سپهرغرب، گروه ریحانهآفرینش - طاهره ترابیمهوش: در گفتوگو با دوتن از بانوان پرستار به تلخ و شیرینهای زندگی و کار این عزیزان پرداخته و تلاش آنها در محیط کار به عنوان فردیکه مایه امید بیماران و خانواده آنان است از یکسو و در عین حال همسر و مادری برای خانواده خود است را روایت کردیم .
شغل پرستاری از دیدگاه برخی کارشناسان در رده دوم مشاغل سخت قرار دارد زیرا آنها با حداکثر ساعت کاری و سر و کار داشتن با بیماران، استرس بالایی را هر روز و هر ساعت تجربه میکنند بنابراین به علت محیطی که در آن قرار میگیرند و با بیمار و شرایط نامساعد جسمی بیمار، مواجه میشوند این کار جزو شغلهای بسیار سخت، زیانآور و طاقتفرسا بهویژه برای بانوان بهحساب میآید.
حال آنکه لازمه ماندگار بودن در این رشته تنها داشتن عشق و علاقه وافر به کار پرستاری است.
بر این اساس با توجه به اهمیت این موضوع برآن شدیم تا با دو بانوی پرستار همدانی گفتوگویی را ترتیب دهیم که در ادامه میخوانید:
یک بانوی پرستار 41 ساله همدانی با بیان اینکه 14 سال سابقه کاری دارد گفت: 10 سال از این مدت را در بخش مراقبتهای ویژه نوزادان (NICU) بیمارستان فاطمیه گذراندهام.
ندا جمالی با اشاره به اینکه یک پسر 14 ساله دارد، در خصوص دشواری کار پرستاری، چگونگی مدیریت زندگی و رسیدگی به فرزند و همسرش گفت: به دلیل آنکه کار ما نوبتی (صبح، عصر و شب) است و قاعده و نظم خاصی ندارد، به نحویکه یک روز شبکاریم و هشت صبح تازه به خانه آمده و میخوابیم و روز بعدی روزکاریم، برنامهریزی را برای ما دشوارتر کرده و در روحیات و اخلاق ما تأثیرگذار است به نحوی که وقتی از کار بازمیگردیم آن فرد همیشگی نیستیم و بهمعنای واقعی خستهایم.
وی افزود: با این وجود همراهی خانواده خود و همسرم طی این سالها مسیر را برایمان هموار کرده و از آنها قدردانم.
این بانوی پرستار با اشاره به اینکه وقتی پسرم به دنیا آمد در حال گذراندن دوره طرحم بودم و پس از مرخصی یعنی دوسال و نیم شدن او دوباره به سر کار برگشتم گفت: طی این سالها از کمک واقعی خانوادههایمان برخوردار بودیم اما بازهم مدیریت کار و زندگی با دشواری بالایی همراه بود.
جمالی ادامه داد: این دشواری به نحوی بود که در برخی موارد همسرم مجبور میشد بهدلیل بیتابی فرزندم به خصوص شبهایی که نوبت کاریم بود او را برای حتی یک ربع هم که شده به دیدن من به بیمارستان بیاورد.
وی با تأکید بر اینکه این دشواریها وقتی بیشتر شد که من برای دوره ارشد پرستاری در تهران قبول شدم گفت: درواقع این دوره نیز به تمام نبودنهای من افزوده شد؛ من از همین تریبون استفاده کرده و اعلام میکنم که دست پدر، مادر خودم و همسرم را میبوسم که سختیهای بسیاری را در این مدت محتمل شدند تا بتوانم در مسیری که گام نهادم موفقتر عمل کنم.
این پرستار همدانی با بیان اینکه با بزرگتر شدن پسرم شرایط بهتر شد خاطرنشان کرد: با این وجود کار با نوزادان آنقدر شیرین و لذتبخش است که تمامی سختیها را برای ما آسان میکند.
جمالی با تأکید بر اینکه مدیریت خانه طی این سالها با درنظر گرفتن نوبتهای کاری نامنظم سخت بود به نحوی که در برخی روزها حتی فرصت و توان درست کردن غذا را نداشتم، اذعان کرد: با این وجود تا آنجا که در توان داشتم به جز روزها که از شبکاری برمیگشتم (واقعاً نیازمند سکوت و خواب هستم) شرایط را در خانه به گونهای مدیریت میکردم که سختیهای کار وارد خانه و خانواده نشود.
وی در خصوص دشواری شغل پرستاری در مواجهه با بیماران و همراهان آنها نیز گفت: نخستین چیزی که در رشته پرستاری مد نظرم است اینکه باید به شغلت عشق بورزی و بتوانی با بیمار رابطه قوی ایجاد کنی. بیشتر بیماران بستری در بخش ما، نوزاده بوده و همچون افراد بزرگسال درکی ندارند این کار را کمی سخت میکند اما همین که با عشق بر بالین آنها حاضر شده و کارمان را انجام دهیم نکته مهمی است.
این بانوی پرستار همدانی با بیان اینکه من با نوزادان حرف میزنم گفت: همراهی با همراه نوزادان نیز یکی از اصلیترین بخشهای کاری ماست به طوری که وقتی یک نوزاد نارس از بخش ما مرخص شده و خانواده او برای من پرستار دعای خیر میکند بهترین لحظارت زندگی من شکل میگیرد.
جمالی عنوان کرد: یکی از بدترین لحظات کاری من نیز لحظاتی است که نوزادان نارس دچار خونریزی داخلی شده و یا مشکلی غیر قابل رسیدگی دارند اما با چشمانی باز مرا نگاه میکنند و من کاری از دستم بر نمیآید.
وی در خصوص چگونگی مواجهه با همراهان این نوزادان نیز گفت: از عنوان بخش کار ما مشخص است که ما از اول کار، باوجود تلاش بیوقفهای که داریم به خانوادهها امید بالایی نمیدهیم اما هربار که مجبور به دادن خبر بد به همراهان بیمار میشویم بدترین لحظه زندگی است.
وی ادامه داد: در بدو امر خانواده نوزاد از دست رفته را را به نشستن فراخوانده و سپس ضمن ابراز همدردی همه کارها و تلاشهایی را که انجام شده شرح میدهیم تا آلام او تقلیل پیدا کند و در نهایت با حفظ آرامش خبر مرگ نوزاد را اعلام میکنیم.
این پرستار با اشاره به اینکه همراهی ما با خانواده بیماران به دلیل آنکه اغلب مدت بستری شدن آنها طولانی است بعد از مرخص شدن نیز ادامه پیدا میکند، به نحوی که بهصورت تلفنی جویای حالشان میشوم گفت: زیباترین خاطره کاری من به یکی از همین موارد بازمیگردد. یک نوزاد 800 گرمی نارس در بخش ما بستری بود. پس از گذشت یک ماه با توصیههای پزشکی مرخص شد اما ارتباط تلفنی بین من و مادر نوزاد همچنان ادامه داشت. روز پرستار گوشی موبایلم زنگ خورد و شماره مادر محمدحسین بر روی صفحه گوشی به نمایش درآمد. وقتی گوشی را برداشتم محمدحسین خودش با صدا و لحن زیبای بچهگانهاش گفت «سلام خاله ندا میخواستم بگم روزت مبارک».
دیگر پرستار همدانی شاغل در بیمارستان سینا همدان که 16 سال سابقه کار دارد با اشاره به اینکه دو فرزند پسر دارم در پاسخ به این سؤال که طی این سالها با داشتن دو فرزند چگونه خانه و خانوداه را همراه با کار پرمشغلهای همچون پرستاری مدیریت کرده و میکنید؟ گفت: از کودکی دوست داشتم پرستار شوم، این کار را با عشق و علاقه آغاز کردم اکنون پس از گذشت چند سال همچنان با علاقه کار میکنم.
نعیمه کرمی ادامه داد: البته بازخوردی که از بیماران و همراهان آنها دریافت میکنیم نیز در انگیزه ما بیتأثیر نیست زیرا همواره دعای خیر این عزیزان بدرقه راه و کار ما بوده و این خود بیانگر آن است که مسیر را اشتباه طی نکردهایم.
وی با بیان اینکه خوشبختانه بیشتر بیماران از نحوه تعامل و برخورد ما راضی هستند ابراز کرد: گرچه شغل پرستاری فرسودگی بالایی برای ما بهدنبال دارد، بهمعنای واقعی سخت است و تنش بالایی بر ما تحمیل میکند اما من همواره به بیماران این را میگویم که ما در سختترین شرایط روحی و جسمی کنار شما هستیم.
این بانوی پرستار همدانی با اشاره به اینکه سر و کار داشتن روزانه با بیماران یقیناً از لحاظ روحی ما را ضعیف میکند گفت: مهم این است که بتوانیم وقت اتمام کار با انرژی به خانههایمان برویم زیرا فرزندان و همسر که ساعتهای بسیاری را از ما دور هستند نباید با چهرهای گرفته ما را ببینند، خوشبختانه طی این سالها همسر و دو فرزندم همراهی لازم را با من داشتهاند.
کرمی با اشاره به اینکه ما پرستاران همواره شغلمان را از زندگیمان جدا میکنیم، تشریح کرد: جالبتر اینکه شغل پرستاری باعث شده نهتنها در خانه و خانواده بلکه در بین اقوام نیز یک پرستار محسوب شویم؛ آشنایان وقتی ناراحتی برایشان پیش میآید از من راهنمایی میخواهند. این خود لذتبخش است که بتوانم به دیگران کمک کنم.
وی که سرپرستار بخش داخلی بیمارستان است با اشاره به تعامل خوب و مناسب با بیماران گفت: این ارتباط به گونهای است که ترخیص شدن هر بیمار و رهایی او از سختیها، باعث خرسندی ماست.
این بانوی پرستار همدانی با بیان اینکه یکی از موضوعات مبتلابه شغل پرستاری به چگونگی ارتباط با همراهان بیماران بازمیگردد زیرا همواره این عزیزان بر اثر بیاطلاعی از وضعیت بیمار سردرگم و کلافهاند گفت: طی این سالها همواره تلاش کردم اطلاعات لازم را متناسب با دانش و درک شرایط بیمار منطبق با آنچه پزشکان در پرونده او قید میکنند به همراهان ارائه دهم زیرا اغلب پزشکان بهدلیل مشغله کاری امکان توضیح مبسوط به همراهان بیمار را ندارند پس این انتظار هماره از پرستاران وجود دارد.
کرمی اعلام خبر مرگ بیماران را لحظهای دردآور برای پرستاران قلمداد کرد و گفت: در این 16 سال همواره این بخش از کارم دشوار بوده با این وجود نخستین کاری که میکنم این است که فردِ همراه را به نشستن ترغیب کرده و سپس با ابراز همدردی با وی خبر فوت را اعلام میکنم.
وی با اشاره به اینکه همواره با لبخند وارد خانه میشوم، اظهار کرد: طی این سالها همواره سعی کردم باوجود دشواریها و نوبتهای کار نامنظم، خانهای تمیز و مرتب و درعین حال غذایی گرم برای خانوادهام فراهم کنم. برای تحقق این مهم از ساعت استراحت کاسته و مشغول طبخ غذا و تمیزکردن خانه میشوم.
معالوصف با توجه به آنچه گفته شد جنس کار پرستاران بهویژه بانوان پرستار با توجه به مسئولیت خانوادگی (مدیریت خانه، مادر و همسری) سخت است و در عین حال شیرین؛ اما دراین بین حجم بالای کار، گاهی برخوردهای نامناسب، نبود مرخصی و گاهی خالی بودن جایشان در دورهمیهای خانوادگی تنها بخشی از سختیهاست که عزم و اراده پولادینشان طعم حلاوتبخشی به این سختیها داده زیرا چنانکه گفته شد اگرچه ارائه شرح حال بیمار جزو وظایف پرستار نیست اما پرستاران قابل دسترسترین نیرو در بیمارستانها هستند که حجم فعالیتهای گستردهای را در زمان مراجعه بیماران متحمل میشوند، بنابراین این دشواریها است که باعث میشود در نگاه برخی عموم و مراجعهکنندگان، پرستار بهعنوان فرد بداخلاق خطاب شود.
شناسه خبر 63229