اقتصاد و فرهنگ دو رکن اساسی هر جامعه هستند، اما تجربه تاریخی نشان داده که فرهنگ، زیربنای تحولات اقتصادی است. مشکلات اقتصادی نظیر بیکاری، تورم و یا رکود، معمولاً بهصورت سطحی تحلیل میشوند، درحالی که ریشه بسیاری از آنها در عناصر فرهنگی و اجتماعی است.
فرهنگ بهعنوان مجموعهای از باورها، ارزشها و رفتارها، جهتگیری اقتصادی جامعه را تعیین میکند؛ برای مثال، در جوامعی که ارزشهایی مانند کار و تلاش جایگاه بالایی دارند، بهرهوری اقتصادی نیز افزایش مییابد. در مقابل، فرهنگ مصرفگرایی، اسراف یا عدم برنامهریزی، به کاهش منابع و رشد اقتصادی منفی منجر میشود.
ازجمله مصادیق این تأثیرگذاری مستقیم فرهنگ بر اقتصاد، میتوان به موارد ذیل اشاره کرد؛
مصرفگرایی: تبلیغات بیرویه و عدم آگاهی عمومی، باعث شده بسیاری از افراد بهجای اولویت دادن به نیازهای واقعی، به سمت مصرف کالاهای لوکس بروند که منجر به خروج منابع ارزی میشود.
بیاعتمادی اجتماعی: ضعف در همکاری و کار گروهی، ناشی از مشکلات فرهنگی است که مانع از رشد شرکتهای تعاونی و تولید جمعی میشود. درحال حاضر اگر وضعیت تعاونیهای تولیدی را بررسی کنید، متأسفانه خواهید دید بسیاری از آنها با مشکل جدی مواجه هستند و اگر تعطیل نشده باشند، با ظرفیت پایین فعالیت میکنند.
ضعف آموزش مهارتها: نادیده گرفتن اهمیت مهارتآموزی در نظام آموزشی، موجب افزایش فاصله بین توانایی نیروی کار و نیازهای بازار شده است؛ درحال حاضر دلیل بیکاری بسیاری از جوانان را میتوان در عدم مهارتآموزش رصد کرد. سرمایهگذاری در توسعه مهارتهای یک ملت از طریق آموزش حرفهای، یکی از مؤلفههای مهم توسعه سرمایهانسانی است.
یکی از نشانههای اولویت فرهنگ بر اقتصاد، نقش خودباوری و تکیه بر ظرفیتهای داخلی در حل مشکلات اقتصادی است. این دیدگاه، برخاسته از فرهنگی است که به استعدادهای بومی، تواناییهای مردمی و منابع داخلی باور دارد.
ظرفیتهای داخلی را میتوان بهعنوان پایه پیشرفت جامعه دانست؛ درواقع ما با شناخت و بهکارگیری درست ظرفیتهای موجود، میتوانیم گامهای مؤثر و پُرشتابی در مسیر حل مشکلات جامعه برداریم.
یکی از ظرفیتهای بیبدیل، نیروی انسانی جوان و تحصیلکرده است؛ ایران یکی از کشورهای دارای جمعیت جوان و نیروی کار بالقوه بوده و اگر این نیروها در مسیر درست آموزش و هدایت شوند، میتوانند موتور محرک توسعه باشند. در کنار وجود جوانان نخبه و تحصیلکرده، برخورداری از منابع غنی طبیعی وجود دارد که میتوان از آنها بهعنوان پیشران اقتصاد استفاده کرد؛ ایران با داشتن منابع نفت، گاز، معادن و تنوع اقلیمی، ظرفیت بالقوهای برای خودکفایی اقتصادی دارد. چندسالی است که فعالیت مشترک دانش و اقتصاد، فضای جدید برای تولید ثروت ایجاد کرده که ایران نیز با وجود نوپا بودن در اقتصاد دانشبنیان، در این حوزه جزء 10 کشور نخست جدول قرار دارد. این سه مورد و دهها مورد از ایندست، به ما این حقیقت را یادآوری میکند که ایران اسلامی با حجم عظیمی از ثروتهای مادی و معنوی، میتواند به الگوی پیشرفت تبدیل شود، البته اگر به فرهنگ بیش از حوزههای دیگر توجه شود؛ چراکه با فرهنگ میتوان دستها را در مسیر ذهنهای درخشان و متعالی فعال کرد.
این مهم محقق نخواهد شد، مگر اینکه خانوادهها، آموزشوپرورش و دانشگاه به این باور برسند که ایران به همت فرزندان خود ساخته میشود و باید همه ما هرجا که هستیم را مرکز دنیا دانسته و در این مسیر از هیچ تلاشی فروگذار نکنیم.
شناسه خبر 90602