متخصصین علوم ارتباطات و رسانه معتقدند مهمترین عامل در تأثیرگذاری رسانه اعتماد به آن و توان روایتسازی است؛ روایتسازی یعنی دادن تصویر روشن و شفاف متناسب با وقایع که توسط رسانه براساس سیاستگذاری خود به مخاطب ارائه میشود و در اذهان تصویر مشخصی از واقعیت را ایجاد میکند.
این موضوع در مورد وقایع تاریخی یک ملت و شرایطی که در آن عملکرد مشخصی داشته، بسیار با اهمیت است. نتیجه ایجاد روایت غیر صحیح میتواند ایجاد تحریف یا تغییر ماهیتی یک رویداد در ذهن مخاطب را باعث شده و درنهایت باعث تغییر جریان افکار عمومی باشد؛ اندیشکده آمریکایی رند در کتابی به نام جنگهای شبکهای مینویسد: «در جنگهای فردا برنده کسی نیست که بمب دارد، بلکه کسی پیروز است که بهترین روایت را دارد »؛ جنگی که پیروزی بدون استفاده از سلاح نظامی را به همراه خود میآورد، اینجا سلاحش تولید محتوا است.
در فرآیند روایتسازی همواره نخستین روایتها مهمترین و تأثیرگذارترین و درعینحال ماندگارترین روایتها خواهند بود. این امر هم دلایل شناختی و عصب پایه دارد و هم بهدلیل اینکه همواره افراد به دنبال فرار از ابهام بوده و معمولاً مسائل و وقایع اجتماعی بهدلیل گستردگیشان دارای ابهامات و روابط زیاد و پیچیدهای هستند، نخستین روایتها میتوانند آن ابهامات را برطرف کنند (حتی بهصورت ناقص یا غیر واقعی)، بنابراین روایت اول شاکله ذهن مخاطب و افکار عمومی را شکل میدهد. این موضوع بهخصوص زمانی که موضوع داری بار ارزشی و ایدئولوژیکی است، بیشتر اهمیت پیدا میکند.
بازخوانی رفتار رسانهای جمهوری اسلامی ایران نشان میدهد که متأسفانه مسئولین امر بهدلیل ناآگاهی یا بیتوجهی به این مسئله مهم، همواره منشأ آسیبهای جدیای به افکار عمومی کشور شدهاند. در مورد وقایع قبل از انقلاب رودربایستیها و مصلحتسنجیهای بیوجه باعث شده است بسیاری از موارد روایتی ناقص و بعضاً باورناپذیر در افکار عمومی و ذهنیت افراد ایجاد کند. از وقایع ابتدای انقلاب، دهه پُرحادثه 60 و سایر بزنگاههای تاریخی کشور گرفته تا انتخاب رهبری انقلاب در خردادماه 68، عملکرد افراد و دولتها و ماجراهای هستهای و موشکی و روابط با غرب، همه و همه در ذهن مخاطب سؤالات بیجوابی را ایجاد کرده است. این خلأ باعث شده که رسانههای معاند نظام جمهوری اسلامی هرازگاهی با روایتسازی خود که براساس سیاستهای تأمینکنندگان مالیشان هماهنگ است، اقدام به شکلدهی روایتی از وقایع کنند که ما با سادهلوحی و سادهانگاری خود آن وقایع را به خیال خاممان تمامشده میدانیم و بهیکباره متوجه میشویم باید توضیحی به جامعه بدهیم و چون روایت ما روایت دوم و چندم است، هم عرصه رسانه و افکار عمومی را باختهایم و هم عرصه عُرضه رسانه حرفهای بودن را!
البته در مواقعی ما روایتسازی موفقی داشتهایم و در آن خصوص توانستیم افکار عمومی جامعه را در درون کشور در اختیار بگیریم؛ مانند ماجرای رفتارهای گروهکهای معاند بهخصوص گروه مجاهدین خلق (منافقین)، پژاک و جندلله و غیره. در روایتسازی مربوط به بیماری رهبر انقلاب و عمل جراحی چندسال اخیر ایشان با عملکرد رسانهای مناسبی که اتفاق افتاد و مصاحبه ایشان در مورد بیماریشان و کل عملکرد رسانهای، روایتی درست و دقیق در اختیار افکار عمومی قرار داده شد و راه بر روایتسازی معاندان بسته و دیدیم که افکار عمومی هم قانع شد؛ اما جمعبندی عملکرد مراکز روایتساز بهخصوص رسانهها و مراکز پژوهشی نشان میدهد که در روایتسازی بهخصوص در مورد مسائل اوایل انقلاب و جنگ بهشدت دچار رودربایستی رسانهای و خودسانسوری و در مواقعی هم سختگیری و بیسلیقگی و امنیتیپنداری رویدادها هستیم.
ما هر عملکردی داشته باشیم، رسانههای مخالف بهخوبی در این خصوص عمل کرده و ما را مجبور به پاسخ به روایتهایشان میکنند که البته تأثیر بسیار کمتری داشته و ما را در جایگاه متهم قرار داده که اتفاقاً دفاعیاتش هم در اکثر مواقع توسط افکار عمومیای که شکل گرفته است، شنیده نمیشود و یا با دیده شک شنیده خواهد شد.
اوضاع نامطلوب فضای رسانهای و علمی روایتساز ما زمانی بیشتر خود را نشان میدهد که در عرصه بینالملل قرار است عمل کنند. در بسیاری از مواقع ما در عمل برنده هستیم و یا مظلوم، اما بهدلیل روایتنسازیمان و یا ناآگاهی به اصول روایتسازی و ادبیات غیر قابل فهم برای افکار عمومی جهانی، در جایگاه ناموفق و ظالم قرار میگیریم. وقایع جنگ، تحریمها، امنیت، ترورهای اوایل انقلاب و هماکنون ترور سرداران، دانشمندان، سیاستمداران و مردم عادی از مواردی هستند که نتوانستیم از خود در فضای افکار عمومی جهانی دفاع کنیم.
اگر بخواهم فهرست موضوعی روایتهایی که باید قبل از رسانههای مخالف نظام به آنها میپرداختیم (چراکه آنها قطعاً با رویکردهای خودشان خواهند پرداخت) را معرفی کنم، موارد زیر را ارائه خواهم کرد که البته میتواند این فهرست تکمیل شده و در دستور کار رسانهها و مراکز پژوهشی مربوطه باشد.
1) بررسی رویدادهای قبل از پیروزی انقلاب
2) بررسی رویدادهای انقلاب بهخصوص افراد و احزاب جریان انقلاب که بعداً از جریان حاکمیت فاصله گرفتند و بعضاً معاند شدند
3) بررسی عملکرد افراد شاخص مؤثر بر پیروزی و ادامه انقلاب بدون ابرانسانسازی یا تخفیف شخصیت و جهتگیری
4) بررسی مسائل مربوط به تصمیمات جنگ و دفاع از میهن
5) بررسی و بازخوانی عملکرد اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی حاکمیت و دولتها و بررسی مسئولیت هر جریان و تفکر بر واقعیتهای اکنون کشور
6) بررسی و بازخوانی رفتارهای جریانهای سیاسی کشور و تغییرات رویکردشان و عملکرد و نتایج آنها
7) بررسی تأثیر دولتیسازی و امنیتی دیدن وقایع اجتماعی و نتیجه آن
8) بررسی عملکرد اجتماعی و فرهنگی نظام و میزان مؤثر بودن تصمیمات در آن حوزه
9) بررسی تمرکز قدرت رسانهای در اختیار صداوسیما و تأثیر آن بر وضعیت ضعیف قدرت روایتسازی فعلی
10) بررسی جهش علمی و ایران و ایرانی در حوزههای مختلف بدون اغراق و خودتحقیری
..... شما خواننده گرامی میتوانید این فهرست را کامل کرده و نشر دهید.
کوتاه قصه اینکه بخش قابل توجهی از مخالفتها با نظام و خودناتوانپنداری ایرانی، ریشه در عدم قدرت روایتسازیها دارد. این کوتاهی باعث شکلگیری جریان تحریف و نهایتاً تحقیر ملت سرافراز ایران در افکار عمومی بینالملل و تأسفبارتر در افکار عمومی ایرانی شده است. بهطوری که حکومت نظامی در قلب آمریکا از دید بسیاری یک عمل دموکراتیک است و در کشور ما امنیتی شدن فضا نشان ترس حکومت از مردم! بستن اکانت توییتر و فیسبوک رئیسجمهور بدون حکم دادگاه در آمریکا عملی صلحطلبانه و دموکراتیک و حصر کردن کسانی که از ترامپ در ایران بدتر عمل کردند، عملی ضد انصاف و عقل و بسیار زیادند این مثالها!
آقایان مسئول! مسئولیت بسیاری از خودتحقیریها و ناتوانپنداریها و تحریف واقعیات و تاریخ و خدایینکرده ابتر ماندن حرکتی که از انقلاب مشروطه برای آزادی و استقلال این کشور سرافراز آغاز شده و تاکنون ادامه دارد و برای آن جانهای شریفی هزینه شده و زجرهای بزرگی تحمیل و تحمل شده، با شماهایی است که یا وظایف خود در این خصوص را بهدرستی انجام ندادهاید و یا با هزینه کردن در مسائل سطحی و کارهای روبنای متری (بنر زدن و شعار نوشتن) باعث شدید متخصصان و دغدغهمندان نه پول و فرصت و نه جسارت حرکت در جهت روایتسازی سریع و دقیق در مورد مسائل گذشته و مواردی که درحال حاضر درگیر آن میشویم را داشته باشند.
شناسه خبر 35087