سپهرغرب، گروه اندیشه: سازمان صداوسیما و ظرفیتهای آکادمیک آن میبایست به یک کارخانه انسانسازی همانند یک باشگاه ورزشی در موضوع هنر تبدیل شوند. مدیران صداوسیما باید با فراهمسازی زمینه و محیط رشد در قسمهای مختلف هنر بعد از کشف استعدادهای گوناگون و شبکهسازی آنها در کشور از طریق مربیان توانمند در حوزههای تخصصی در کنار مربیان معنوی از دوجنبه دریک برنامه منسجم آنها را تربیت کنند.
اگر بپذیریم که مکتب تربیتی اسلام جامع، جاودان و جهانشمول بوده و تنها راه رسیدن انسان به غایت نهایی خود پیروی از این طریقت میباشد پس لاجرم باید بپذیریم که شناخت کامل از ابعاد گوناگون انسان و چگونگی رساندن این ابعاد به کمال نهایی خود نیز نعمتی است که خدای متعال تنها به معلمین حقیقی بشر یعنی اهل بیت عصمت وطهارت علیهم السلام عطا کرده است؛ در این صورت درمیبایم که در مسیر تربیت، رشد و تعالی خود و جامعه چقدر به دریافت آموزههای اصیل اسلامی از مکتب اهل بیت(ع) نیازمند هستیم.
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) پیش از هجرت در محیط خفقانآلود مکه در زیر چتر کلمه توحید به ترویج معارف اسلامی و ساختن ستونهای استوار انسانی و تربیت خواص ایمانی پرداخته و پس از هجرت با تشکیل حکومت در مدینه به علت تربیت یافتن خواص توانمندی چون حضرت علی (علیه السلام)، عمار، ابوذر و امثالهم به تربیت عامه همت گماشته و به تعبیر مقام معظم رهبری کارخانه انسانسازی را بنا میکنند؛ کارخانهای که نهتنها سبب رشد و تربیت مردم مدینه میشود بلکه میتواند سبب تربیت تمام انسانهای عالم هستی شود. این کارخانه انسانسازی یعنی همان تشکیل محیط مناسب تربیتی که در بعد کلان عبارت است از تشکیل «جامعه اسلامی» برای رشد تمام افراد. مناسب است در این زمینه نگاهی به سخنان گهربار رهبر انقلاب اسلامی داشته باشیم:
«…پیغمبر برای ساختن انسانها و به قوام آوردن مایهی انسان، از کارخانهی انسانسازی استفاده میکند. کارخانه انسانسازی چیست؟ کارخانهی انسانسازی، جامعه و نظام اسلامی است […] برای ساختن انسان، باید محیط متناسب، محیط سالم، محیطی که بتواند او را در خود بپروراند، تربیت کند [فراهم کرد] و البته روشن است، زحمتی و خون دلی که برای ساختن محیط متناسب، انسان بایستی متحمل شود، بهمراتب بیشتر از زحمتی است که برای درست کردن یکییکی آدمها باید صرف شود […] این زحمت خیلی بیشتر از این است، اما فایدهاش را حساب کن، بازدهاش را حساب کن. اینجا شما زحمت میکشی روی یک فرد، یکدانه آدم درست میکنی. آنجا یک جامعه درست میکنی، یک نظام درست میکنی، میلیونها انسان، نسلهای بشر [ را میسازی ]، انبیا کارشان این بود.» [1]
تربیت به شیوه ساخت محیط تربیتی بهجای تربیت یک به یک افراد که بهاصطلاح کارخانه انسانسازی نامیده شده (لازم به ذکر است که در ابتدا نیاز به تربیت یافتن تعدادی افراد با توانایی بالا برای راهاندازی کارخانه انسانسازی وجود دارد که بحمدالله در کشور ما در این زمینه با کمبود مواجه نیستیم) برای هر بخش و رشتهای که موردنیاز جامعه اسلامی میباشد کارگشاست. برای جامعه مهندسان کشور، معلمان، سیاست مداران، اقتصاددانان، هنرمندان و دیگر رشتهها نیز باید محیط و جامعههای کوچکی ساخته شود که در آنجا تربیت تخصصی و معنوی شکل بگیرد؛ روشی که در ابتدا مشکل اما در درازمدت بسیار پربازده و مفید برای کشور خواهد بود.
به نظر برای رهایی کامل از آسیبهای کنونی سلبریتیها و تاثیرگذاری مناسب از طریق الگوهای مشهور در جامعه روش دیگری جز بنای کارخانه انسانسازی نمیتوان یافت. سهمدهی، تهدید و دیگر روشهایی که تاکنون درکشور انجام گرفته است یا اثر موقتی داشته و پس از مدتی آسیبهای آن نمایان شده یا خود آن عملکرد سبب تأثیرات منفی بسیاری گردیده است. نمونه مشهود آن بسیاری از بازیگران یا مجریان تلویزیونی هستند که به علت جذابیت مالی یا شهرتی که بهواسطه صداوسیما نصیب آنها میگردد در ابتدا بهصورت کامل همسو با سیاستهای سازمان فعالیت نمودهاند اما بعد از کسب شهرت، در مسیر دیگری حرکت کرده و حتی علیه صدا و سیما، مبانی انقلاب یا اسلام موضع گرفته و هزینههایی را بر کشور تحمیل کرده و میکنند. بعضاً مشاهده شده است که بر اثر رویه «چهره محوری» در رسانه ملی و برای جذب مخاطب در برابر رقبای رسانهای و مجازی، این چهرههای مشهور حتی پس از بروز رفتارهای ضد ارزشی و ساختارشکنانه مجدداً در شبکههای سیما به کارگیری شدهاند که این اقدام ضمن القای روحیهی نفاق و ریاکاری به مخاطب، عموم مردم را نسبت به خلوص نیت و پایبندی رسانه ملی بر ارزشها بدبین میکند. اکنون این سؤال مطرح میگردد که برای حل اصولی و پایدار این مسئله رسانه ملی بهعنوان مهمترین و با ظرفیتترین نهاد فرهنگی کشور چه نقشی در ایجاد «کارخانه انسانسازی» میتواند ایفا نماید؟
در مرحله اول به نظر اصلاح رویه از توجه دادن جامعه به «ارزشهای انسانی» بجای چهرهها و سعی در تقویت متدها و روشها برای جذب مخاطب به جای «چهره محوری» ضروری بوده و در میان مدت میتواند تا حدودی موجب رهایی از اصل سلبریتیسم در رسانه ملی گردد؛ با این اصلاح رویه بسیاری از آسیبهای مذکور نوعاً حذف شده یا کاهش خواهند یافت. در مرحله بعد برای تربیت صحیح هنرمندان به نظر رسانه ملی و زیرساختهای آکادمیک و آموزشی آن میبایست همانند مدیران یک باشگاه ورزشی در استعدادیابی و رشد بازیکنان عمل کنند. مدیران یک باشگاه ورزشی ابتدا با تأمین منابع مالی بسترهای مورد نیاز ازجمله مربی، کمکمربی، امکانات سختافزاری و نرمافزاری را فراهم میکنند و در ادامه از طریق همان مربیان به سراغ جذب افراد بااستعداد در ردههای پایهای خود میروند. این مدیران از طریق همان امکانات و مربیان با هدفگذاریهای مشخص، روند هدایتگری خود را تکمیل میکنند، آمادهسازی بدنی، آموزش مهارتهای خاص ورزشی و شرکت در مسابقات تدارکاتی بخشی از مراحل آمادهسازی آنها برای میدان اصلی یعنی حضور در ترکیب تیمهای اصلی باشگاه میباشد. در هر مرحلهای از روند رشد استعدادها اگر مدیران متوجه شوند که بازیکنی مناسب اهداف تیمشان نیست و در استعدادیابی اشتباه کردهاند آن بازیکن را از چرخه خود خارج میکنند؛ همچنین اگر دریابند که بازیکنی دارای توان بالقوهی بالایی میباشد در زمانی که هنوز به شهرت نرسیده یا این ظرفیت بالفعل نشده است با قراردادی بلندمدت منافع تیم خود را برای هزینه شناسایی و رشد استعداد محفوظ میکنند.
سازمان صداوسیما و ظرفیتهای آکادمیک آن میبایست به یک کارخانه انسانسازی همانند یک باشگاه ورزشی در موضوع هنر تبدیل شوند. مدیران صداوسیما باید با فراهمسازی زمینه و محیط رشد در قسمهای مختلف هنر بعد از کشف استعدادهای گوناگون و شبکهسازی آنها در کشور از طریق مربیان توانمند در حوزههای تخصصی در کنار مربیان معنوی از دوجنبه دریک برنامه بلندمدت آنها را تربیت کنند. آن مربیان میتوانند ضمن فعالیت در مراکز آموزشی سازمان با مراجعه به دانشگاههای هنر و مدارس سطح کشور بهخصوص مدارس استعدادهای درخشان و نمونه دولتی، مساجد بهخصوص مساجدی که بهصورت فعال در حوزه تربیت و شبکهسازی عمل نمودهاند استعدادهای موردنیاز خود را کشف نمایند.
بعدازآنکه در حوزههای مختلف هنری حلقههایی شکل گرفت (حلقههای نویسندگی، بازیگری، خوانندگی، تدوینگری و…) آنها را برای رسیدن به اهداف کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت هدایت کنند. مسابقات تدارکاتی آنها میتواند مساعدت در آمادهسازی یا ساخت برنامههایی با هزینههای کم برای شبکههایی همچون پویا، امید، مستند، افق، شما و امثالهم باشد که در این مسیر یک استعداد مطابق الگوهای ارزشی و تربیتی رسانه ملی هم رشد میکند و هم به مرور به شهرت خواهد رسید. همانگونه که پیشوای بزرگ ما امام صادق(ع) فرمودند علم را میبایست به صورت کاربردی آموخت و آموزش داد: «اطْلُبِ الْعِلْمَ بِاسْتِعْمَالِهِ»؛ درصورتیکه به این حدیث شریف توجه نشود و محیطی برای کارورزی و تربیت عملی و تدریجی در چارچوب آموزهها فراهم نشود شاهد رشد و پیشرفت دلخواه نخواهیم بود و به مرور افراد مستعد دلسرد و سرخورده شده و یا مورد بهرهبرداری جریانات رقیب قرار خواهند گرفت.
همانطور که پیشتر اشاره شد این کار در ابتدا پرزحمت بوده و به مجاهده و خوندل خوردن فراوانی نیاز دارد و مشخصاً دشوارتر از تربیت تکتک افراد خواهد بود ولی اگر چرخهی کارخانه انسانسازی به درستی به حرکت درآید در آینده برکات و ثمرات فراوانی را برای جامعه اسلامی و تمدن اسلامی به بار خواهد آورد.
شاید در ابتدای امر این موضوع مطرح گردد که هزینه مالی این کار بالا خواهد بود وظرفیت این کار وجود ندارد. حال مناسب است با تامل بیشتری به این نکته توجه نماییم، اگر فرض شود که ما100 فرد بااستعداد را کشف کردهایم و قصد سرمایهگذاری 5 ساله بر روی این افراد را داریم و فرض کنیم در این مدت حدود 20 مربی تربیتی و تخصصی نیاز خواهیم داشت و اگر پرداخت حقالزحمه آنها ماهانه حدود 5 میلیون تومان باشد در 5 سال بهصورت تدریجی نیاز به مبلغ حدودی 6 میلیارد تومان خواهیم داشت معادل این مبلغ هم صرف سایر هزینههای لازم میشود، حال آنکه طبق آمار تقریبی منتشره، بودجه ساخت یک سریال مناسبتی مانند پایتخت6 چندین برابر هزینه تربیت 5 ساله این نیروها بوده است؛ سریالی که نقدها و انتقادات فراوانی نیز به لحاظ ساختارشکنی و عدول از چارچوبها و آموزههای اسلامی بدان وارد شده است، همین داستان در استفاده از برخی چهرههای مشهور در اجرای برنامههای سیما نیز مکرراً رخ میدهد. بنابراین اصلاح رویه در رسانه ملی امری لازم کم هزینه و نتیجه بخش است که در صورت اجرای صحیح، ضمن حرکت در چارچوب ارزشها و حفظ رسالتهای تعیین شده میتوان در حفظ و جذب مخاطب نیز توفیق داشت؛ نمونه بارز و موفق این موضوع را نیز میتوان در فرآیند ساخت فیلم سینمایی منطقهی پرواز ممنوع مشاهده کرد؛ بازیگران نوجوانی که در کنار یک گروه توانمند از مساجد و مراکز هنری کشف گردیده و توانستند موجبات خلق یک اثر تأثیرگذار و مناسب فرهنگی را فراهم نمایند.
1. ولایت و حکومت، برگرفته از بیانات مقام معظم رهبری درباره ولایت و حکومت، ص 50 – 40، گردآوری و تنظیم متن: مرکز صهبا، انتشارات مؤسسه جهادی، چاپ سوم دی 1391، تهران.
*محمدرضا عبدلی
شناسه خبر 24377