سپهرغرب، گروه فرهنگی :بنای نوشتار حاضر بر آن نیست که منشأ اختلاف را در ماجرای غدیر مورد کنکاش قرار دهد، بلکه بر آن است تا این فرضیه را به اثبات برساند که باطن ماجرای غدیر (برخلاف ظاهرش که اختلاف میان سنی و شیعه را بر سر جانشینیِ رسول خدا (ص) موجب میشود) حاکی از وحدت است؛ اتفاقاً اگر این منشأ وحدتآفرین، مبنای تحلیل قرار گیرد، واقعه غدیر چهبسا دیگر محل اختلافِ مذاهب اسلامی نخواهد بود.
واقعه غدیر بهلحاظ تأکیدی که بر «ولایت» علیبنابیطالب (ع) دارد (فارغ از تأویل معنای «مولا»)، اهمیت بسزایی داشته و در نوع خود با هیچ واقعه دیگری قابل قیاس نیست.
اگرچه مبنای اختلافنظر در میان امت، زمانی آشکار میشود که تأویل دقیق معنای «مولا» در این واقعه تبیین شود، اما بنای نوشتار حاضر بر آن نیست که منشأ اختلاف را در ماجرای غدیر مورد کنکاش قرار دهد، بلکه بر آن است تا این فرضیه را به اثبات برساند که باطن ماجرای غدیر (برخلاف ظاهرش که اختلاف میان سنی و شیعه را بر سر جانشینیِ رسول خدا (ص) موجب میشود) حاکی از وحدت است؛ اتفاقاً اگر این منشأ وحدتآفرین، مبنای تحلیل قرار گیرد، واقعه غدیر چهبسا دیگر محل اختلافِ مذاهب اسلامی نخواهد بود.
در نوشتار حاضر سعی خواهد شد به دو زمینه اصلیِ وحدتآفرین در ماجرای غدیر اشاره شود: یکی شخصیت علیبنابیطالب که میتواند به خودیِ خود محور وحدت باشد و دیگر نحوه مواجهه برخی از بزرگان شیعه با ماجرای غدیر که ماحصل آن، شناساندنِ هرچه بهتر تشیع به اهل سنت و نتیجتاً فروکش کردن آتش کینهها و کجفهمیهای فریقین نسبت به یکدیگر است.
محبت و فضائلِ علیبنابیطالب، محور وحدت
اگر مبتنی بر حدیث مشهور «ثَقَلَیْن» (قال رسولالله (ص): إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ… کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی…) [1] «کتاب خدا و عترت» دو ثقلی دانسته شود که تمسک به آن دو مایه هدایت ابدیِ بشر خواهد شد، با کنار هم گذاشتن این حدیث و فرازی از خطبه غدیر خم که رسولالله فرمودند: «…ای مردم، همانا علی (ع) و پاکانِ از فرزندان من، ثقل اصغر هستند؛ و قرآن ثقل اکبر است…» [2] به این نتیجه میرسیم که ثقل اصغر یا همان عترت، در بافت روایت غدیر، شخص علیبنابیطالب و فرزندان طاهرین آن حضرت هستند.
نکته جالب توجه در اینجا آن است که حتی اگر مبتنی بر برخی قرائتهای مغرضانه (همچون قرائت عباسیان در قرن دوم که «آل عباس» را مصداق عترت میدانستند) مصادیق «عترت»، مناقشهبردار و قابل تفسیر باشند، اما لفظ «علیاً»، دیگر قابل مناقشه و تفسیر نیست و بنابراین شخصِ علیبنابیطالب در میان مصداق یا مصادیق ثقل اصغر (عترت)، محل وحدت و غیر قابل خدشه است.
علیبنابیطالب تنها شخصیت در میان جانشینان بعد از رسول خدا است که سنی و شیعه در کسوت امام امت و خلیفه رسول خدا، بر او اتفاق نظر دارند. وی از منظر اهل سنت در زمره خلفای راشدین و یکی از چهار خلیفه اول مسلمین است (که اعتبار و جلال آنها محل مناقشه نبوده و از منظر اهل سنت، کاملاً مقبول هستند) بهعلاوه آنکه در میان شیعیان، بهعنوان نخستین امام شیعیان محسوب میشود.
همچنین «محبت اهلبیت پیامبر» یا همان آل محمد (علیهمالسلام) موضوعی است که نهفقط در میان اکثریت اهل سنت، بلکه در میان بسیاری از بزرگان آنان نیز مورد پذیرش و استحباب و بلکه دارای مقام وجوب است و در این میان، بازهم آن کسی که بهعنوان شخص محوری و بارز مطرح میشود، شخص علیبنابیطالب است. بهعنوان نمونه زمخشری، عالم بزرگ اهل سنت، در کتاب خود این حدیث را از زبان رسولالله (ص) نقل میکند که آن حضرت فرمودند: «هرکس با محبت آل محمد بمیرد، «شهید» از دنیا رفته است؛ بدانید و آگاه باشید هرکس با محبت آل محمد بمیرد، مورد مغفرت و رحمت الهی قرار میگیرد، بدانید و آگاه باشید هرکس با محبت آل محمد بمیرد، ملکالموت او را به بهشت بشارت خواهد داد» [3]
همچنین دیگرانی چون احمدبنحنبل، از این هم بالاتر، احادیثی را در وصف مقام و جایگاه شخصِ علیبنابیطالب میآورند: «احمدبنحَنبل میگوید: ابن نمیر الاعمش از علی (ع) نقل میکند که ایشان فرمودند: به خدا سوگند رسولاللّه (ص) عهد کرد با من در این خصوص که: مرا (علی را) دوست ندارد، مگر مؤمن و دشمن ندارد، مگر منافق!» [4[
وجود چنین احادیث و فضایلی (که در کُتب معتبر اهل سنت شمار آن فراوان است) حکایت از این امر دارد که برادران اهل سنت نیز در حب اهلبیت رسول خدا، با شیعیان همنظر هستند. بنابراین محبت اهلبیت، یکی از آن محورهای بسیار مهمی است که میتواند فینفسه کانون وحدت در میان آحاد امت باشد و در این میان بازهم این علیبنابیطالب است که در صدر اهلبیت رسول خدا جای میگیرد.
* نحوه مواجهه با واقعه غدیر، عامل وحدتآفرین بودن یا نبودن این واقعه
گذشته از شخصیت امیر مؤمنان علی (ع) (که در بخش پیشین به محوریت آن حضرت در بحث وحدت اشاره شد) خود واقعه غدیر نیز به خودیِ خود میتواند محور وحدت یا لااقل عامل کاستنِ مناقشات فیمابینِ سنی و شیعه باشد. اینکه نحوه برخورد ما با غدیر و لایههای پیدا و پنهانش چطور باشد، اینکه مدخل ما برای ورود به بحث غدیر از کجا و با چه کیفیت و نگاهی باشد، اینکه واقعه غدیر با عینک تقریب نگریسته شود و یا از منظرِ تشدید اختلافات، همه و همه در تقویت یا تضعیف موضع وحدت اسلامی، مؤثر و نقشآفرین است و در این میان، طبعاً نقش خواص و نخبگان بهمراتب مهمتر و تعیینکنندهتر خواهد بود.
بهعنوان نمونه برخی از علمای بزرگ شیعه تاکنون واقعه غدیر و زوایای مختلف آن را بررسی کرده و تا بدانجا پیش رفتهاند که تولیدات علمیِ آنها در حوزه غدیرپژوهی، بهعنوان مهمترین منبع تحقیق و مرجع درخصوص واقعه غدیر شناخته میشود، درحالی که چنین کارهای سترگی نهتنها سبب تفرقه میان مسلمانان نشده، بلکه به عکس، از شدت چالشهای فیمابین کاسته است؛ نمونه بارز این موضوع را میتوان در کتاب ارزشمند «الغدیر» علامه امینی مشاهده کرد.
ممکن است برای برخی این پرسش پیش بیاید که آیا تألیف و نشر کتابی همچون الغدیر (که بههرحال موضوع بحث آن یکی از کهنترین مسائل اختلافیِ مسلمین است) مانعی برای نیل به هدف عالیِ «وحدت اسلامی» نخواهد بود؟ پاسخ این است که خوشبختانه جناب علامه امینی خود به این نکته واقف بوده و برای آنکه این موضوع از طرف معترضان و مغرضان مورد سوء استفاده واقع نشود، نظر خود را در این خصوص و در خلال مجلدات الغدیر، مکرراً بیان فرموده است. [5[
نقش مثبت الغدیر در تحکیم وحدت اسلامی، لااقل از سه منظر قابل بررسی است:
اولاً این کتاب منطق مستدل شیعه را بیان کرده و ثابت میکند که گرایش بیش از 100 میلیون مسلمان به تشیع در جهان امروز (برخلاف تبلیغات زهرآگینِ برخی) مولود جریانهای سیاسی، نژادی و غیره نبوده، بلکه یک منطق قویِ متکی به قرآن و سنت، موجب این گرایش شده است.
ثانیاً ثابت میکند که پارهای اتهامات به شیعه که سبب فاصله گرفتن مسلمانانِ دیگر از تشیع شده (از قبیل اینکه شیعه غیر مسلمان را بر مسلمانِ غیر شیعه ترجیح میدهد، از شکست مسلمانانِ غیر شیعه در مقابل دشمنِ غیر مسلمان شادمان میشود، بهجای حج به زیارت ائمه میرود) بیاساس است.
ثالثاً شخص شخیص امیرالمؤمنین علی (ع) را که مجهولالقدرترین شخصیت بزرگ اسلامی است و میتواند مقتدای عموم مسلمین واقع شود و همچنین ذریه اطهارش را، به جهان اسلام معرفی میکند. [6[
کتاب الغدیر بهواقع برداشت بسیاری از دانشمندانِ بیغرضِ مسلمانِ غیر شیعه از حقیقتِ تشیع را تغییر داد که در زیر به چند مورد از این موارد اشاره خواهد شد:
1. محمد عبدالغنی حسن مصری در تقریظ خود بر الغدیر (که در مقدمه جلد نخست از چاپ دوم این کتاب منتشر شده)، میگوید: «از خداوند مسئلت میکنم که برکه آب زلال شما را سبب صلح و صفا میان دو برادر شیعه و سنی قرار دهد که دست به دست هم داده، بنای امت اسلامی را بسازند.» [7[
2. عادل غضبان، مدیر مجله مصری «الکتاب»، در مقدمه جلد سوم الغدیر میگوید: «این کتاب منطق شیعه را روشن میکند و اهل سنت میتوانند بهوسیله آن شیعه را بهطور صحیح بشناسند. شناسایی صحیح شیعه سبب میشود که آراء شیعه و سنی به یکدیگر نزدیک شود و مجموعاً صف واحدی تشکیل دهند.» [8[
3. دکتر محمد غلاب، استاد فلسفه در دانشکده «اصول دین» جامعالأزهر در تقریظی که بر الغدیر نوشته (و در مقدمه جلد چهارم این کتاب نیز چاپ شده است) میگوید: «کتاب شما در وقت بسیار مناسبی به دستم رسید، زیرا اکنون مشغول جمعآوری و تألیف کتابی درباره زندگی مسلمین از جوانب مختلف هستم، بنابراین خیلی مایلم که اطلاعات صحیحی درباره شیعه امامیه داشته باشم، کتاب شما به من کمک خواهد کرد و من دیگر مانند دیگران درباره شیعه اشتباه نخواهم کرد.» [9[
اکنون و بهعنوان حُسن ختام بحث، جا دارد به چند فراز از کلام مقام معظم رهبری (که مرتبط با بحث است) اشارهای شود: «مسئله غدیر میتواند مایه وحدت باشد؛ همچنان که مرحوم آیتالله شهید مطهری مقالهای با عنوان «الغدیر و وحدت اسلامی» دارد. او کتاب الغدیر را که درباره مسائل مربوط به غدیر است، یکی از محورهای وحدت اسلامی میداند که درست هم هست، ممکن بوده به نظر عجیب بیاید، اما واقعیت مطلب همین است. [در] خودِ مسئله غدیر، غیر از جنبهای که شیعه آن را بهعنوان اعتقاد قبول کرده است (یعنی حکومت منصوب امیرالمؤمنین علیهالسلام از طرف پیامبر که در حدیث غدیر آشکار است) اصل مسئله ولایت هم مطرح شده، این دیگر شیعه و سنی ندارد. اگر امروز مسلمانان جهان و ملتهای کشورهای اسلامی شعار ولایت اسلامی سر دهند، بسیاری از راههای نرفته و گرههای ناگشودهی امت اسلامی باز خواهد شد و مشکلات کشورهای اسلامی به حل نزدیک خواهد گشت.» [10]
معظمله در جای دیگری میفرمایند: «یک نکتهای که لازم است پیروان اهلبیت و نیز همه مسلمانان درنظر داشته باشند، این است که ما از حادثه و واقعه غدیر (که نشانه عظمت اسلام و جامعیت اسلام است) بهعنوان وسیلهای برای تضعیف اسلام استفاده نکنیم… دشمن میخواهد مسئله غدیر را یک مایه برادرکُشی و جنگ و خونریزی قرار بدهد؛ درحالی که غدیر میتواند وسیله ائتلاف و برادری مسلمانها باهم باشد. مرحوم شهید مطهری (رضواناللَّهعلیه) قبل از انقلاب یک مقاله مفصلی درباره کتاب «الغدیر» علامه امینی نوشتند و ثابت کردند که الغدیر علامه امینی، وسیله وحدت مسلمین است. بعضی خیال میکردند کتاب الغدیر ممکن است مایه افتراق بشود، ایشان میگوید اگر درست فکر کنیم، درست عمل کنیم و سنجیده پیش برویم، کتاب الغدیر مایه وحدت دنیای اسلام است… این معنا مسلم است که قضیه غدیر، هیچگونه جنگ و دعوای بین پذیرنده و نپذیرنده بهوجود نمیآورد و اختلافات را ایجاب نمیکند.» [11]
پینوشت
[1] محمدبن یعقوب کلینی، کافی، قم: دارالحدیث، بیتا ج 4، ص 198.
[2] مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّ عَلِیّاً وَالطَّیِّبینَ مِنْ وُلْدی، هُمُ الثِّقْلُ الْأَصْغَرُ، وَالْقُرْآنُ الثِّقْلُ الْأَکْبَرُ
[3] قال رسولالله (ص): «من مات على حب آل محمد مات شهیدا، ألا و من مات على حب آل محمد مات مغفورا له،… ألا و من مات على حب آل محمد بشره ملک الموت بالجنه…» (جارالله زَمَخشَری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، بیجا: بینا، بیتا ج 4، ص 220 (نسخه کتابخانه مدرسه فقاهت)
[4] قال احمد فی المُسند [مقصود، همان کتاب معروف «مُسند» احمدبنحنبل است] حدّثنا ابن نمیر الاعمش عن عدی بن ثابت عن زر بن حبیش عن علی (ع) انه قال و اللّه عهد الیّ رسول اللّه (ص) انه لا یحبنی إلا مؤمن و لا یبغضنی إلا منافق… (سبط بن الجوزی، تذکره الخواص، بیجا: بینا، بیتا ج 1، ص 35 (نسخه کتابخانه مدرسه فقاهت)
[5] مرتضی مطهری، «الغدیر و وحدت اسلامی»، مجله کیهان فرهنگی، شماره 121، ص 26.
[6] پیشین.
[7] پیشین.
[8] پیشین.
[9] پیشین.
[10] بیانات در اجتماع بزرگ زائران و مجاوران حضرت رضا (ع)، 06/01/1379.
[11] بیانات در دیدار مردم قم در سالروز عید سعید غدیر خم، 18/10/1385.
* محمدمهدی سلامیپوریان
شناسه خبر 26436