سپهرغرب، گروه شهر - عباس سریشی: بهرغم تلاشهای طولانیمدت در خصوص بازآفرینی شهری در همدان اما بهدلیل تکبعدی بودن این اقدامات، پراکندگی و جزیرهای بودن و مهمتر از آن عدم توجه به توسعه اجتماعی و انسانی، اقدامات انجامشده به موازات بهسازی کالبد شهر، بهصورت مقبول راه بهجایی نبرده و شاخصهای تعریف و تعیینشده، مسیر مطلوبی را طی نکرده است.
بنا بر تعاریف موجود؛ منظور از بازآفرینی، استفاده کردن یا الهام گرفتن از اصول، مضامین و مفاهیم یک حوزه علمی در حوزه علمی دیگر است. البته بر اساس ارزیابی تجارب دیگر کشورها اینگونه برمیآید که انجام این امر خطیر نیز بهویژه در مبحث کالبدی یک شهر از عهده یک دستگاه دولتی و یا یک نهاد عمومی به تنهایی برنمیآید و مستلزم یک همت همگانی و شبکهای منظم از همکاری و همیاریهاست.
با این حال اما در ایران بهرغم وجود یک گستره وسیع از بافتهای تاریخی، فرسوده و یا نیازمند به بازآفرینی و بهسازی ولیکن ظاهراً فقط این شرکت مادر تخصصی عمران و بهسازی با عاملیت شهرداریهاست که بهعنوان تنها نهاد تخصصی دولتی در سیاستگذاری، برنامهریزی و مدیریت فرآیند بازآفرینی، بهسازی و نوسازی بافتهای فرسوده شهری شناخته میشود.
البته این موضوع نیز در حالی است که پیشبرد و تحقق اهداف و برنامههای بهسازی و نوسازی بافتهای فرسوده شهری، مستلزم رویکردی جامع، هماهنگ و برنامهریزی با مشارکت کلیه دستاندرکاران ذیربط است. ارزیابی، تحلیل بیش از دو دهه برنامهریزی و انجام عملیاتهای عمرانی با صرف هزینههای کلان برای بهسازی و نوسازی بافتهای فرسوده شهری در ایران، بیانگر این است که لاجرم بدون حضور و مشارکت گسترده ساکنان، مالکان و سایر دستاندرکاران امر امکان موفقیت و تحقق اهداف این برنامهها بسیار دور از ذهن و حتی غیر ممکن است.
البته در اینجا ذکر این نکته نیز ضروری است که بدانیم وقتی صحبت از بازآفرینی به میان میآید منظور چیست و این فرآیند باید از کدام مؤلفهها و بایستگی پیروی و تبعیت کرده و یا در کدام چهارچوب و قواره تعریف شود.
کارشناسان در این خصوص معتقدند که بازآفرینی شهری باید مبتنی بر یک تحلیل کامل از منطقه شهری مورد نظر بوده و در پی اصلاح چندجانبه بافت کالبدی، ساختار اجتماعی، پایههای اقتصادی و شرایط محیطی آن منطقه باشد در عین حال نیز تا حد ممکن در جهت رسیدن به اصلاح چندجانبه، باید از یک استراتژی جامع و کامل استفاده نموده و با راهحلهای دقیق، منظم و علمی با مشکلات روبهرو شود.
همچنین اطمینان حاصل شود که استراتژی و برنامههای اجرایی طرح شده، در مسیر اهداف توسعه پایدار قرار داشته و دارای اهداف عملیاتی واضح و مشخص، قابل بسط به مکانهای مختلف و دارای کیفیت مطلوب و حقیقی باشد مضاف برآنکه در این خصوص نیز باید از منابع طبیعی، اقتصادی، انسانی و غیره نیز (مانند زمین و ویژگیهای موجود محیط مصنوعی) بهترین استفاده ممکن را بُرد.
از منظر این صاحب نظران لازم است تا این یقین حاصل شود که مشارکت حداکثری ممکن و همراهی تمامی ذینفعان، برای دستیابی به منافع مشروع آنان در بازآفرینی منطقه شهری بهواسطه برنامه مشارکتی و روشهای دیگر بهدست میآید و الزاماً بر اهمیت سنجش میزان پیشرفت اجرایی راهبرد اجرا شده از طریق رصد میزان اهداف محققشده و نیز نظارت بر تغییرات بنیادین حاصل از طرح تأثیرات نیروهای خارجی و داخلی تحمیلی بر منطقه شهری وقوف کافی حاصل میشود.
به همین موازات امکان تجدیدنظر برخی برنامههای تصویبشده اولیه، در مرحله اجرا و در پی برخی تغییرات و رخدادهای پیشبینی نشده در نظر گرفته و پذیرای این حقیقت نیز باشد که بخشهای مختلف یک استراتژی، با سرعتهای مختلف به نتیجه خواهند رسید و ممکن است برای ایجاد توازن منطقی میان اهداف مختلف یک برنامه بازآفرینی شهری و یا بهمنظور دستیابی به تمام اهداف استراتژیک آن، در نحوه مدیریت منابع و یا تدارک منابع اضافی به بازنگری نیاز باشد.
اگرچه در بحث بازآفرینی توجه به موضوعات و اصول پیش گفته به نوبه خود بسیار مهم و ضروری است با این حال و از منظر کارشناسان این اعتقاد نیز وجود دارد که در مجموع مهمترین اصل بازآفرینی حصول اطمینان از این امر است که مناطق شهری بازآفرینیشده نقش مثبتی در مسیر اعتلای اقتصاد ملی و در دستیابی به دیگر اهداف محیطی و اجتماعی کلان خواهند داشت.
قدر مسلم با اذعان به این موضوعات است که باعث میشود که نگاه به مقوله بازآفرینی از حد یک طرح صرفاً شهری بیرون رفته و ساختاری جامع و چند بعدی به خود گیرد. در منظر صاحبنظران بهدلیل ضرورتها و مزیتهای اجرای طرح بازآفرینی بافتهای فرسوده، میطلبد که توجه به این موضوع بهصورت جدی و شبکهای مورد توجه برنامهریزان، مدیران و متخصصان شهری در حوزههای مختلف قرار گرفته و با استفاده حداکثری از همه ظرفیتها و نیز آموزش، اطلاعرسانی، مستندسازی، ترویج، برنامهریزی و تهیه طرح، بستر لازم برای تحقق برنامههای بهسازی و نوسازی شهری با حضور حداکثری مردم فراهم گردد.
حرکت قطار بازآفرینی در ایران
و اما از ابتدای شروع برنامه جامع بهسازی و نوسازی بافتهای فرسوده در کشور (از سال 1372 تاکنون ) و بهرغم هزینهکردهای بسیار کلان و تأملبرانگیز اما به گفته مطلعین تنها بخش بسیار ناچیزی از مجموع بافت فرسوده و سکونتگاههای غیر رسمی شناسایی و در مسیر بهسازی و نوسازی قرار گرفتهاند./
اگرچه به گفته متخصصان در این فرآیند شاخصهای مهمی ازجمله الگوسازی، ارتقا و توسعه زیرساختهای شبکه معابر، تجهیز و گسترش فضاهای عمومی، توسعه و تأمین خدمات شهری-محلهای ازجمله زمین بازی، پارک محلهای، کتابخانه، مسجد و خانه محله، طرحهای ویژه نوسازی و عمران شهری، مرمت و باززندهسازی ابنیه ارزشمند، بهسازی و نوسازی بلوکهای شهری از طریق شیوههای اجرایی همچون سهامدار پروژه، تنظیم مجدد زمین، مشارکت واحدی و محلهای صورت گرفته که به نوبه خود بسیار قابل تأمل و تقدیر است.
معالوصف و به اعتقاد برخی منتقدان و صاحبنظران، گسترش شهرنشینی در ایران از دهه 1340 به بعد و به طبع آن رشد نرخ شهرنشینی و حاشیهنشینی بهعنوان عمده پدیدههای جدید اجتماعهای شهری، باعث شده تا ناخودآگاه و به مرور زمان، بافتهای ناکارآمد و ناایمن شهری در چند دهه گذشته رو به گسترش نهاده و در نهایت بهعنوان یکی از مهمترین چالشهای نظام سکنیگزینی شهری و کاستی نظام برنامهریزی و مدیریت کلان در کشور ما مطرح شود.
موضوع این است که وجود بافتهای فرسوده نهفقط از یک منظر منجر به شکلگیری آسیبهای اجتماعی مانند نابرابری، بیکاری، بازتولید فقر و... میشود بلکه در نگاه دیگر هم باعث افت شاخصهای کلان زندگی اجتماعی و ایجاد فضای نامساعد برای زندگی اجتماعی در شهر نیز میشود و لاجرم این موضوع ناخواسته باعث میشود تا هویت تاریخی و فرهنگی شهر و شهروندان و نیز شأن و منزلت اجتماعی آنها بهنوعی مورد بیتوجهی قرار گرفته و ترمیم آسیبهای اقتصادی و اجتماعی و حتی فرهنگی را نیز به تعویق بیندازد.
در واقع اگرچه در سالهای گذشته اقدامات زیادی در قبال بازآفرینی و بهسازی برای حفظ مواریث فرهنگی و تاریخی و کاهش معضلات این بافتها توسط دستگاههای دولتی و شهرداریها صورت گرفته، اما متأسفانه بهدلیل تکبعدی بودن این اقدامات، پراکندگی و جزیرهای بودن و مهمتر از آن عدم توجه به توسعه اجتماعی و انسانی، اقدامات انجامشده به موازات بهسازی کالبد شهر بهصورت مقبول راه بهجایی نبرده و در طول زمان شاخصهای تعریف و تعیینشده مسیر مطلوبی را طی نکرده است.
از منظر صاحبنظران فعالیتهای گذشته بیشتر با محوریت سختافزاری و کالبدی انجام شده و صرفاً زیرساختهای فیزیکی نظیر تأمین آب شرب، گاز، برق، تعریض معابر و در موارد اندکی نیز مقاومسازی ساختمانها را هدف اصلی خود قرار داده بنابراین از ابعاد اجتماعی و فرهنگی و نیازمندیهای معنوی توسعه تا حدود زیادی غفلت شده و همین امر باعث گردیده تا مدیران و برنامهریزان اجتماعی و شهری را به این نتیجه برساند که این رویه راهکار مناسبی برای حل مسئله نیست بنابراین باید با اتخاذ شیوههای مدیریت نوین و همهجانبهنگر، اقدامات توسعهای منسجم و چند بُعدی را طراحی و اجرا کرد.
گو اینکه در این خصوص نیز سند ملی بازآفرینی شهری با اتخاذ دو رویکرد اصلی یعنی پیشنگری و پیشگیری از گسترش محلات فرسوده و حاشیه شهری و سپس بازآفرینی، بازسازی و احیای محلات فرسوده و حاشیه شهری، توسط هیئت وزیران به تصویب رسیده و برای راهبری، پیگیری و اطمینان از حسن اجرای آن نیز ستاد ملی بازآفرینی پایدار شهری فعال شده و در نظر است تا در طول حداقل یک دهه به موازات ابنیه فرهنگی و تاریخی و ارزشی صدها محله فرسوده و حاشیه شهری مشمول بازآفرینی شده و در ارتباط با سطح برخورداری از خدمات عمومی و سرانههای زندگی شهری به سطح شهر اصلی ارتقا یابند.
خواب سنگین بازآفرینی در همدان
و اما این یک واقعیت است که گستره بسیار وسیعی از شهرهای ایران را بافتهای فرسوده، تاریخی و نا ایمنِ نیازمند بهسازی، نوسازی و بازآفرینی تشکیل میدهد که البته شهر همدان نیز بهواسطه قدمت تاریخی خود از این موضوع مستثنی نیست و اینکه ظاهراً و بر طبق بررسیهای بهعمل آمده چیزی حدود نیمی از وسعت شهر همدان را بافتهای فرسوده تشکیل میدهد که در کنار توجه به مبحث حفظ، مرمت و نگهداری مواریث تاریخی و ارزشی مستلزم بازآفرینی و بهسازی و ایمنسازی است.
البته در اینجا نیز منظور از بافت فرسوده و نیازمند بازآفرینی عموماً آن قسمت از مناطق شهری است که طی سالهای گذشته عناصر تشکیلدهنده آن اعم از تأسیسات روبنایی و زیربنایی، ابنیه، ساختمانها، خیابانها و دسترسیها دچار فرسودگی و ناکارآمدی شده و ساکنان آن از مشکلات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و کالبدی رنج میبرند.
قدر مسلم با همین رویکرد است که طی سالهای اخیر سیاستگذاران و برنامهریزان شهری همدان نیز به مانند دیگر همتایان خود در دیگر استانها درصدد ارائه راهبردها و راهکارهای نوین در مواجهه با مسائل و مشکلات بافتهای فرسوده شهری بوده و نقشه و برنامههایی را نیز در چهارچوب مبحث توسعه شهری در مناطق هدف و در محلات دارای بافتهای فرسوده میانی، سکونتگاههای غیررسمی، محدودههای تاریخی نیازمند احیا در دستور کار قرار دادهاند که البته پس از تأیید ستاد بازآفرینی شهری پایدار استان به مرحله اجرا گذاشته خواهد شد.
اینکه به گفته مسئولان نیز تاکنون در ستاد بازآفرینی استان دهها کارگروه استانی، اجتماعی، فرهنگی اقتصادی، حقوقی با رویکرد کالبدی و زیرساختی تشکیل شده، که رویکرد آن نیز تنها بهدنبال زندهسازی مناطق متروکه نیست بلکه با مباحث گستردهتری همچون اقتصاد رقابتی و کیفیت زندگی بهخصوص برای کسانی که در محلات فقیرنشین زندگی میکنند، سروکار دارد منتها واقعیت این است که دستاوردهای کمی و کیفی این حوزه تاکنون آنگونه که شاید و باید راضیکننده و قابل قبول نبوده و به اعتقاد برخی صاحبنظران و منتقدان شاید تنها نقطه برجسته این فرآیند را بتوان در تبدیل دو خیابان و میدان اصلی شهر به پیادهراه دانست که البته آن نیز بهنوبه خود دارای حاشیههای نسبتاً پر رنگتر از متن است.
در واقع ارکان و محورهای بازآفرینی شهری همدان بیشتر حول محور بهسازی، نوسازی و مقاومسازی مسکن، توسعه و تجهیز امکانات و خدمات روبنایی در مقیاس شهری و محلهای، بهسازی و ارتقای زیرساختهای شهری و محلهای و توسعه فضاهای عمومی و نیز ارتقای توانمندیهای اقتصادی، اجتماعی و نهادی میگردد در حالی که مبحث بازآفرینی موضوعی فرابخشی و همهجانبه اعم از فرهنگی، هنری، دینی و... است که بر همه مباحث شهری تأثیر میگذارد و تحقق آن توسط همکاری یک یا چند دستگاه قابل اجرا نیست و توجه و مشارکت عمومی را میطلبد.
بازآفرینی شهری مبتنی بر زیباشناختی و فرهنگسازی
و اما بهرغم آنکه فرآیند بازآفرینی کالبدی شهر همدان چند سالی است که به مرحله اجرا درآمده و توانسته تا در برخی نقاط مسکونی و حاشیهای منشأ خدمات قابل تقدیری برای همشهریان باشد اما نکته اینجاست که این رویه بهدلیل حاکمیت نگاه توسعه شهری و غلبه عملکردهای مدرنیتهمحور بر همه اجراها باعث شده تا گاهی جنبه حفظ بنمایههای ارزشی و تاریخی و بهصورت خاص اصالت آنها دستخوش تغییر و تحریف شده و از ارزش بیفتد که شاید برخی از مصادیق این امر را بتوان در موضوع استفاده و انتخاب اجراهای با مصالح غیر همجنس بهکار رفته در بناها و یا طراحیهای نامتعارف و حتی مدفون کردن فرصت بازآفرینیهای تاریخی در زیر بتن و سنگ دانست که امروزه در پی حرکت سریع ماشین بازآفرینی شهری با رویکرد اقتصادی و منفعتی در حال اجراست.
برخی کارشناسان براین عقیدهاند که امروزه اصرار بر دوباره طراحی کردن نقشه شهری و ایجاد خیابانها و راهها برای تسهیل در تردد و یا مجوز برای ساخت ابنیه جدید مهمترین عامل تخریب چمنها، محلات و یا خانههای قدیمی همدان است که بهنام بازآفرینی و صدالبته بهکام منافع اقتصادی قشری خاص در حال اجراست که این امر در منافات کامل با مفهوم بازآفرینی ارزشمحور قرار گرفته است.
اینکه از منظر منتقدان و در خصوص بازآفرینی شهر همدان قطعاً این انتظار و مطالبه وجود دارد که به موازات تلاش در جهت ارتقای سطح کیفی محیط شهری و مداخلات کالبدی، تلاش در جهت تزریق روح دوباره زندگی و حیات در بافتهای کهن و صدالبته با رعایت بایستگیهای تخصصی آن نیز در دستور کار قرار داده شده و از هرگونه تکبعدینگری و یا حاکمیت نگاه اقتصادی و منفعتی در این فرآیند خودداری گردد.
قدر مسلم بازآفرینی شهری مطابق با اصول زیباشناختی، فرهنگی و ارزشی در کنار توسعه محوری میتواند اثرات و کارایی بهمراتب پایدارتر و کیفیتری را برجا گذاشته و علاوه بر حفاظت از بافتهای تاریخی و ارزشی، خوشایندسازی بصری کالبد شهر را نیز با خود به همراه آورد.
از منظر کارشناسان تحقق این امر علاوه بر ایجاد جذابیت و حس تعلق خاطر به افراد ساکن در محلات و یا شهر میتواند با احیای فضای شهری کهن موجب بازیابی هویت بافت کالبدی آن شده و احساسات درونی مربوط به مکان را در استفادهکنندگان و ساکنان و بهخصوص بازدیدکنندگان و گردشگران برانگیرد.
بیشک شناسایی و لحاظ کردن این ارزشها در مرمت مواریث تاریخی شهری که تنها میزرث باقی مانده از گذشته تاریخی آنها است باعث میشود تا بافت نوسازیشده در واقع در تراز قابل قبول معاصر شدهِ همان بافت قدیم باشد که هم جوابگوی نیازهای امروزی شهروندان و مطالبات اقتصادی، تجاری و کاربردی آنهاست و هم تداعیگر هویت و ارزشهای گذشته برای ساکنان محلات و مناطق بازآفرینی شده.
حال اینکه این روند بر چه اساسی و با کدام معیارها از زیباشناسی و بایستگیهای حفظ مواریث ارزشی باید به منصه ظهور رسیده و در دستور کار قرار گیرد پرسشی است که مدیریت تازهنفس شهر همدان چه شهردار و چه شورا و دیگر متصدیان باید از هماکنون به فکر تبیین و ارائه راهکارها و اهداف این طرح باشند.
شناسه خبر 51556