گفتوگو درباره شعار سال و الزامات تحقق آن؛
برای رسیدن به «جهش تولید» باید گفتمان جهشی داشته باشیم
*بهعنوان نخستین سؤال، بهنظر شما سخنرانی رهبر انقلاب در ارتباط تصویری با مجموعههای تولیدی و جلساتی اینچنینی، چه تأثیری بر زندگی اقتصادی و مدیریت اقتصادی کشور خواهد داشت؟
در یک بررسی تاریخی و روندی که کشور ما از قبل از انقلاب و بعد از آن طی کرده، بهنظر میرسد که ایران اسلامی، نیازمند یک دکترین برای پیشرفت و یک نظریه برای جهش اقتصادی و اقتدار است، تا در مقابل فشارهای استکبار و دشمنان بتواند با شرف و عزّت مسیر اسلامی خودش را طی کرده و به تمدن اسلامی برسد.
حضرت آقا در طول دو دهه گذشته، بهویژه با انتخاب شعارهای سال و تعیین سیاستهای ابلاغی، با انواع سخنرانیهای مکرر و متعدد سعی کردند دکترین اقتصادی و پیشرفت این کشور را در لایههای مختلف نظام نهادینه کنند، ولی بهنظر میرسد که ما هنوز کار داریم.
البته این اتفاق طبیعی است. در کشورهای دنیا هم مثل آلمان قرن نوزدهمی، دکترین اقتصادی این کشور بیش از 60 تا 70 سال طول کشید تا در کنه و ذات وجودش و در لایههای سیاستگذاری، تصمیمگیری، کارشناسی و قانونگذاریاش نهادینه بشود. ما الان شاهد این هستیم که حضرت آقا دوباره تکیه و تأکید دارند بر منظومهای از اندیشههای برآیند نخبگان در حوزه اقتصاد که از نگاههای عمیق اسلامی برگرفتهاند و ایشان به نکاتی اشاره میکنند که هنوز نظام تصمیمسازی، تصمیمگیری و سیاستگذاری ما، به آنها نیازمند است و مسائل روزمره مردم از حقوق و دستمزد کارگر تا تورم و مشکلات حوزه تولید، همه به این نوع نگاه برمیگردد و این دکترین هنوز در وجود کشور نهادینه نشده است.
* دکترین رهبر انقلاب تمرکز ویژهای به کار و جایگاه عامل انسانی در پیشرفت ملی دارد. خیلی کوتاه در این زمینه برای ما توضیح بدهید.
بله؛ اساساً انسان است و خلق، انسان است و آفرینش و انسان است و مولدیت. حالا در عرصه اقتصاد ما اسم این را تولید میگذاریم. طبیعتاً در این مسیر ارزشآفرینی مهم بوده و منابع، زمین، سرمایههای فیزیکی، مالی و... مهم هستند، ولی همه نظریات علمی اقتصاد میگویند که عامل اصلی، عامل انسانی است. حالا چه به شکل فردی آن در قالب سرمایههای انسانی و چه به شکل جمعی آن، در قالب سرمایههای اجتماعی. اما اگر از نگاه اسلامی هم به قضیه نگاه کنیم، کرامت انسانی اقتضای چنین تأکیدی دارد. احکام ما تأکید بسیار جدی بر عنصر انسان داشته و درجه آزادی خوبی را به انتخابهای انسانی و حفظ کرامت انسانی میدهند.
رهبر معظّم انقلاب نیز در یک دکترینی که تلفیق بسیار ایدهآل و مطلوبی است از اندیشههای اسلامی، علمی و تجربی بشر در مرز دانش به این مسئله اشاره دارند که حتماً باید نیروی کار و عناصر حوزه کار، کارآفرین، کارفرما، سرمایهگذار، صاحب ایده و صاحب فکر موردتأکید جدی واقع بشود و از آنها غفلت نشود.
* کارگرانی که با رهبر انقلاب صحبت میکردند، گلایهها و اعتراضهایی نسبت به پرداخت حقوقشان داشتند که باید منظّم باشد و در برخی موارد نیست و امنیت شغلی، حق مسکن، مسئله بیمه، مباحث درمانی و گلایههایی از این قبیل داشتند. رهبر انقلاب نیز ضمن تأیید این اعتراضها به نکاتی اشاره کرده و فرمودند که باید یک نگاه عادلانه این مشکلات را حلوفصل بکند و آن را به سیاستهای ابلاغی اقتصاد مقاومتی در بهمنماه سال 99 ارجاع دادند. بهنظر شما چگونه میتوان این موضوع را برای مردم توضیح داد؟
ببینید واقعیت این است که ما شاهد این تأکیدات اصیل در قانون اساسی که بهعنوان میثاق ملی در ابتدای انقلاب تهیه و به مرور تکمیل شد و بعداً سیاستهای ابلاغی و فرمایشهای امامین انقلاب به آن اضافه شد، هستیم. حتی برخی از اینها با پیگیری رهبر معظم انقلاب به قانون تبدیل شده، مثلاً به اندازه تورم، قدرت خرید کارگر هرساله حفظ بشود که این جزء قوانین شده است. آنچه که ما مشکل داریم، نظام اجرایی و سیستم تصمیمسازی است که اینها به اجرا نزدیک نمیشوند.
وارد شدن ملاحظات کارگر در تصمیمسازی کشور و اینکه صدای گویای کارگران و ملاحظات واقعی کف میدان در تصمیمسازی و در سیاستگذاری کلان ما رعایت بشود، یک واقعیت بوده و این تأکیدات و پیگیریهای مکرر ایشان در سخنرانیها و فرمایشهایشان در سالهای قبل در روز جهانی کارگر تکرار شده، ولی وضعیت فعلی ما بهلحاظ قانون کار و مقررات حاکم بر حوزه کارگری و کارفرمایی به آن نقطه مطلوب نرسیده است. بهعنوان مثال فرض کنید که قانون کار به حوزه کارگران شاغل ما یک حمایتهایی برساند، اما همین قانون کار به کارگرانی که شاغل نباشند یا بیکار باشند، به کارفرمایان حمایت لازم را نمیرساند.
انتظار ما این است که قانون کار ما که مصوب دهه 60 است، با سیاستهای اخیر اقتصاد مقاومتی و با شرایط و تحولات جدید دنیا، تحولی در مسیر جدید اقتصادی کشور پیدا کند و ما این موضوع را در مطالبات حضرت آقا میبینیم.
وقتی ایشان بر مقوله بیمه، آموزش و مهارتها تأکید میکنند، معلوم میشود که قانون کار هنوز نتوانسته اینها را تأمین کند. ببینید همه کارگران از کمبود یا پایین بودن دستمزدشان اعتراض دارند و به حق است. چون دستمزد عادلانه همان است که در سیاستهای اقتصاد مقاومتی در بند پنجم به سهمبری عادلانه عوامل تولید اشاره کرده، اما دستمزد کم، ناشی از این است که مهارتها، آموزشها و بهرهوری کارگر ازسوی نظام تولید و نظام کارآفرینی ما به اندازه کافی موردتوجه واقع نشده است. بنا بر این موضوعات، کارگری که مولدیتش پایین باشد، طبیعی است که دستمزدش هم پایین باشد.
*رهبر انقلاب در سخنرانی با مجموعههای تولیدی، تعریف مبسوطی از مفهوم «جهش تولید» ارائه کردند. بهنظر شما مهمترین مؤلفههای این تعریف چیست؟
ایشان در این صحبتشان سعی کردند که اضلاع مختلفی از «جهش تولید» را باز کنند. مهمترین زاویهای که ایشان به قضیه پرداختند، مسئله گفتمان جهشی است. یعنی ما در عقلانیت جمعی ملیمان باید به «حرکتهای جهشی» و «ما میتوانیم» فکر کنیم.
ایشان نمونهای از تولید ماسک، مواد ضدعفونی، بهداشتی و درمانی را مثال زدند که چگونه ما در یک فاصله بسیار کمی توانستیم منابع را به تولید ماسک و... انتقال بدهیم یا در حوزه موشکی اشاره کردند که چگونه ما تصمیم گرفتیم و توانستیم ماهوارهبری را به مدار 450 کیلومتری جو برسانیم که فقط چند کشور معدود میتوانند این کار را بکنند یا چگونه در گام بعدی به مدار 36 هزار کیلومتر از زمین فکر میکنیم.
ببینید عبور از مدار 450 کیلومتر به مدار 36 هزار کیلومتر؛ یعنی یک تفکر و یک حرکت جهشی که ممکن است سریان این ایده و خواسته به سایر عرصههای کشور وارد بشود و رهبر انقلاب نیز در حال نهادیه کردن این گفتمان هستند.
اما در این جریان مجدداً بر روی چند نکته مهم تأکید کردند که قبلاً هم در فرمایشهای دیگر ایشان بود. نخستین نکته؛ مردمسالاری دینی است. ببینید نظام جمهوری اسلامی توانسته مردمسالاری دینی را در عرصه سیاسی، نظامی و امنیتی محقق کند. اما مردمسالاری دینی در عرصه اقتصادی بارها موردتأکید ایشان واقع شده است.
سیاستهای اصل 44 و همینطور اقتصاد مقاومتی و مقوله جهش کیفی در کنار جهش کمی، بارها و بارها موردتأکید رهبر انقلاب بوده است. عدهای صرفاً به جهشهای کمی فکر میکنند، ولی رهبر انقلاب به جهشهای کیفی اشاره خاصی کردند و ما باید عرصههای نو و تحوّل را در این جهش دخیل بدانیم. اینها نشاندهنده یک منظومهای از خواستههای رهبر معظّم انقلاب است که در یک آسیبشناسی و در یک راهگذار از این مشکلات و مسائل بهنظر میرسد که بهترین تأکید و انتخاب نقطه بسیار اساسی و اهرمی است. همینطور که ایشان سیستم ایمنی و بدن را مثال زدند، تولید و «جهش تولید» هم میتواند کشور را به اقتدار برساند.
* تولید در خنثی کردن تهدیدها، ازجمله تحریمهای غیرمنصفانه و کاملاً ظالمانه آمریکا و اروپاییها علیه ایران، چگونه میتواند کارساز باشد؟
اساساً تولید ازمنظر اقتصادی هم بهطور مستقیم و هم بهطور غیرمستقیم در سایر لایههای اجتماعی حوزه سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و روانشناسی اجتماعی و جمعی برای رشد، پیشرفت، عزتنفس و اعتمادبهنفس ملی ما بسیار ضروری است. این اندیشه پایههای قرآنی دارد و حضرت آقا هم به آن اشاره کردند که قرآن میفرماید اموال شما؛ یعنی ابعاد اقتصادیتان مایه قیام، استواری و سرپا ماندن شما هستند. دقیقاً حضرت آقا هم به این نکته تأکید دارند که تولید عنصر بسیار اساسی و اصلی اقتدارآفرینی کشور است و تنها راه مقابله با شوکها، مشکلات، تکانهها و آسیبهایی که ازسوی دشمن بر ما وارد میشود، به تعبیر عمومی ویروسهایی که چه ازنظر مسائل داخلی و چه ازنظر مسائل بیرونی بر بدنه کشور وارد میشود، مسئله تولید است.
از آنجایی که تولید، نقطه شروعی است که منجر به رفاه، معیشت و صادرات شده و اثرات متعدد فرهنگی در داخل دارد، اگر تولید و درآمدزایی اتفاق افتاده و بازار رونق داشته باشد، بسیاری از مسائل فرهنگی و معنوی تحتالشعاع قرار گرفته و بهلحاظ تأثیرگذاری بر منطقه و خارج از مرزهایمان، مقوله تولید نقطه اهرمی تلقی میشود.
* رهبر انقلاب برای تحقق «جهش تولید» به پیشرانهایی اشاره کردند. تحلیل شما درباره این پیشرانها چیست؟
رهبر انقلاب فهرستی از این پیشرانها را ارائه دادند که من آنها را در سه دسته تقسیم میکنم:
1. تأکید بر زیرساختها
طبیعتاً در همه تجربههای موفق دنیا تأکید بر زیرساختها، مقدمه جهش است.
2. تأکید بر ابعاد راهبردی
مشخصاً مقولههای غذا، کشاورزی، آبزیان، گیاهان دارویی، دانههای روغنی و... که مسائل بسیار اساسی، راهبردی و استراتژیک هر کشوری محسوب شده و خودکفایی در این مقولهها باید اتفاق بیفتد.
3. تأکید بر مقوله زنجیره خلق ارزش
این زنجیره باید کامل باشد. زنجیره گسترده، بریده و ناقص طبیعتاً منجر به ارزشآفرینی اصیل نمیشود. تأکید ایشان بر قطعهسازی در حوزه خودرو و بر مقولههای پوشاک، کفش و... بهدلیل تقاضای 80 و چند میلیون نفر داخلی، تکمیل کردن زنجیرههایی است که باعث اقتدارآفرینی کشور میشود.
* رهبر انقلاب در بیاناتشان به این نکته اشاره کردند که کار بهمعنای مفتخواری نیست و لازم است که ما قوانین ضدسفتهبازی را در کشور تصویب بکنیم. الان در زندگی واقعی مردم، فضای بازارهای مالی مثل بورس، در چه شرایطی ممکن است مصداقی از این مفتخواری و فرصتطلبی باشد؟
دقیقاً خواسته ایشان برگرفته از عقل و شرع است. اینکه حتماً باید مولدیت و کاری باشد که تبدیل به ارزشی شده باشد. خب به تعبیری ضد آن مفتخواری و مفتجویی میشود. حالا مشکل کجاست؟ مشکل این است که دقیقاً این خواسته اصیل در قوانین و مقررات ما ریزش پیدا نمیکند.
یعنی در برنامههای دولت و مجلس ما نمیبینیم که این مسیر طی بشود. مثال آن حوزه بورس است. از دیماه سال گذشته اکثر کارشناسان ما تأکید بر این داشتند که فضای حبابی دارد در این زمینه شکل میگیرد و نمونههایش واضح بود، ولی هیچ نوع اقدامی در شرایطی که کشور در سال 98 دچار مشکلات تولید و رکود شده بود، صورت نمیپذیرد. مثلاً فرض کنید که شاخص سهام چندبرابر رشد بکند یا برخی از شرکتها یکهزار درصد سود کنند. خب طبیعتاً این حباب است.
در تمام بورسهای دنیا برای حفاظت و صیانت از داراییهای خرد مردم، مردمی که چهبسا با این نگاه امیدوارانه وارد بورس میشوند و سرمایههای اندکشان را میآورند که بسیار مهم هستند؛ یعنی بُعدی از مردمسالاری دینی در حوزه اقتصاد تلقی میشود. اما وقتی که صیانت نباشد، این نگرانی هست که داراییهایشان را از دست بدهند و ما عملاً شاهد یک بازی میشویم که دارد توزیع ثروت را از گروههای خرد، متوسط و کمدرآمد بهسمت افراد پردرآمد و اشرافیت منتقل میکند و این بسیار خطرناک است.
تأکیدات رهبر معظم انقلاب اقتضایش این است که واقعاً مسئولان حوزه بورس و مسئولان اقتصادی کشور و مجلس، نسبت به شکلگیری سفتهبازیها، سوداگریها و مفتخوریهای سیستماتیک، نهادی و سازمانی در حوزه اقتصاد عکسالعمل مناسب را نشان بدهند.
شناسه خبر 28169