دکتر ابوالفضل اقبالی در گفتگو با سپهرغرب هشدار داد:
تهدید نهاد ازدواج و حلال زادگی با ازدواج سفید
سپهرغرب، گروه متن زندگی - سمیرا گمار: دکتر ابوالفضل اقبالی گفت: همباشی میتواند باعث افزایش فرزندان نامشروع شده و یک تهدید جدی برای نهاد حلالزادگی و ازدواج در کشور شود.
در ازدواج سفید که جدایی با یک بشکن اتفاق میافتد! و کاملا به ضرر زن است. یعنی مرد میتواند رابطهای که هیچ ضمانت قانونی و اجرایی ندارد را پس بزند و زندگی را تمام کند! در این صورت زن میماند و یک علاقه و وابستگی نادیدهگرفتهشده و رابطه جنسی بدون ارج و قرب. برای مرد اتفاقی نمی افتد، اگر وابسته شود در کمتر از یکی دو روز خودش را بازیابی میکند.
این روزها همه نگران وضعیت اقتصادی و سیاسی کشور هستند، اما شواهد و قرائن نشان میدهد دغدغهها باید مربوط به حوزههایی باشد که متولی ندارد یا آن قدر متولی دارد که معضلات آنجا به چشم هیچ احدالناسی نمیآید! اما در عین حال مغفول ماندن آن حوزهها برای توسعه فردای ما زیانبار است.
آسیبهای اجتماعی و فرهنگی از جمله حوزههای حساستر و بحرانیتر از اقتصاد و سیاست است که زنگ خطر آن از سالها پیش به صدا درآمده چه بسا از مرزهای هشدار هم گذشته و بیراه نیست اگر بگوییم به چالشی جدی تبدیل شده است.
یکی از این آسیبها «ازدواج سفید یا همباشی» است که در لایههای زیرین جامعه و زیر پوست شهر جریان دارد واز نظر بسیاری از کارشناسان، اطلاق عنوان “ازدواج سفید” به این پدیده ناپسند اجتماعی ناشی از شیطنت و اغراض کسانی است که این نام را بر آن نهادهاند تا «قبیح» بودن آن را پشت صفت «سفیدش» پنهان کنند. نوعی از پیوند بین زن و مرد بدون اسلوب متعارف، شرعی، قانونی و اخلاقی که نه تنها باری از دوش جامعه برنمیدارد، بلکه پیامدهای نامطلوب زیادی نیز به دنبال دارد.
در خصوص مخاطرات و پیامدهای ازدواج سفید که به عنوان تهدیدی انکارناپذیر برای حذف کانون خانواده تلقی میشود باید شفافسازی و روشنگری لازم صورت گیرد و تابوها و حوزههای ممنوعهای که در جامعه ایجاد شده و قدرت گفتوگو در این حوزه را از او ستانده، حذف شود در این صورت است که میتوانیم برای حفظ جایگاه خانواده گامهای اساسی برداریم.
ازدواج سفید، پدیدهای تلخ ولی واقعی است. در مصاحبهای با همین عنوان به شناسایی و ریشهیابی آن پرداختهایم. آنچه در ادامه میخوانید گفتوگو در خصوص زمینههای شکلگیری «ازدواج سفید»، ماهیت و چرایی وقوع آن با دکتر ابوالفضل اقبالی نویسنده، مولف و پژوهشگر حوزه مطالعات زنان و خانواده است که مطالعات گستردهای در حوزه خانواده انجام داده است.
*لطفا به عنوان نخستین سوال بفرمایید «ازدواج سفید» از کجا شکلگرفته، از چه زمانی وارد کشور ما شده است؟
ازدواج سفید نحوهای از زندگی خانوادگی است که در غرب شکل گرفته و در اصل همباشی با تصمیم فراقانونی بدون هیچ تشریفاتی بوده و بر اساس آن زن و مرد زیر یک سقف زندگی میکنند و رابطه زناشویی، زندگی و مناسبات خانوادگی بین آنها برقرار است با این وصف که هیچ تکلیفی متوجهشان نیست و هر کسی که نتواند این زندگی را ادامه دهد میتواند آن را ترک کند. از آنجاییکه ما در فضای جهانی قرار داریم این روابط آرام آرام وارد جامعه ما هم شده و نام ازدواج سفید به خود گرفته است.
*چرا نام این رابطه ازدواج سفید است؟
برای اینکه این سبک زندگی با بوم فرهنگی و مذهبی جامعه همخوانی داشته باشد نام سفید بر آن اطلاق شده! چون چیزی نوشته نمیشود و دو نفر بدون ثبت و امضا برای خود همباشی ایجاد میکنند درحالیکه واقعیت این است که اگر نامی بخواهیم بر آن بگذاریم ازدواج سیاه است نه سفید!
تلقی کردن ازدواج سفید کاملا معنادار است؛ همیشه در کشور ما جریانی وجود داشته که تمایل به غرب، زندگی غربی و سبک زندگی غربی داشته، سعی این جریان این بوده که با گرایشات سیاسی یا گرایشات فکری عقیدتی خاص خود، این سبک را در کشور ترویج دهند. برای اینکه این سبک زندگی در ایران با توجه به بوم فرهنگی و مذهبی مردم ایران سازگارتر شده و مورد پذیرش قرار بگیرد عنوان ازدواج سفید برایش در نظر گرفته شده؛ ازدواج سفید در اینجا یعنی میان زوجین چیزی نوشته نمیشود، یک قرارداد کاملا سفید است و طرفین یک فضای سفید و بدون ثبت را برای خودشان ایجاد میکنند! اما واقعیت این است که بر اساس شرایط فرهنگی و اجتماعی ما اصلا این مقوله ازدواج تلقی نمیشود و اگر چنین شود هم اتفاقا کاملا سیاه بوده و ناسازگار با فرهنگ جامعه ماست.
البته من معتقدم ازدواج سفید در حال حاضر تبدیل به فرهنگ غالب نشده و هنوز در فضای اقلیت است؛ اما اینکه چرا شکلگرفته و عدهای به آن متمایل شدهاند باید در جای خودش مورد بحث و واکاوی قرار بگیرد.
*کدام عوامل، مهمترین دلیل برای گسترش این نوع زندگی مشترک است؟ آیا میتوان گفت این پدیده پیامد مدرن شدن جوامع است؟
دقیقا. یکی از عوامل همین است! ما کشوری هستیم که مسیر توسعه را در پیش گرفتهایم و توسعه علاوه بر ابعاد رفاهی و اقتصادی وجوه و دلالتهای فرهنگی و هنجاری هم دارد؛ شما نمیتوانید در مسیر توسعه قرار بگیرید اما لایفاستایل مدرن را اتخاذ نکنید. همینکه در مسیر توسعه قرار گرفتیم و به نوعی در سبکزندگی به سمت مدرنشدن پیش رفتیم باید بپذیریم تمام عناصر زندگی مدرن را وارد میکنیم ازدواج سفید یا همباشی هم یکی از عناصر همین سبک زندگی جدید است.
اما یک عامل دیگر هم دارد؛ در کشور ما نوعی از نگاههای فمنیستی در حال رواج بوده و دارد هژمونی پیدا میکند مبنی بر اینکه زندگی مشترک و ازدواج قانونی برای زنان سخت و محدود کننده است و شما وقتی وارد یک زندگی مشترک میشوید، باید انبوهی از محدودیتها و قید و بندها را بپذیرید مثل خروج از کشور با اذن همسر، حضانت و... بنابراین میبینیم هر مسالهای که در مورد قوانین خانواده مورد اعتراض فمنیستهاست در مورد ازدواج سفید هم صدق میکند یعنی گرایش فمنیستها و بخشی از روشنفکران این است که با ازدواج سفید محدودیتهای قانونی و شرعی را از زندگی خود بردارند و این مساله را با این عنوان به دیگران توصیه میکنند.
*کسانی که به ازدواج سفید تن میدهند عموما ترس از مشکلات زندگی مشترک و طلاق را عنوان میکنند آیا این میتواند دلیل قانعکنندهای باشد؟
اگر در ازدواج قانونی تعدادی قید و محدودیت و ضمانت برای ازدواج وجود دارد که هم بر دوش مرد است و هم زن (و غالبا مرد مثل پرداخت مهریه) و طلاق یک سری اهرمها دارد و ازدواج را ضمانت میکند، در ازدواج سفید اصلا این قیود وجود ندارد و این بهانه قابل پذیرشی نیست.
در ازدواج سفید که جدایی با یک بشکن اتفاق میافتد! و کاملا به ضرر زن است. یعنی مرد میتواند رابطهای که هیچ ضمانت قانونی و اجرایی ندارد را پس بزند و زندگی را تمام کند! در این صورت زن میماند و یک علاقه و وابستگی نادیده گرفتهشده و رابطه جنسی بدون ارج و قرب. برای مرد اتفاقی نمی افتد، اگر وابسته شود در کمتر از یکی دو روز خودش را ریکاوری میکند.
*پدیده «ازدواج سفید» در جامعه ما چه پیامدهایی را میتواند به همراه داشته باشد؟
اولا خود این پدیده به نوعی یک فعل و رفتار نابهنجار بوده و گسترش آن صرفنظر از پیامدهایش مسئله بوده و نگرانکننده است.
مسئله بعد این است که این همباشی میتواند باعث افزایش فرزندان نامشروع شود؛ مثل چیزی که در غرب رایج است و در برخی کشورها بیش از 50 درصد فرزندان حاصل روابط نامشروع هستند، در جامعه ما هم این اتفاق خواهد افتاد و یک تهدید جدی برای نهاد حلالزادگی در کشور محسوب میشود چون در جامعه ایرانی حلالزادگی ارزش است و آن را حمایت میکند لذا ازدواج سفید تهدید جدی برای این مقوله است.
پیامد بعدی سرخوردگی زنان و دخترانی است که وارد این روابط میشوند و بدون هیچ پشتوانهای بازیچه مردان شده و مورد سوءاستفاده افراد سودجو قرار میگیرند، این یک آسیب اجتماعی بوده و در بلند مدت در جامعه ما تولید بحران میکند.
*عدهای معتقدند برای مقابله با پیامدهای ازدواج سفید باید برخوردهای سلبی صورت گیرد، برخوردهای سلبی چقدر میتواند موثر باشد و مثبت عمل کند؟
واقعیت این است که برخورد قهری اساسا امکانپذیر نیست. چون نخستین مسئله در برخورد با ازدواج سفید این است که این روابط را شناسایی و بعد اعمال قانون کنی. ازدواج سفید به دلیل اینکه اساسا هیچ ثبتی درآن اتفاق نمیافتد ردیابی سختی دارد، لذا برخورد قهری و قانونی جواب نمیدهد. این مسئله باید توسط خود خانوادهها حل و فصل شود که با آموزش و ارتقای آگاهی والدین اتفاق میافتد. والدین باید به فرزندان خود به ویژه دخترانشان این را بفهمانند که ازدواج سفید به ضرر آنها است. عجیب است که با همان کسانی که ازدواج سفید دارند در مورد صیغه حرف بزنی پس میزنند درحالیکه صیغه اندک تضمینی دارد اما ازدواج سفید همان را هم ندارد و مرد میتواند رابطه را هر وقت که بخواهد کانلم یکن تلقی کرده و به دنبال زندگی خودش برود! زن میماند و زندگی و سرمایهای که از دست رفته، لذا ایستادن در مقابل چنین پدیدهای کار فرهنگی میطلبد تا برخورد قهری.
*قاعدتا رسانهها به ویژه صدا و سیما در فرهنگسازی نقش مهمی دارند، تبیین این پدیده در رسانهها راه پیدا کرده است؟
پرداختن به ازدواج سفید در رسانههای کلان اصلا درست نیست چون به دامن زدن آن منجر میشود. ازدواج سفید در حال حاضر مسئله عمومی جامعه نبوده و معضل برخی از کلان شهرنشینهاست که مطرح کردن آن در رسانه عاقلانه نیست. اما در سایر فضاهایی که میتوانیم با مخاطب تعامل برقرار کنیم بستر مناسبتری فراهم است؛ نظیر شبکههای اجتماعی یا فضاهای حقیقی مثل فرهنگسراها، مدارس و دانشگاهها. در رسانه ملی اگر قرار است کاری صورت بگیرد باید با رویکرد ایجابی بوده و ترویج نهاد ازدواج و نهاد حلالزادگی با شیوهای نرم، منعطف و روشهای غیر مستقیم باشد. اگر بنا باشد ازدواج سفید با تهیه گزارش در 20:30 همراه باشد این کار مسلما احمقانه خواهد بود.
*ممنون از وقتی که در اختیار ما قرار دادید اگر نکتهای به عنوان کلام پایانی هست بفرمایید.
علاوه بر فرهنگسازی، خود مردم باید وارد میدان شوند، مثلا مالکان، خانه خود را به افرادی که دارای چنین روابطی هستند ندهند. اینکه بخش زیادی از این افراد بدون ثبت قانونی خانه و زندگی دارند فقط با ورود و احساس مسئولیت مردم قابل حل است و مداخله حاکمیت در این فضا موثر و کارآمد نخواهد بود. خداوند به شما خیر دهد.
شناسه خبر 50097