سیرت پادشاهان
غافلی را شنیدم که خانه رعیت خراب کردی تا خزانه سلطان آباد کند، بیخبر از قول حکیمان که گفتهاند هر که خدای را عز و جل بیازارد تا دل خلقی بهدست آرد، خداوند تعالی همان خلق را بر او گمارد تا دمار از روزگارش برآرد.
آتش سوزان نکند با سپند / آنچه کند دود دل دردمند
سرجمله حیوانات گویند که شیر است و اذل جانوران خر و به اتفاق خر باربر به که شیر مردمدر
مسکین خر اگر چه بیتمیز است
چون بار همی برد عزیز است
گاوان و خران بار بردار
به ز آدمیان مردمآزار
باز آمدیم به حکایت وزیر غافل، ملک را ذمائم اخلاق او به قرائن معلوم شد، در شکنجه کشید و به انواع عقوبت بکشت
حاصل نشود رضای سلطان
تا خاطر بندگان نجویی
خواهی که خدای بر تو بخشد
با خلق خدای کن نکویی
آوردهاند که یکی از ستمدیدگان بر سر او بگذشت و در حال تباه او تأمل کرد و گفت:
نه هر که قوت بازوی منصبی دارد
به سلطنت بخورد مال مردمان به گزاف
توان به حلق فرو بردن استخوان درشت
ولی شکم بدرد چون بگیرد اندر ناف
نماند ستمکار بد روزگار
بماند بر او لعنت پایدار
گلستان- سعدی
شناسه خبر 44169