سپهرغرب، گروه - عباس سریشی : سپهرغرب، گروه شهر - عباس سریشی: شکی نیست که شهرهای امروزی بر پایه زیرساختهای فنّاوری محور شکلگرفته و پایدار شدهاند بنابراین تصور زندگی و یا اداره یک شهر بدون بزرگراه، شبکه تأمین آب آشامیدنی، فاضلاب، مخابرات، برق، تلفن و یا شبکه حملونقل و... نیز اساساً غیرقابل باور است زیرا به اعتقاد بسیاری از صاحبنظران حضور و رسوخ بنیادین این مؤلفهها در دنیای امروز ما بهمثابه نور خورشید؛ رخت، هوا و آب برای شهروندان و زندگی آنها نقشی بسیار حیاتی دارد.
البته دراینبین رشد سریع شهرها که ناشی از پیشرفت سریع صنعت و فنّاوری بوده نهفقط باعث شده تا بعضاً بسیاری از معیارهای شهرنشینی به حاشیه رفته و یا از اهمیت آنها کاسته شود بلکه حتی مشکلات جدیدی را نیز به ارمغان آورد که تاکنون شهرها نمونهای از آنها در سابقه تاریخی خود ندارند، اینکه ساخت پلها و بزرگراهها و دیگر زیرساختها در میان محلات قدیمی و یا متن و بافت اصلی شهرها نهفقط زندگی را آنگونهکه انتظار داشتیم آسان نکرد بلکه اکنون با شهروندانی مواجه هستیم که ساکنان آن (از شهروندان عادی گرفته تا صاحبنظران حوزههای مختلف) همه و همه آسایش و آرامش انسان را مطالبه میکنند.
البته در این میان و بهجز مبحث ساختوسازها، افزایش ایمنی، تابآوری، استحکام و مقاومسازی زیرساختهای شهری که عموماً با صرف هزینههای بسیار ایجاد میشوند یکی از ضروریاتی است که میباید از طریق استقرار نظام نظارت در طراحی و ساخت و متعاقباً تعمیر و نگهداشت و اعمال راهکارهایی همچون تهیه شناسنامه ایمنی و تدوین برنامه بهسازی و مقاومسازی ابنیههای فنی مورد پیگیری و پایش قرار گیرد؛ زیرا مقوله نظارت بر اجرای کیفی طرحها در توسعه شهر و متعاقباً حفظ سرمایههای توسعه پایدار شهر و کیفیت زندگی شهری و فرصت سازی برای توسعه آن نقش پراهمیتی را ایفا میکند.
از نگاه کارشناسان همانگونه که پروژههای زیرساختی میتوانند توسعه و کیفیت زندگی افراد جامعه را بهبود ببخشند، درعینحال فقدان برنامهریزی مشخص، عدم نظارت و حتی تأخیر و بیتوجهی به کیفیت اجرای آنها ممکن است منجر به بروز مشکلات وسیع و تهدیدزا افزایش هزینهها و مجادلات هزینهبردار اجتماعی سیاسی و حتی امنیتی بین کاربران نیز شود.
درواقع این تصور وجود دارد که اصرار به افزایش تعداد پروژههای عمرانی و لزوم تسریع در اجرای آنها از یکسو و بیتوجهی به مطالعات پیشزمینهای و همنیاز همراه با فقدان نظارت کامل و تخصصی بر کیفت اجرای آنها نهفقط باعث کاهش شاخصهای ایمنی و کیفی در اجرای آنها میشود بلکه بهرغم هدفگذاریهای اولیه مبنیبر رفع نیازهای اساسی شهر و روانسازی زندگی شهروندان بر اساس اسناد بالادستی دستاوردهای معکوسی را نیز به همراه دارد که موجب هدر رفت سرمایه، ماندگاری مشکلات و از دسترفتن اعتماد عمومی به توانمندی مدیریت شهرها در بهسامانرسانی طرحها میشود.
دستاوردهای ساختوساز بدون پایش و نظارت...!
کارشناسان به این موضوع تأکید ویژه دارند که روند ساختوساز در هر پروژه زیرساختی قطعاً دارای تفاوتهای زیادی با دیگر طرحهای مشابه خود است. گو اینکه مدیریت یک پروژه زیرساختی هم کار سادهای نیست که هر کس بتواند بهراحتی درباره آن اظهارنظر کند زیرا علاوهبر تخصص و علم در این میان پارامترهای زیادی وجود دارند که باید برای شروع و تکمیل بهموقع و بودجهبندی و متعاقباً کارکرد و نگهداری در نظر گرفته شوند.
اینکه در میان همه علوم و تخصصهای مرتبط با یک پروژه نیز قطعاً مبحث پایش دائمی و انجام هرگونه تغییرات و تعمیرات احتمالی موردنیاز هم بهنوبه خود محل بحث و جایگاهی ویژه دارد درواقع شاید نیازی به گفتن نباشد که دقت و توجه به یک پلتفرم جامع و یکپارچه از تمامی پیشنیازها و همنیازهای یک طرح یا پروژه نهفقط میتواند به افزایش راندمانکاری و بهرهوری آن کمک کند بلکه باعث شفافیت بیشتر درروند معرفی بهترین شیوهها و معیارهای عملکرد نیز خواهد شد.
از منظر برخی کارشناسان با توجه به روشهای غیرفنی و تخصصی در ساخت تأسیسات که در حالحاضر و در اکثر شهرهای کشور ما اعمال میشود، استهلاک زودرس و کاهش ظرفیت تأسیسات زیربنایی و درنتیجه نیاز به تعمیرات و نگهداری و اقدامات اضطراری، افزایشیافته و متعاقباً هزینههای سنگینی را بر شهر و شهروندان تحمیل نموده گو اینکه در این میان نوع قضاوتهای عمومی و اطمینانسازی در بین مردم هم روند خوبی را در پی نداشته و حتی باعث شده تا بعضاً شاهد بروز حاشیههای پررنگتر از متن در خصوص این مباحث باشیم.
از منظر منتقدان جدا از نوع هدفگذاریها و نگاه تصمیمسازان و یا دستاوردهای تئوری هر طرح، پایش شاخصهای تأثیر دستاورد و عملکرد در روند کاربری واقعی و حقیقی از مهمترین اجزاء پیادهسازی موفق برنامههای شهری است که باید بدان توجه خاص داشت زیرا نتیجه تمهیدات و تلاشهای انجامشده نهایتاً در مرحله پایش و اندازهگیری شاخصها مشخص میشود و معیار اعتماد و موافقت کاربران (شهروندان) برای اجرای طرحهای بعدی خواهد بود.
درواقع امکان تجزیهوتحلیل اثر اقدامات انجامشده در طول برنامههای توسعه، شناخت نقاط قوت و ضعف در اجرا، هدایت منابع برای رفع اشکالات اساسی و بهبود مستمر عملکردها از مهمترین دستاوردهای یک نظام پایش کار است که متأسفانه در کشور ما کمتر بدان پرداختهشده؛ و همین موضوع باعث میشود تا بسیاری از طرحها و پروژههای ما عموماً متحمل یک سلسله از مشکلات تکراری، پرهزینه و حاشیهدار شوند که میتوان در ابتدای کار و با استفاده از تجربه طرحهای قبلی حلوفصل شوند اما...!
ساخت کم کیفیت به قیمت تعمیرات دائمی...
و اما کمتر از سه سال است که از زمان شروع به بهرهبرداری از پل میدان بار همدان (شهید سعید قهاری) میگذرد سازه بزرگی که تصور میشد با استفاده از آن میتوان ضمن تسهیل در تردد عمومی خودروها از بار ترافیکی حاکم بر منطقه کاست.
البته قضاوت در خصوص اینکه چقدر این هدفگذاریها محقق گشته بهجای خود؛ اما موضوع اصلی این نوشتار توجه به بُعد دیگر ماجرا یعنی خود سازه پل و بهطور خاص سازه (قوس بلند –عرشه سوم پل که پیونددهنده جاده کرمانشاه – بلوار آیتالله نجفی) است که در طی همین دو سه سال اخیر بارها و بارها شاهد تعمیرات متعدد گسترده بهویژه در موضوع آسفالت و روکش مسیر؛ روشنایی و هماکنون تخریب مجدد سازه لاستیکی درزهای انبساطی آن بودهایم.
حالا اگرچه به گفته مسئولین این موضوع خطر خاصی را متوجه سازه اصلی پل و یا شهروندان و خودروهای گذری نمیکند و بهزودی پس از انجام تعمیرات لازم این پل که برحسب اتفاق نقش و سهم بسیار زیادی هم در تسهیل عبور و مرور خودروها دارد به چرخه کاربری بازخواهد گشت اما لاجرم تکرار این مسئله (مسدود نمودن پل و انجام تعمیرات مجدد) این پرسش را هم به اذهان بسیاری از شهروندان و رانندگان متبادر ساخته که بهراستی مقوله نظارت و پایش مستمر بر کیفت اجرای پروژهها و طرحهای توسعه محور در شهر ما چه جایگاهی دارد و یا به دیگر سخن نظام توسعه و ساختوساز و مدیریت تصمیمگیر و تصمیمساز چه وقت به این نتیجه خواهد رسید که نباید کیفیت را فدای کمیت کرد؟
اینکه آیا بهراستی سزاوار است که بهرغم هزینهکردهای کلان و تحمیل مشقت و سختی به شهروندان طی مدتزمان اجرای طرحها تنها چند ماه از کاربری آنها نگذشته شاهد حضور و فعالیت اکیپهای کوچک و بزرگ تعمیرات در آنها بوده و یا در نمونه شاخص آن (پل میدان بار) بارها و بارها نیز شاهد مسدود شدن مسیر به بهانه تعمیرات گردیم؟
البته ذکر این نکته ضروری است که برخی از تعمیرات و تغییرات بعد از اجرا امری اجتنابناپذیر بوده و لاجرم برای بهبود کار و رفع نواقص احتمالی حتماً باید اجرا گردد اما متأسفانه داستان بسیاری از تعمیرات تکراری انجامشده بر روی پروژههای جدیدالاحداث نه یک الزام احتمالی و موقتی بلکه اجبار دائمی متأثر از نواقص گسترده و اساسی است که مشخص نیست بهرغم آنهمه تبلیغات و هیاهوی مسئولان در خصوص برنامهریزی دقیق در طراحی اجرا، استفاده از مواد و مصالح بسیار باکیفیت، نظارت و پایش دائمی بر اجرا و یا مهندسی دقیق چرا نه یکباره بلکه چندین و چند بار به وقوع پیوسته و احتمالاً نیز ادامه خواهد داشت؟
برخی منتقدان در این خصوص براین عقیده پافشاری میکنند که بخش عمدهای از چالشهای موجود در این مبحث متأثر از عدم اجرای ضوابط و استانداردها توسط پیمانکاران و مجریان طرح در قالب تخلفات مهندسی و استفاده از مصالح غیرکیفی است و بخش دیگر آن محصول عدم نظارت و پایش دائمی کار توسط سفارشدهندگان است که بهموازات هم باعث میشود امروز شاهد بروز چنین مشکلاتی باشیم درحالیکه در این مورد خاص اساساً نه مردم و نه کاربران هیچ دخالت و سهمی در بروز مسئله ندارند درحالیکه بهمجرد وقوع هر حادثه متأسفانه بیشترین تبعات مالی و جانی این رویه نیز به آنها بازمیگردد.
موضوع اینجاست که لزوم برنامهریزی دقیق، ضابطهمند و کنترل حداکثری کیفیت اجراها و مقررات ساختوساز در پهنههای مختلف شهری از ابزارهای مهم تحقق توسعه ایمن شهری محسوب میشوند بنابراین هرگونه تخطی از این بایستگیها و خروج فرایندهای ساختوساز و توسعه از محدوده الزامات و قیود مهندسی و فنی قطعاً مانعی برای تحقق طرح توسعه شهر برابر هدفگذاریها و متعاقباً تحمیل اضافهبار هزینههای بعدی بر مدیریت شهری در خصوص تعمیرات بعدی و رشد ناپایداری و ناهنجاری خواهد شد.
ثبت رکورد افتتاح بیکیفیت، افتخار نیست...!
حالا اما ماسوای علت اصلی بروز مشکلات عدیده ریزودرشت در پل میدان بار، غدیر، رسالت و...که سالهاست دست مدیران و شهروندان را در پوست گردو گذاشته شاید وقت آن رسیده تا یکبار هم که شده از مسئولان و متولیان مدیریت شهری و تصمیم گیران بپرسیم که آیا واقعاً هدف آنها از اینهمه تعدد اجرا و افتتاحهای ناقص و کلنگ زنی نصفه و نیمه ثبت یک رکورد کمی فعالیت در دوران تصدی کاری ایشان وَلو با هر قیمت بعدی است یا حل مشکلات مردم و سرعت بخشیدن به آهنگ توسعه واقعی شهر؟
موضوع اینجاست که ظاهراً و متأثر از برخی مسائل حاشیهای برخی از مدیران فعلی شهر ما اصرار عجیبی به ساختوساز و افتخار به ثبت افتتاح طرحها به نام خود و صدالبته تحت عنوانی خوشآب و رنگ توسعه شهر دارند غافل از اینکه تعدّد بالا الزاماً باکیفیت بالا همراه نیست و گاهی اجرای یک پروژه درستودرمان بهتر از دهها طرح ناقص و نیمه با تبعات ریزودرشت منفی بعدی است که هم آزار جان باشد و هم فرساینده روح.
تأمل در این مقوله ازآنجا اهمیت پیدا میکند که وقتی نگاه کیفی به عملکردها باعث میشود تا در بسیاری از کشورهای توسعهیافته اجرای یک پروژه کوچک در طول یک دوره مشخص و با لحاظکردن همه جوانب فنی و مهندسی و ساختاری آنکه دارای کمترین حاشیه باشد هم یک افتخار محسوب میشود و هم یک راهکار اساسی برای حفظ سرمایه و جلوگیری از هدر رفت اعتبارات به دلیل نیاز به تعمیرات و رفع نواقص بعدی.
پس چرا در کشور و شهر ما که امروزه با مشکلات عدیده مالی و تحریم و تورم مواجه شده برخی اصرار دارند که در یک دوره کوتاه و فشرده بدون در نظر گرفتن جمیع سویههای کار دست به اجرای طرحهایی بزنند که بعداً مبتلا به انواع و اقسام مشکلات اعم از اتمام بودجه، تعطیلی طولانیمدت؛ بروز اشکالات فنی و مهندسی، عدم انطباق با معیارها و اهداف و یا حتی عدم استفاده و متعاقباً لزوم به تعمیر و تغییرات متعدد و مکرر و یا هزینههای نگهداری بیبازگشت میشود؟
شاید چیزی شبیه به همین معضلات و مشکلات موجود در بسیاری از طرحهای زیر بنایی و زیرساختی شهر که هرکدام بهنوبهخود روایت آشکار و غیرقابلانکاری دارد از بیتوجهی به کیفیت ساختوساز و یا نظارت بر حُسن اجرا، عدم دقت در انتخاب پیمانکار و کیفیت مصالح و اصرار به کاهش هزینهها به هر قیمت و یا اتمام طرح در کوتاهزمان بدونتوجه به اصول فنی صرفاً برای نمایشهای تبلیغاتی.
موضوع اینجاست که ما نه مخالف اجرای توسعه محور هستیم و نه آدمهای قدرناشناس در قبال زحمات و تلاشها اما عمیقاً براین باوریم که وقتی بهقولمعروف با یکدست نمیشود چند هندوانه برداشت چرا اصرار به اجرای چند طرح پرهزینه و درهمبرهم بهصورت همزمان داریم و یا زمانی که شاهد و متحمل بروز مشکلات در یک طرح هستیم پس چرا تلاشهایمان را در خصوص تجربه افزایی و اعمال دقت و نظارت بیشتر نمیکنیم تا از همان موضع و مسئله و البته در جای دیگر گزیده نشویم.
داستان اینجاست که وقتی شاهد کمکاری و ضعف در اجرای آشکار توسط پیمانکار و یا مجری طرح هستیم پس چرا علاج واقعه قبل وقوع نکرده و باتدبیر امروز راه را بر تبعات فردا نمیبندیم و اینکه گاهی فراموش میکنیم همیشه کار نیکو کردن از پرکردن امروز است بعداً نمیتوان برای پرکردن چاله عدم نظارت دست بهدامان سیمان و پلیمر بهاصطلاح سوئیسی شد؟
سؤال اینجاست که آیا مسئولان و مدیران ما نمیخواهند تا با کسب تجربه از نمونههای مشابه و مشکلاتی که به وجود آمده کمی به فکر حفظ بیتالمال، جلوگیری از کمکاری و اجراهای ضعیف باشند تا بعدها ضمن گرفتار آمدن در یک دور باطل تعمیر و هزینهسازی کلان کاسه چه کنم چه کنم به دست نگیرند؟ و آیا...!
شناسه خبر 33943