هفته دفاع مقدس آغاز سرایش حماسه و چکامهای است که هر برگ و لحظه آن سرشار است از حوادث و خاطرات به یاد ماندنی در تاریخ سراسر افتخار کشور ما کشوری که در گلدسته کوههای سر به فلک کشیده آن هر روز آوای فلاح و رستگاری میسرایند تا دنیا بداند اینجا خانه مهر و ماه است و هرگز دستان پلید شب بر آن دست نخواهد یافت.
هشت سال حماسه با رنگ خون با لهیب آتش، با مهیب غرش سلاحها، پیوند قطرات عرق پیشانی و اشک، تلازم تاول پا و پینه دست، اشک پدران و مادران ضجه همسران ناله فرزندان و... همه و همه چیزهای نیست که بتوان به سادگی از کنار آن گذشت و به کتاب تاریخ سپرد
در این میان چه کسی و چه تعداد به یاد دارند که در آن روزگار برما چه گذشت؟ و چگونه باید به آنان که ندیدهاند فهماند از آن تنگناها و پرتگاههای پر خون و خطر چگونه گذشتیم؟
گرچه سالها از دفاع مقدس اما در این میان یکی از اساسیترین و مشکلترین کارها این است که به نسل حاضر بفهمانیم اصولا چرا جنگیدیم؟ ماحصل این جنگ چه بود؟ مردان و زنان جنگ چه کسانی بودند و هزار سوال دیگر که باید برای آن جواب پیدا کرد....
چرا که برای بسیاری از افراد جامعه ما درک و ایجاد ارتباط با موضوعات جنگ بسیار مشکل و مبهم است زیرا آنان فقط شنیده اند و همه میدانیم شنیدن هیچ گاه مانند دیدن نیست.
با توجه به اینکه در همه این سالها تمام تصور موجود در ذهن نسل جدید از جنگ صرفا برگرفته از کتابها و صحبتهای یک طرفه سخنرانان بوده و یا اینکه معدود قطعات مستند و یا برنامههای تلویزیونی موجود نیز بیانگر همه واقعیتها نیست.
نمیدانیم کدام راه کار مفید به فایدهتر است معرفی جنگ با اثر جدید و یا رفع تحریفها از آثار گذشته اینکه بفهمانیم همه جنگ آنچه که گفته میشود نیست و گاه آنچه که گفته میشود نیز خالی از ایراد اشکال نیست ویا اینکه بدون تنش و ایجاد تعارض بخواهیم واقعیتهایی را به جامعه بقبولانیم که مورد پسند و یا مغایر با ذوق و پسند برخی صاحبان قلم و یا راویان مشکل پسند است؟
چگونه بفهمانیم که گاه جنگ ما در طول زمان بجای تعریف، تحریف شد؟ و یا چرا در سخنان انان که خود را فاتحان بلامنازع و صادقان راستین صحنههای نبرد میدانند فقط پیروزی موج میزند و هرگز صحبت از کم و کاستیها، ضعفها نمی شود؟
حقیقت این است که تعریفهای تحریف شده به ظاهر مصلحتآمیز و شاید منفعتطلبانه برخی از هشت سال دفاع مقدس گاهی اوقات چهارچوب فکری ناقصی را در اذهان نسل جدید به وجود آورده که مشکل بتوان آنرا تغییر و تصحیح کرد.
بسیار سخت است که باور کنیم برخی از همین راویان هرگز خود در جبهه و یا در صحنه واقعی جنگ حضور نداشته و یا نویسندهای که از انفجارها میگوید از صدای یک ترقه میترسد و یا فیلمسازی که در شخصیتسازی افراد جبهه و جنگ یک کشور ریشهدار و مسلمان چون ایران الگو و اسطورههای هالیوودی با معجزات بالیودی را در کارهای خویش سرمشق قرار میدهد ویا چرادر پخش مستندها نیز قطعات برش خورده قابلیت پخش دارند. گویا کسی نیست تا بگوید لحظه لحظه جنگ وجودی حقیقی دارد و دستچین نیست.
باور کنیم تنها پیروز اول و اخر جنگ فقط مردم بودند و بس....! قبول کنیم همه این روال و روند تعریف و تفسیر در روایتها و قلمزدنها باعث شد تا امروز نسل جدید ما راههای جبهههای غرب و جنوب را بهتر از مسیر گلزار شهدای شهر خود بشناسند و یا لباس مقدس خاکی و چفیه را بی وجه به تقوا و تعهد در برکنند گاه همین کژراهه باعث شد تا به جای حقفهمی کج فهمی کنیم و اسیر در توهمات و افکار قالبی اموختهشده، دست به موضعگیریهای غیرمنصفانه در اصول، حقایق جبهه و جنگ ناخواسته نمک بر زخمهایی بپاشیم که سالهاست عادت کردهاند با گمنامی خویش بسازند و بسوزند.
بیائید از این پس هر گاه درباره جنگ قلم زده شده یا روایت میشود فراموش نکنیم در برابر همه مردم از شهدا گرفته تا جانبازان و آزادگان بازماندگان جبههها و علیالخصوص در برابرنسل جدید و حتی در برابر دنیا و قطعا در برابر خدا مسئول خواهیم بود و پاسخگو، نگذاریم منافع دنیا بر مصالح عُقبی پیشی گیرد و خون پاک شهیدان استقلالطلب پایمال بازماندگان منفعتطلب شده و ناله جانبازان لالایی شب طلبیها گردد و مبادا آه سرد حسرت بازماندگان حقیقی دفاع مقدس در کوره داغ کمگوییها و پرگوییهای ناثواب گم شود.
چراکه هویت رزمنده، شهید، جانباز، ازاده و ایثارگر بی رنگ و بینشان است ودر قالب درجه، نشان، لباس و عنوان تعریف و تفسیر نمیشود.
رزمنده دفاع مقدس یک فدایی کشور، اسلام و قرآن است که هیچگاه به دنبال سهمخواهی از جنگ نبوده و نیست او هیچگاه حساب و کتاب قدمهایی را که در راه خدا در جبههها برداشته از مردم و مملکت مطالبه نمیکند او نشان در بینشانی دارد و هیچگاه راضی نمیگردد تا به مانند یک مجسمه خود را در منظر دید و تعرف و تمجید قرار دهد چهره آفتاب سوخته او بیهیچ مانع و دافعی از مردم و بهدور از همه شکافهای طبقاتی روایتگر همه زشتیها و زیباییها، اشکها و لبخندها بود و نبودها فراز و فرودهای جنگ است. رزمنده ایرانی مسلمان راستگو، صدیق و شفاف است به مانند آینه، آب و هیچ گاه اسیر تملق و تمجید و یا وابسته به دنیا و اهل دنیا نمی شود او اسیر پست و مقام نیست چرا که ایمان دارد او فقط یک رزمنده است در قاموس او خون فقط سرخ است و خون هیچ یک از همقطاران او رنگیتر از دیگری نبوده و نیست فراموش نمیکند که ما همه فقط جماعت ایرانی مسلمان آزاده هستیم که قدرت حقیقی ما نیز در وحدت و یکپارچگی محقق میگردد نه در تفرقه، فردیت و من و مایی او همیشه حاضر است و پا در رکاب رهبر و مقتدا دارد و یک شعار بر لب
من ایرانیم آرمانم شهادت نه تسلیم و سازش/ تجلی هستی است جان کندن من
شناسه خبر 46532