راهکارهایی برای مدیریت پدیده کودک کار
نانآوران کوچکی که در آتش آسیبهای اجتماعی میسوزند
سپهرغرب، گروه اجتماعی: «کودک کار» کلمهای که مدتهاست مهمان اذهان، اذکار و توجه برخی مسئولان و نهادهای مختلف اجتماعی است. کودک به معنای نسلی معصوم که بهجای کودکی وارد چرخهای شده که آسیبپذیری، حداقل آن است.
«کودک کار» کلمهای که مدتهاست مهمان اذهان، اذکار و توجه برخی مسئولان و نهادهای مختلف اجتماعی است. کودک به معنای نسلی معصوم که بهجای کودکی وارد چرخهای شده که آسیبپذیری، حداقل آن است. نسلی که بهجای مهارتآموزی برای آمادگی جهت ظهور و حضور در جامعه بهعنوان عنصری اثربخش و سرمایه اجتماعی، معلول آسیبهایی شدهاند که هم خود و هم جامعه را با معضلاتی روبهرو ساختهاند.
و اما کار، نه به معنای مضافالیه که ارتزاقی برای آن کودکی است که به شغل کاذبی روی آورده، اما در قالب باندهای سودجویی، معصومیت، سادگی و انقیاد، کودکان را محملی برای سوداندوزیهای خود به کار میگیرند تا علاوه بر گسترش باند خود چرخه این آسیب اجتماعی را فربهتر و عمیقتر سازند.
کودکان کار و خیابانی همه از یک جنس نیستند؛ مسئله کودکان کار را باید در چند سطح مورد بررسی قرار داد. یک سطح کودکانی هستند که والدین مهاجر غیرقانونی دارند که متأسفانه این کودکان اوراق هویتی هم ندارند و استعداد بیشتری در آسیبپذیری دارند. سطح دوم، اما کودکانی هستند که پدران آنها مهاجر یا مهاجر غیرقانونی و مادرشان ایرانی هستند. سطح سوم نیز کودکانی هستند که والدین آنها ایرانیاند و در واقع درصد کمتری از کودکان کار را تشکیل میدهند و شرایط این کودکان نسبت به سطح دوم بهتر است. این کودکان جهت تأمین معیشت خانواده و به دلیل فقر اجبار به کار دارند و سطح چهارم متأسفانه کودکانی هستند که در باندها به کار گرفته میشوند.
اینکه این کودکان «تغذیه نامناسب دارند»، «محروم از سوادآموزیاند»، «شرایط اقتصادی نامناسبی دارند» و «خانواده به معنای تام و کمال ندارند» بخشی از ماجراست، اما اینکه آسیبهای جدیتری همچون «اعتیاد»، «آزار جنسی» و «بیماریهای عفونی مانند ایدز و هپاتیت» این کودکان را تهدید میکند نگرانکننده است و گزندهتر و فراتر هم اینکه کودکان کار دختر در بطن باندهای تولید فرزند برای تکمیل چرخه تکدیگری استثمار میشوند.
عواملی، چون نارسایی نهادهای اجتماعی کنندهای مثل خانواده و مدرسه، فقر اقتصادی، خانوادههای کودکان خیابانی و ناتوانی آنها در انطباق با شیوههای زندگی شهرهای بزرگ، آلودگی و آسیبزا بودن محلات حاشیه شهری، فقدان نظارت کافی از سوی سازمانهای مسئول و... دستبهدست هم دادهاند تا پدیده کودکان خیابانی که عمدتاً کودکان کار در خیابان هستند، بهعنوان مشکلی بزرگ خودنمایی کند.
بدیهی است رها کردن کودکان کار و خیابانی به حال خود به معنای آن است که در آتش آسیبهای اجتماعی هیزم بریزیم و هرلحظه در این آتش بدمیم که دود این آتش نیز به چشم همه اعضای جامعه خواهد رفت، اما میتوان برای ساماندهی و مواجهه با این پدیده راهکارهایی در نظر گرفت که برخی از آنها عبارتاند از:
- تکمیل بانک اطلاعات الکترونیکی کودکان جامعه هدف
- کاهش بروز و شیوع آسیب اجتماعی در کودکان جامعه هدف
- افزایش سطح دسترسی کودکان جامعه هدف به خدمات اجتماعی
- حمایت از تشکلهای غیردولتی بهمنظور افزایش ظرفیت در امر توانمندسازی کودکان جامعه هدف
- مشارکت در ساماندهی کودکان خیابانی
- حمایت و توانمندسازی کودکان خیابانی و خانواده آنها
- تلاش در جهت ایجاد همکاری بین سایر ارگانها و سازمانهای دولتی و غیردولتی در طرح ساماندهی کودکان کار و خیابانی.
اینها نمونههایی از راهکارهایی است که میتواند پدیده کودکان کار و خیابانی را به سامان برساند مشروط بر اینکه عزمی برای اجرای این راهکارها وجود داشته باشد.
*مهدی نیکضمیر
شناسه خبر 43418