شناسه خبر:28009
1399/6/18 00:25:21

استقرار زیرساخت‌های حیاتی در مجاورت شهرها، همواره جایگاه بحث‌وتبادل‌ نظرهای زیادی بوده است و دیدگاه‌های مثبت و منفی در این زمینه وجود دارد.

شهرها برای برطرف کردن نیاز ساکنان خود و تأمین مواد و انرژی موردنیاز به منابع مختلفی نیاز دارند. نگهداری این منابع نیازمند تأسیسات و زیرساخت‌هایی است تا بتواند در بازه زمانی مشخص، مواد و انرژی موردنیاز شهر را تأمین کند و با توجه به پیشرفت‌های جامعه بشری نوع منابع مورداستفاده شهرها و ساکنان آن‌ها نسبت به سده‌های گذشته، تغییرات زیادی کرده و مکان استقرار بسیاری از این تأسیسات، جای مباحثه و مجادله زیادی بوده است.

برخی بر این گمان هستند که این تأسیسات باید به بیرون از شهر منتقل شود و عده‌ای دیگر نظر مخالف دارند و وجود این زیرساخت‌ها را در شهرها، ضروری و اجتناب‌ناپذیر می‌دانند. با توجه به اینکه برخی از این صنایع یا تأسیسات ذاتاً مخاطره‌آمیز بوده، این سؤال مطرح می‌شود که مکان درست استقرار آن‌ها در شهرها کجاست و چه مؤلفه‌هایی در این زمینه باید مدنظر قرار بگیرد؟

در این زمینه با امیدرضا صفی‌یاری؛ دکتری مهندسی عمران و پژوهشگر تاب‌آوری و حفاظت از زیرساخت‌های حیاتی گفت‌وگویی انجام داده‌ایم که در ادامه می‌خوانید:

*درهم‌تنیدگی این تأسیسات و زیرساخت‌ها با ساختارهای شهری چگونه ایجاد شد؟

این پدیده یک جبر تاریخی بوده و انسان امروزی که با این‌گونه مصیبت‌ها و مشکلات ناشی از گسترش و توسعه‌یافتگی شهرها و مراکز جمعیتی مواجه شده، به این دلیل است که به‌صورت سنتی و در طول تاریخ بعد از صنعتی شدن دنیای مدرن نسبت به دوران قدیم، بشر به سمت تولید بیشتر و احداث کارخانه‌ها و صنایع پیشرفته‌تر صنعتی متمایل شد و ناگزیر این مراکز را با دانش روز خودش در مناطقی احداث می‌کرد.

به‌مرور برای اینکه نیروهای کار به این مراکز دسترسی پیدا کنند، مراکز جمعیتی به سمت این مراکز صنعتی کشیده شدند. مراکز جمعیتی و شهرها گسترش یافتند و جمعیت کاری و سکونتی، به‌مرور ظاهر و ابعادی انبوه‌تر و گسترده‌تر پیدا می‌کردند.

کشور ما نیز این مراحل را همچنان در تناظر با دنیای پیشرفته، طی کرده است، مثال واضح از این اتفاق پالایشگاه آبادان است. هنگامی که پالایشگاه در زمان خودش ساخته شد، مکان‌یابی بسیار خوبی داشته، به‌عبارتی موقعیت بسیار استراتژیک و مناسبی را برای احداث از دیدگاه صنعتی، فرایندی، تولید و صادرات انتخاب کرده بودند.

به‌مرور زمان و بعد از گسترش جمعیت در اطراف این پالایشگاه و نواحی صنعتی آن، استقرار نیروی انسانی در مجاورت پالایشگاه در قالب نیروی انسانی شاغل در تأسیسات به‌صورت مستقر در شهرک‌های مخصوص همان پالایشگاه و مردم بومی که برای کار یا خدمات‌رسانی به منطقه مهاجرت کرده و در آن ساکن شدند، افزایش یافته و همچنان روبه‌افزایش است. بدین ترتیب شهر آبادان گسترش یافته و این تغییر محیط به شکلی اتفاق افتاد که امروز پالایشگاه؛ بخشی از شهر آبادان شده است.

بنابراین به‌لحاظ تاریخی، چنانچه فلسفه احداث پالایشگاه روز نخست در زمان خودش، دارای توجیهات خوبی برای انتخاب مکان داشته، اما امروز به‌دلیل انتخاب شیوه توسعه به‌صورت خواسته یا ناخواسته به‌نحوی به آن دامن زده‌ایم که مجاورت‌ها و درهم‌تنیدگی بسیار پیچیده‌ای از فضای شهری و محیط مخاطره‌آمیز صنعتی ایجاد شده است.

لازم به یادآوری است که در بسیاری از شهرهای ایران یا در نزدیکی مراکز جمعیتی، زیرساخت‌هایی وجود دارد که از آن جمله می‌توان به انبارهای مواد شیمیایی و خطرناک، مخازن سوخت یا مواد هیدروکربنی که در نزدیکی یا درون شهرها قرار گرفته‌اند، کارخانه‌ها، شهرک‌های صنعتی و خطوط لوله برای عبور مواد مخاطره‌آمیز اشاره کرد، ولی در نگاه نخست اغلب این مجاورت‌ها نامطلوب به‌نظر می‌رسد، اما وقتی با دقت بیشتری به این مسئله توجه کنیم، درمی‌یابیم که باید منشأ و زمان پیدایش هرکدام از این زیرساخت‌ها، محیط شهری یا مراکز جمعیتی در معرض آن‌ها را تحلیل کنیم.

بسیاری از تأسیسات و شریان‌های حیاتی که در شهرهای مختلف است، زمانی خارج از محدوده شهر احداث شده بودند، اما به‌مرور زمان مخازن نفت، خطوط لوله و سایر زیرساخت‌ها در بخش‌هایی از کالبد شهرهای ما جای گرفته‌اند. بدین لحاظ استقرار زیرساخت‌ها قبلاً در مناطق ایمن، امن و خالی از سکنه و دور از محیط شهری بوده، اما امروز شهرها به‌دلیل رشد و نیاز جمعیت، همچنین مهاجرت توده‌های انسانی گسترش پیدا کرده و به موازات آن حاشیه‌نشینی‌ها تقویت شده و در نتیجه نواحی و مناطقی که قبلاً حریم تأسیسات محسوب می‌شدند، اکنون تبدیل به بخشی از شهر شده و در نتیجه محیط‌زیست شهری و مردم ساکن آن، در مجاورت بسیار نزدیک این تأسیسات قرار گرفته‌اند و ایجاد این مجاورت‌ها می‌تواند ریشه در نوع برنامه‌ریزی داشته باشد؟ به‌واقع این درهم‌تنیدگی‌ها، ریشه دیگری نیز دارد که می‌توان آن را به دوران مدرن‌تر طراحی‌های شهری در قیاس با زیرساخت‌های استقراریافته قدیمی نسبت داد.

ممکن است در نگاه نخست چنین به‌نظر برسد که در طراحی و مکان‌یابی این زیرساخت‌ها دقت کافی نشده، اما باید توجه داشت که عدم دقت کافی به‌معنای اشتباه محض نیست، بلکه آینده‌نگری خوب و پیش‌بینی مناسبی از آینده توسعه نداشتیم که دلایل مختلف دارد؛ البته گروه مطالعاتی یا متخصصانی که مکان‌یابی می‌کرده‌اند، دقت عمل نداشته یا اطلاعاتی، بخصوص اطلاعات آماری در زمان طراحی ناقص بوده باشد که هنوز هم این مشکل وجود داشته و ما در زمینه گردآوری اطلاعات آماری ضعف‌هایی داریم، زیرا پیشینه جمع‍‌آوری برخی از آمار محیطی، اقلیمی و جمعیتی در کشور ما قدمت کافی نداشته یا دارای نقص‌های اطلاعاتی از بعد علمی هستند.

چنانچه بتوانیم پیش‌بینی درستی از سمت‌وسوی توسعه شهری و افزایش جمعیت داشته باشیم، می‌توانیم گسترش فضایی شهر را با دقت و ملاحظات بهتری مدنظر قرار دهیم. در سوی دیگر مدیران شهری قرار می‌گیرند که سکان توسعه شهرها و مراکز جمعیتی به‌دست آن‌هاست؛ آن‌ها هستند که سیاست‌گذاری و طرح‌های جامع را تهیه کرده و تدوین طرح‌های کلان شهرسازی و مدیریت شهری را به طراحان سپرده و نتایج مطالعات را راهبری می‌کنند. ممکن است مدیران به اجرای طرح‌های توسعه شهر و زیرساخت‌ها توجه نکنند یا اصلاً اطلاعات کافی و درست در اختیار آن‌ها قرار داده نشود. بعلاوه در برخی از طرح‌های توسعه نیز مدیران دستگاه‌های مختلف به‌صورت جزیره‌ای عمل کرده و دقت لازم را در زمینه تهیه طرح‌های توسعه در مجاورت یا درون شهر ندارند و بدون توجه به ملاحظات و ضروریات برای زیرساخت‌های آتی، وزارت‌هایی مانند نفت، نیرو، صنعت یا نظایر آن‌ها، برنامه توسعه شهر را تهیه می‌کنند و در پی آن ساخت‌وساز شروع می‌شود. طی فرآیند تهیه طرح‌های توسعه شهری ممکن است این عدم اطلاع‌رسانی کافی و مناسب به مدیران یا موجود نبودن داده‌های درست، موجبات تصمیم‌گیری‌های نادرست را فراهم آورده و در نتیجه برنامه‌ریزی نامناسب، انتخاب مکان نامطلوب و درهم‌تنیدگی مخاطره‌آمیز ایجاد شود.

*تجربه شهرهای دنیا از این مجاورت نامطلوب چیست؟

ما امروز میراث‌دار تغییراتی هستیم که طی دهه‌های گذشته ایجاد و منجر به ایجاد و استقرار طرح‌های مختلف شده است. این طرح‌های زیرساختی نیز خواسته یا ناخواسته، درست یا غلط، با آگاهی یا بدون آگاهی در زمان خود اجرا شده‌اند و در حال حاضر شرایط و وضعیت پیش‌روی شهرهای ما این است. شهرهای بزرگی در سراسر جهان نیز شرایطی همانند ما داشته و آن‌ها نیز کم‌وبیش چنین شرایطی را دارند و پیامدهای نامطلوب یا فاجعه‌باری حاصل از این نوع توسعه را تجربه کرده‌اند.

همه جای دنیا این اتفاق به مرور بیشتر و بیشتر می‌شود، چراکه با افزایش جمعیت نوع بشر و گسترش شهرها، به‌ناچار مواجهه با شرایط ناایمن نیز زیادتر می‌شود. به‌عنوان یک مثال، اتفاقی که در بندر بیروت طی روزهای گذشته روی داد، مثال‌های مشابهی در نقاط دیگر کره زمین داشته و یکی از این وقایع که شباهت زیادی با این فاجعه دارد، اتفاقی است که در سال 1947 میلادی در بندری در شهر تگزاس کشور ایالات متحده روی داد و طی آن محموله‌ای از ماده «آمونیوم نیترات» طی یک آتش‌سوزی مهیب، دچار انفجار شد. در آن رویداد نیز تعداد زیادی از شاغلان و مردم ساکن در مناطق هم‌جوار بندر کشته و زخمی شدند، به‌گونه‌ای که ازلحاظ آماری تلفات بسیار بیشتر از فاجعه بندر بیروت در سال 2020 بوده است.با نگاهی به این دو اتفاق در می‌یابیم که تجربه بشر در فجایع مشابه، علی‌رغم درس‌آموزی‌های قبلی موجب نشده بود که این نوع از خطر در یک محیط بندری تکرار نشود. جالب‌تر اینکه جمعیت جهان به نسبت سال 1947 چندین برابر شده است و در اطراف یک محیط خطرناک مشابه با پدیده شهر تگزاس، جمعیتی بسیار زیاد در بندر بیروت ساکن شده بودند و با هر سناریویی از رویداد مخاطره‌آمیز، باز هم یک توده انسانی بی‌دفاع در معرض یک خطر بسیار مهلک قرار گرفتند.

*راهکار رفع این مشکل چیست؟

عاقلانه‌ترین شیوه که اطمینان‌بخش باشد، این است که در زمان طراحی، حریم‌ها و حفاظ‌های ایمنی و امنیتی را به‌درستی درنظر بگیریم و بتوانیم شرایط ایمن(در برابر مخاطرات طبیعی) و امن(در مواجهه با مخاطرات ناشی از اتفاقات غیرطبیعی مثل جنگ، تروریسم و…) را برای جمعیت‌های انسانی و محیط‌های شهری فراهم کنیم.

چنانچه با توجه به دو کلیدواژه «امن» و «ایمن»، طراحی و مکان‌یابی درستی بشود و پیش‌بینی درستی از آینده توسعه و تهدیدات محتمل برای شهرها و زیرساخت‌ها داشته باشیم، می‌توانیم این دو محیط را در کنار هم و در حوالی هم، اما نه در مجاورت مخاطره‌آمیز و نه در حریم‌های خطرناک و آسیب‌پذیر یکدیگر مستقر کرده و در عین حال از مزایای اقتصادی، رفاهی و خدمات‌رسانی متقابل آن‌ها برای زندگی مطلوب شهروندان بهره‌برداری کنیم.

*ضوابط و استانداردهایی که باید به‌منظور مجاورت مطلوب درنظر گرفته شود، چیست؟

با اینکه ما امروزه در بسیاری زمینه‌ها پیشرفته شده‌ایم، اما در بسیاری موارد استاندارد، ضوابط یا الزامات فنی لازم را نداریم. در این خصوص باید توجه داشت که ممکن است دانش بشر محدود و کم باشد یا هنوز به مخاطره‌آمیز بودن این تأسیسات به‌صورت کامل اشراف نداشته باشیم.

در دوران قدیم سطح استانداردها بسیار پایین بوده یا اصلاً وجود نداشته، اما امروزه دانشمندان، متفکران، مهندسان و طراحان، استانداردهایی را برای استقرار این تأسیسات و زیرساخت‌ها طراحی کرده‌اند. چنانچه بخواهیم از دید شهری به این موضوع بپردازیم، استانداردهای حریم برای شهرها، نگاه کاربردی و سکونتی است و هنوز استانداردهای کامل و سخت‌گیرانه برای حریم‌های مخاطره‌آمیز در شهرها، درخصوص مجاورت مراکز خطرناک طراحی نشده یا الزامات سخت‌گیرانه‌ای در این خصوص وجود ندارد. به‌طور مثال مراکز رادیولوژی در شهرها وجود دارد، مراکزی که عکس‌برداری در آن‌ها انجام می‌شود یا بیمارستان‌ها، مراکز تحقیقاتی، درمانی و دانشگاه‌هایی را داریم که در آن‌ها چشمه‌هایی از مواد رادیواکتیو، هرچند ناچیز وجود دارد. این مواد با وجود ناچیز بودن، قابلیت آسیب‌زایی دارند. چنانچه رخ دادن زلزله، آتش‌سوزی، خرابی یا احیاناً اشتباه فردی یا جمعی در بهره‌برداری، فرسودگی دستگاه‌ها به هر دلیلی و نشت مواد رادیواکتیو از آن مرکز مطالعاتی، درمانی یا دانشگاهی می‌تواند برای محیط اطراف آسیب‌زا بوده و خود پرسنل و افرادی که وارد این مراکز می‌شوند، وسایل حفاظتی دارند، اما این سؤال وجود دارد که آیا برای این مرکز ضوابط ایمن درنظر گرفته شده؟ آیا برای محیط مجاور، طراحی متناسب لحاظ شده؟ آیا در قوانین شهرسازی ما آمده است که از چنین مراکزی باید چقدر فاصله گرفت و سپس اقدام به ساخت منازل مسکونی کرد؟ پارک‌های بازی کودکان، مراکز تفریحی و مراکز فروشگاهی را باید در چه فاصله‌ای از این مراکز ساخت؟

در برخی مناطق کلان‌شهرها، ایستگاه‌های پمپ‌بنزین دقیقاً دیواربه‌دیوار منازل مسکونی است. در حال حاضر در بسیاری از خیابان‌های بزرگ و قدیمی شهری مانند تهران، پمپ‌بنزین‌هایی قرار دارد که در گذشته در اطراف آن‌ها سازه‌ای نبوده، اما با توسعه شهر، خرید و فروش یا واگذاری زمین یا تغییر کاربری روی داده و تبدیل به برج‌های مسکونی یا مرکز فروشگاهی شده است. امروزه ما در مجاورت این پمپ‌بنزین‌ها، خانه‌های مردم را داریم.

*آیا نباید حریم و ضوابط حفاظتی برای این مراکز و مراکز مشابه آن‌ها داشته باشیم؟

جای این ضوابط در اسناد بالادستی و مقررات طراحی ما خالی است. بسیاری از قوانین کشور در حوزه‌های اقتصادی، حقوقی و مهندسی ما به زمان‌های قدیم و حتی به دوره قبل از انقلاب بازمی‌گردد و اما هنوز تغییری نکرده‌اند و همچنان مورداستفاده هستند. این قوانین نیاز به اصلاح و به‌روزرسانی دارند، زیرا محیط زندگی مردم ما، شکل شهرهای ما و نیازهای جامعه امروزی ما عوض شده است. ممکن است نیاز به ضوابطی داشته باشیم تا برخی تأسیسات و زیرساخت‌ها را جابه‌جا کنیم. زمانی شبکه گازرسانی، انتقال برق یا فاضلاب را احداث کردیم، اما بعداً به‌دلیل توسعه شهر، برخی از خانه‌ها بسیار به این تأسیسات نزدیک شده‌ و برخی از محل‌های تجمع مردم یا مراکزی مثل مدارس، دانشگاه‌ها و مراکز تفریحی در نزدیکی همان نقاط مخاطره‌آمیز مستقر شده‌اند.

باید توجه کنیم که شهرهای ما مرتب در حال تغییر و توسعه است و این تحولات موجب می‌شود که ضوابط فنی مورد استفاده نیز باید پویا و هماهنگ با شرایط روز باشد و با زمان تغییر کند. جابه‌جایی زیرساخت، معمولاً کاری سخت، پیچیده، پرهزینه و خطرناک است. در حالیکه توسعه شهری و اجازه احداث منازل مسکونی یا مراکز جمعیتی و انسانی کنترل‌پذیرتر بوده و این دیدگاه باید در طراحی شهری به‌دست آید و پذیرفته شود.

*آیا بررسی اینکه قوانین باید به همین منوال حفظ شود یا اصلاح شده و قوانین جدیدی درنظر گرفته شود، اهمیت دارد؟

برخی از این قوانین نوشته‌شده نیست، بلکه در طرح‌های ما ظاهر می‌شود، به‌عبارتی مهندسان شهرساز و طراح ما باید طرح‌های جامع شهری را بازنگری کنند یا از نو بنویسند، بعلاوه در روند تهیه طرح‌های تفصیلی شهرها، باید بادقت به وضع این مراکز مخاطره‌آمیز توجه کرده و برای آن حریمی ایمن و امن درنظر بگیرند. حریم امن و حریم ایمن هر دو باید در این طرح‌ها مدنظر قرار بگیرد. در کشورهای خارجی بخصوص کشورهای اروپایی، آن‌هایی که زیرساخت‌های جدیدتری ایجاد کرده‌اند، حتی مدرسه را نیز در فضا و محیطی می‌سازند که اطراف آن، حریم اختصاصی درنظر گرفته شده باشد.

مبحث امنیت و ایمنی، دسترسی‌ها، فرار و تخلیه اضطراری رعایت شده، اما این موارد را در شهرهای خود با دقت لازم و کافی لحاظ نکرده‌ایم. حوزه‌های شهری و شهرسازی ما در زمینه‌های شهرسازی، معماری، مدیریت شهری و مدیریت‌های کلان توسعه شهری باید این نوع استاندارد، ضوابط و مقررات را ایجاد کرده و این قوانین در بالاترین مراجع تصمیم‌گیری و قانونگذاری باید به تصویب برسد. همچنین لازم است مراکز پژوهشی و دانشگاهی کشور با عنایت به مفاهیم نوین متناسب با مهندسی ریسک و کاهش مخاطرات در تدوین و تبیین دستورالعمل‌ها، شایسته و عاجل اقدام کنند.

البته باید از اقداماتی که تاکنون در مراکز نخبگی کشور شده، قدردانی و حمایت کرد تا این‌گونه برنامه‌های علمی و تخصصی تداوم یابند. به‌عنوان مثال دانشگاه آزاد تهران-شمال به‌عنوان قطب برنامه علمی پدافند غیرعامل در کشور، با برپایی جلسات نخبگی و همچنین ایجاد زیرساخت یکپارچه در تعریف پایان‌نامه‌های پژوهشی، ذیل طرح پایش برنامه علمی دانشگاه آزاد در سراسر کشور، در این زمینه اقداماتی روبه‌جلو انجام داده‌اند.

مراکز خطرناک نه‌تنها در کشور خودمان و در مجاورت شهرها، بلکه در مجاورت ما با سایر کشورها نیز وجود دارد، باید به‌لحاظ دیپلماسی نیز زبان مشترکی داشته باشیم تا حریم‌های خود با سایر کشورها را نیز به نسبت مراکز مخاطره‌آمیز آن‌ها به‌صورت متقابل ایمن‌سازی کرده و با رعایت ضوابط فنی دقیق طراحی کنیم. به‌عبارتی ما به قوانین و ضوابط سرزمینی و فراسرزمینی نیاز داریم که باید در عالی‌ترین سطوح تصمیم‌گیری کشور ازجمله در مجلس و در دیدگاه فراسرزمینی با کمک دستگاه دیپلماسی، پایه‌گذاری شده و لازم‌الاجرا شود تا مردم عادی، صاحبان صنایع خصوصی و بخش دولتی از این ضوابط تبعیت کنند. مراکز علمی و پژوهشی، دانشگاه‌ها و مهندسان مشاور، نخبگان ملی و افراد باتجربه و خبره کشورمان در این حوزه‌ها، باید طرح‌های سال‌های آتی را تعریف کرده و به‌روزرسانی کنند تا در سایه این استانداردها، ضوابط موردنیاز به‌دست آید.


منبع: ایمنا

شناسه خبر 28009