سپهرغرب، گروه اجتماعی: چه زیبا گفت سعدی در گلستان که «چو عضوی به درد آورد روزگار، دگر عضوها را نماند قرار»، بیتی که حال این روزهای بشر را به تصویر میکشد، نه تنها حال و روز مردمان ایران بلکه وضعیت بشریت با وجود میهمان ناخواندهای به نام کرونا.
حدود دو سالی است که این ویروس منحوس در خانهها لانه کرده و گویی قصد رفتن ندارد اما همه کشورها به سهم خود در سرنگونی این ویروس میکوشند تا هرچه زودتر انسانها از آن در امان باشد. در این شرایط یک عزم جهانی لازم است تا نابودی کرونا را رقم بزند اما در این میان وقتی ریزتر و جزئیتر مینگری، خواهی دید که اقشار و اصناف مختلف در شرایط بحرانی با یکدیگر بسیج میشوند تا یاریگر دستان همگروه خود باشند.
زمانی که یک هنرپیشه به کرونا مبتلا میشود، علاوه بر اقشار مختلف مردم، هنرمندان بیش از همه احساس همدردی کرده و به فرد مبتلا آرامش و امنیت هدیه میکنند، وقتی پرستاری به عنوان مدافعان سلامت، به این ویروس مبتلا میشود یا جان خود را از دست میدهد، جامعه پزشکی بیش از همه در این درد خود را سهیم میداند، سهیم دانستن خود در غم و ناراحتی همگروهها، تأثیر بسزایی در تحمل درد و رنج فرد آسیبدیده دارد، این نکته همان اصلی است که در روانشناسی اجتماعی مطرح است و یک روانشناس به انجام آن در سطح جامعه تأکید دارد.
پیمان دوستی تصریح میکند: در روانشناسی اجتماعی احتمال اینکه در شرایط بحرانی و خاص افراد همگروه به یکدیگر بیشتر کمک کنند خیلی بالاست. برای مثال وقتی اتفاقی برای یک هنرپیشه بیفتد اولین گروهی که به وی کمک میکند، بدون شک جامعه هنرپیشگان خواهد بود تا افراد دیگر.
وی در خصوص بیتفاوتی افراد جامعه در وقوع رویدادها و کمک نکردن در برخی پیشامدها تأکید میکند: در برخی موارد ما با رویدادهایی مواجه میشویم که دیگران نیازمند کمک هستند و بنا به شرایطی ممکن است ما دست به کمک کردن بزنیم یا اینکه بیتفاوت از کنار آنها عبور کنیم. اصطلاح کمک کردن در خصوص اعمالی استفاده میشود که هیچ سود مستقیمی به فرد کمککننده نمیرساند. در واقع فرد خیر و کمککننده برای رفاه فردی دیگر، با ملاحظهای غیر خودخواهانه این کار را انجام میدهد و اقدام به کمک کردن میکند.
این روانشناس میگوید: بهطور معمول زمانی که اتفاقی غیر عادی رخ میدهد، برخی عوامل بیرونی و درونی بر رفتار ما جهت کمک کردن اثر میگذارند. اینکه فردی خود مسئول و باعث آن پیشامد بوده یا نه، میزان محبوبیت یا جذابیت فردی که برایش مشکل پیش آمده در نظر افراد، اینکه فرد نیازمند کمک را در گروه خودی طبقهبندی میکنیم یا نه، اینکه آن فرد چقدر ارزشها و عقایدش شبیه ما باشد و... همه این معیارها در کمک کردن ما به دیگران اهمیت دارد.
دوستی با بیان اینکه گاهی نیز هیجانی تصمیم میگیریم و همین حالت در رفتار ما برای کمک کردن و نکردن به فرد گرفتار اثر میگذارد، ادامه میدهد: در برخی مواقع، قرار داشتن در حالت هیجانی مثبت، احتمال رفتار کمک کردن ما را افزایش میدهد. در عین حال تحت شرایطی معین ممکن است خلق خوش، رفتار جامعهپسند ما را کاهش هم دهد. برای مثال ممکن است در شرایط خلق بسیار بالا، شرایط اضطراری را، غیر اضطراری ارزیابی کنیم.
وی خلق منفی را در کمک کردن به دیگران یا کمک نکردن، مؤثر دانسته و میگوید: مثلاً تصور کنید فردی خلق پایینی دارد و با انجام رفتار جامعهپسند سعی دارد خلق خود را افزایش دهد یا بالعکس در حالت خلق پایین حس و حال کمک کردن به دیگران را ندارد. پخش مسئولیت نیز ممکن است از عواملی باشد که احتمال رفتار جامعهپسند و کمک کردن ما به دیگران را در برخی مواقع کاهش دهد. برای مثال حادثهای پیش آمده و در جریان آن خیلیها برای کمک پیشقدم میشوند. در این حالت تعداد زیاد افراد کمککننده باعث میشود من نوعی از کمک پا پس بکشم. در واقع شاید یکی از علت بیتفاوتی برخی از افراد هنگام پیشامد حادثه این باشد که جمعیت زیادی برای کمک حضور پیدا کرده و آنها با این تفکر که حتماً کسی به غیر از من برای کمک کردن پیدا میشود، دست از کمک بکشند.
این روانشناس ادامه میدهد: در وقوع پیشامد وقتی تعداد افراد کمتر باشد، این احتمال که تعداد بیشتری برای کمک کردن پیشقدم شوند بیشتر میشود زیرا مسئولیت پخش نمیشود. گاهی حس نوعدوستی و همحسی، از عوامل دیگری است که میتواند احتمال رفتار کمک کردن ما را افزایش دهد. یعنی فرد کمککننده، حس و حال فرد نیازمند به کمک را درک و احساس میکند و در نهایت برای کمک کردن به وی اقدام میکند.
دوستی همچنین با بیان اینکه برخی ویژگیهای شخصی نیز ممکن است در تعیین اینکه آیا ما دست به رفتار جامعهپسند بزنیم یا خیر اثر دارد، میگوید: برای مثال، باور به یک جهان عادل یا احساس مسئولیت اجتماعی نیز از این دست ویژگیها هستند. برخی محققان و روانشناسان اجتماعی معتقدند، مواردی شامل انگیزش و اخلاق مانند کمال اخلاقی یا ریاکاری اخلاقی نیز میتواند موجب افزایش رفتارهای جامعهپسند و کمک کردن به دیگران شوند.
وی حتی گروهبندی را نیز از عوامل مهم کمک کردن یا نکردن افراد به یکدیگر دانسته و ادامه میدهد: در روانشناسی اجتماعی بحثی با عنوان «گروه ما» و «گروه آنها» وجود دارد. اینکه ما چقدر آدمها را در دستهبندی گروه خود قرار میدهیم اهمیت دارد. مثلاً اینکه وقتی من یک نفر را همتیمی و همگروهی خودم میدانم احتمال بیشتری دارد که به وی کمک کنم نسبت به یک نفری که در همگروهی من قرار ندارد. برای مثال وقتی اتفاقی برای هنرمندی رخ میدهد بیشترین حمایت از سوی کدام گروه از وی صورت میگیرد؟ بدون شک گروه هنرمندان هستند. البته گاهی افراد به خاطر حس نوعدوستی اقدام به کمک میکنند که این موضوعش از گروه ما و آنها جدا است.
فاطمه شیری
شناسه خبر 40679