیری در کنار جوانی یا فصلی مجزا، به خود اختصاص داده است.
در فرهنگ ایرانی ضربالمثل «آنچه جوان در آینه بیند، پیر در خشت خام بیند.» متداول است یا پیرها معلم و رهبر نسل جوان به حساب میآیند. چنانچه در ادبیات عرفانی در تفکر دینی، انسان در سن چهلسالگی به پختگی میرسد و پیامبران جمله، در این سن به رسالت برگزیده شدهاند و امام علی(ع) درباره اهمیت نقش پیران، در تداوم حیات نظام اجتماعی میفرمایند:«همانا رأی پیر از تلاش جوان، نزد من ارزشمندتراست.»
حافظ سروده است:
نصیحت گوش کن جانا که از جان دوستتر دارند / جوانان سعادتمند پند پیر دانا را
در غرب مجلسی برقرار میشود که مادامالعمر به افراد مسن اختصاص دارد. میروند آنجا و فکر میکنند و راه نشان میدهند و آن کسی که باید اجرا کند، بدود و خسته نشود، جوان است.
روح جوانگرایی در اسلام وجود دارد و اگر بتوانیم کار را به اجراییات و غیراجراییات تقسیم کنیم، نمایندههای مجلس و خبرگان میتوانند، سن بیشتری داشته باشند، چون آنجا محل فکر، سیاستگذاری و برنامهریزی است، اما وقتی که یک نفر میخواهد اجرا کند، باید جوان باشد.
جوانگرایی غیر از جوانزدگی است. جوانگرایی در مدیریتها، امری مقدس و مطلوب است و هر جامعه و حکومتی، ناگزیر از آن است. بایستی یک روزی مدیران جوان به جای مدیران میانسال و کهنسال تکیه زنند، اما در مرحله عمل، بایستی کاملاً مراقبت شود که مدیریت جوانان، بهویژه در مدیریتهای مهم و ردهبالا، بهتدریج و بااحتیاط انجام گیرد و زیرنظر و تحت مراقبت مدیران باتجربه و شخصیتهای اصیل و معتمد باشد.
حضرت آقا در گام دوم، دقیقاً به همین مطلب اشاره میکنند: « بیگمان یک مجموعه جوان، دانا، مؤمن و مسلط بر دانستههای اقتصادی در درون دولت، خواهد توانست به این مقاصد برسد. دوران پیشِ رو باید میدان فعالیت چنین مجموعهای باشد.» در جای دیگر میفرمایند: «این مدیریت جهادی لازمهاش چیست؟ استفاده از نیروهای جوان، دانا و مؤمن. یعنی میگوئیم، مدیریت جهادی شرط لازم هست، ولی کافی نیست.»
جوان بودن شرط لازم هست، ولی کافی نیست. وقتی که مدیریت جهادی با جوانگرایی و با جوانهایی که این ویژگیها را دارند توأمان باشد، مسیر هموار میشود. یکی از موضوعات اساسی در گام دوم، ساختن جوانان متناسب و در تراز این گام دوم است که باید آنها را در این حد پرورش دهیم که بتوانند، مسئولیت قبول کنند.
آرمانخواهی و دوری از محافظهکاری از ویژگیهای ذاتی جوانان است و افزایش سن بهطور طبیعی، احتمال گرایش به سمت محافظهکاری را در انسانها افزایش میدهد. این مطلب بهمعنای ارتباط مستقیم «سن» با «محافظهکاری» نیست، همچنانی که نمونههای متعددی از سالخوردگان و میانسالان را میتوان فهرست کرد که اگر از بسیاری از جوانان، آرمانخواهتر و انقلابیتر نباشند، کمتر نیستند. اما یک مسئله، دستکم به تجربه بدیهی است و آن اینکه بهطور معمول، معدل آرمانخواهی در جوانان بیشتر از سالخوردگان است. ماهیت انقلاب اسلامی ایران نیز اساساً آرمانخواهانه و خلاف رویههای مرسوم در دنیاست و افتادن در دام پراگماتیسم و محافظهکاری، آن را از سیرت و ماهیت تهی میکند و این آرمانخواهی نیز بدون حضور حداکثری جوانان، قابلیت ظهور و بروز ندارد.
اما تأکیدبر جوانگرایی، نباید بهانهای شود برای اینکه؛ صرفاً درصدد جایگزینی یک مدیر کمسن نسبتبه مدیر قبلی برآییم و دائماً اعتراض کنیم که چرا در فلانپُست هنوز فلانی، مدیر است و باید عوض شود. موضوعی که بیش از هرچیز نشاندهنده یک برداشت سطحی از مفهوم جوانگرایی است. زیرا حتی زمانی که به صدر اسلام و انتصابات معصومان نگاه میکنیم، میبینیم که گاهی در فرماندهی جنگ، ملاک جوانگرایی است، ولی در جاهای دیگر، معیارها متفاوت است و معصومین از افرادی که سن بیشتری دارند، استفاده کردهاند. برای نمونه در اعزام سپاه اسامه بن زید پیامبر(ص) یک جوان کمسن را برای فرماندهی جنگ انتخاب کردند که البته با اعتراض صحابه مواجه شد.
در مقابل رسول خدا(ص) در بیشتر غزوهها عبدالله بن اممکتوم را بهعنوان جانشین در مدینه انتخاب میکردند که دارای سن بالا و نابینا بودند. این نوع انتصابها نشان میدهد، علاوهبر جوان بودن، باید به سایر خصوصیات مدیر نیز توجه کرد.
در نگاه حضرت علی(ع) علاوهبر جوان بودن مدیر، بر خصوصیات دیگری تکیه شده است که در نامه امام به مالک اشتر برای امارت مصر، میتوان آنها را به خوبی و بهعنوان اصول انتخاب مدیران، استخراج کرد.
استفاده از جوانان مؤمن، معتقد، متخصص، کارآمد، شجاع و انقلابی در عرصههای اجرایی؛ درکنار تجربه، فکر و اندیشه افراد مسن و درنهایت شایستهگزینی، راه پیشرفت انقلاب و نظام برآمده از آن است.
محمد نباتی
شناسه خبر 22994