سپهرغرب، گروه تیک: تهیه کنندگان فیلمهای ترسناک به لحاظ سبب شناختی از ابزارهای گوناگون همچون موسیقی و تعلیق استفاده میکنند تا وحشت مخاطب را افزایش دهند.
کتاب اثرهای رسانهها؛ پیشرفتهای نظریه و پژوهش نوشته جینیگز برایانت و مری بث اولیور به ترجمه علیرضا دهقان توسط انتشارات علمی و فرهنگی منتشر شده است.
در این بخش با عنوان «چه شهروندانی بیشتر به اخبار توجه میکنند؟» اشاره کردیم که شهروندانی که برای نقشهای هنجاری رسانهها به عنوان مراقب میدانی برای عقاید و شتاب دهنده مشارکت ارزش زیادی قائل اند، بیشتر به خبرها توجه میکنند.
در این بخش از گزارش به مطالبی با عناوینی خشونت رسانهای؛ رشد تلویزیون؛ یادگیری اجتماعی؛ واکنش ترس به رسانههای جمعی؛ گسترش و شدت ترس ناشی از رسانهها؛ تفاوتهای جنسیتی در ترس ناشی از رسانهها؛ عوامل کلی مؤثر بر احساسات خواهیم پرداخت.
خشونت رسانهای
تاریخ پژوهش درباره خشونت رسانهای، غالباً با فیلمها یا برنامههای تلویزیونی متمایز شده است که یا پرده محتوای خشن را کنار میزنند یا بخاطر اثرهای تقلیدی تصور شده آنها بر بعضی افراد مخاطب جلب توجه میکنند. این واقعیت که این روند بی توقف تا قرن جدید ادامه یافته ممکن است برای پژوهشگرانی که نگران اثرگذاری خشونت رسانهای بر جامعه هستند، تشویش آور باشد؛ اما احتمالاً کاشف این مسأله باشد که اشتیاق برای سرگرمی خشن، تغییرناپذیر است.
در خلال چند ماه اول از سال 2007 بیلبوردهایی مناقشه برانگیز در لوس آنجلس به نمایش درآمد و تبلیغاتی روی سقف تاکسیها در نیویورک مشاهده شد.
این تبلیغات بخشی از برنامه تبلیغ برای فیلم اسارت بود و ستاره این فیلم، الیشا کات برد، را به تصویر میکشید که در چهار صحنه شکنجه شده بود. این چهار صحنه به ترتیب برچسبهای آدم ربایی، حبس، شکنجه و پایان کار را مشخص میکرد. با اینکه خشم و مناقشه عمومی که بعد از این برنامه تبلیغی پیدا شد، بی تردید دقیقاً همان چیزی بود که مروجان فیلم میخواستند رخ بدهد؛ ولی احتمالاً برنامهای برای اقدام بی سابقه انجمن فیلم آمریکا طراحی نکرده بودند. این انجمن مؤسسه افتردارک فیلمز را تحریم کرد و این کار مستلزم اجازه قبلی برای تمام تبلیغات بعدی این مؤسسه بود.
انجمن فیلم آمریکا ظاهراً بر این باور بود که برنامه تبلیغی اسارت مناسب تماشای عموم مردم نبوده است. خود فیلم نیز در مقالات و نقدهای متعدد گزارش شد و برخی از آنها عقیده داشتند نمایشهای خشونت فجیع در این فیلم خیلی زیاد بوده است. یکی از منتقدان، فیلم مذکور را یک کار تهوع آور و نفرت انگیز از هرزه نگاری شکنجه معرفی کرد.
برای پژوهشگران خشونت رسانهای، واقعه اسارت حاکی از این است که با وجود نیم قرن کنجکاوی دانشگاهی، موضوعات حول مناقشه درباره اثر خشونت رسانهای بر مصرف کنندگان، کاهشی را نشان نمیدهد. درواقع با ظهور فناوریهای جدید ارتباطی که حوزه سرگرمی خشن را گسترش میدهند و روش شناسیهای پژوهشی که به پژوهشگران امکان میدهد هنگام مصرف خشونت رسانهای، درون مغز را کاوش کنند، مضمونهای جدید و مهمی در کار پژوهشی روزگار ما در حال ظهور است.
رشد تلویزیون
در شروع دهه 1960 حدود 90 درصد خانههای آمریکا سینگنالهای تلویزیون را دریافت میکردند. تقریباً بلافاصله پس از آغاز سیطره تلویزیون در آمریکا مناقشه درباره خشونت رسانهای آشکار شد. حکومت آمریکا اولین نگرانی درباره اثرهای خشونت تلویزیونی را در دهه 1950 ابراز کرد و این نگرانی تا چند دهه بعد همراه پژوهشها و گزارشهای مهم متمرکز بر پیوند میان رویارویی با خشونت رسانهای و رفتار پرخاشگرانه ادامه یافت.
نظریه یادگیری اجتماعی پیش بینی میکند که شخصیتهای رسانهای که به عنوان الگو برای رفتار پرخاشگرانه عمل میکنند، ممکن است مورد توجه تماشاگران قرار گیرند و بسته به این که این رفتارها پاداش بگیرند یا درباره آنها تنبیه صورت گیرد، موجب تقلید یا جلوگیری از تقلید رفتار خواهند شد.
بازیهای ویدئویی خشن
رشد انفجاری صنعت بازیهای ویدئویی در کنار محبوبیت رایانههای شخصی طی دو هفته گذشته، مسیر پژوهشی جدیدی را به وجود آورده است که رو به رشد به نظر میآید.این ادبیات گاهی همان مسائل را بازتاب میدهد که در زمینه تلویزیون و فیلم مطالعه شده است. مثل موضوع حساسیت زدایی؛ اما میتوان انتظار داشت پژوهشهای آینده نوآوریهای نظری را منعکس کند که خاص بافت بازیهای ویدئویی است (مثلاً نقش تعاملی بودن، کنترل شخصی بر سناریوهای خشن و…)
واکنش ترس به رسانههای جمعی/ احساس ترس در برابر صفحه یا پرده نمایش
هر کسی که فیلم ترسناکی دیده باشد، تصدیق میکند که تماشای برنامههای تلویزیونی، فیلم و هر نوع محصول رسانههای جمعی که صحنههای خطر، جراحت، تصاویر عجیب و غریب و شخصیتهای وحشتناک را به نمایش بگذارد، واکنش ترس شدیدی در مخاطب ایجاد خواهد کرد. همه ما کمابیش دست کم یک برنامه خاص یا فیلم سینمایی را به یاد داریم که در کودکی باعث وحشت و اضطراب مان شده و تأثیر آن همچنان در ذهن مان باقی مانده و بر دیگر جنبههای رفتاری مان تا مدتها بعد اثر گذاشته است.
حتی آنقدر بزرگ شده ایم که درک کنیم آنچه شاهدش بودیم واقعیت نداشته است و آن چیزهای وحشتناک هرگز نمیتوانستند از صفحه تلویزیون یا پرده سینما بیرون بیاند و به ما حمله کنند، باز هم آن ترس و وحشت همراه ما باقی ماند. چنین واکنشهایی حتی وقتی میدانیم آنچه نمایش داده میشود، هرگز در واقعیت اتفاق نمیافتد نیز ایجاد میشوند. گاهی حتی با اینکه میدانیم احتمال وقوع حوادث ترسناک نمایش داده شده به هیچ وجه وجود ندارد، باز هم چنین واکنشهایی در ما ایجاد میشود.
گسترش و شدت ترس ناشی از رسانهها
نتایج یک مطالعه تجربی نشان داد تماشای رویدادهای ترسناک در رسانهها ممکن است باعث شود کودکان از انجام دادن فعالیتهای مرتبط با این رویدادها پرهیز کنند. در این مطالعه، کودکان از سطح مهدکودکی تا کلاس ششم که شاهد تصایر رعب آور و منجر به مرگ (آتش گرفتن خانه در مجموعه تلویزیونی خانه کوچک در چمنزار) بودند، به کرات نگرانی خود از بروز حوادث مشابه در زندگی شأن را بیان کردند؛ همچنین نسبت به کودکانی که این قسمت از سریال را ندیده بودند، به یادگیری روشن کردن آتش در شومینه علاقه کمتری داشتند. به طور مشابه کودکانی که شاهد صحنه غرق شدن بودند، احساس نگرانی بیشتری از احتمال روی دادن چنین حادثهای داشتند و نسبت به کودکانی که این صحنه را ندیده بودند، به یادگیری قایق رانی تمایل کمتری داشتند. مدت استمرار چنین تأثیراتی اندازه گیری نشد؛ اما این تأثیرات کوتاه مدت بودند؛ زیرا توضیحات لازم و نکات ایمنی برای کودکان بیان شد تا هیچ کودکی دچار اضطراب طولانی مدت نشود.
شواهد بسیاری وجود دارد مبنی بر اینکه ترس ناشی از تماشای محصولات رسانههای جمعی، اغلب بلند مدت و گاهی همراه با تأثیرات زیان بار و شدید است.
تحلیلهای اخیر مطالعات گذشته نگر بزرگسالان نشان میدهد تأثیرات مستمر و نیز نامعقول ترس بر فعالیتهای زندگی روزمره آنها ادامه داشته است؛ مثلاً بسیاری از کسانی که در کودکی فیلم آروارهها را دیده بودند، هنوز هم هنگام شنا کردن در دریا، استخر یا حتی اقیانوس احساس اضطراب شدیدی میکنند؛ حتی با آنکه میدانند در این نوع آبها کوسه یافت نمیشود.
محرکها و رویدادهایی که معمولاً احساس ترس ایجاد میکنند با مرور ادبیات پژوهشی در زمینه منابع ایجاد ترس در دنیای واقعی و تأثیر محصولات ترسناک رسانهها، سه نوع محرک و رویداد مسبب ترس را در موقعیتهای واقعی میتوان بر شمرد که در محصولات ترسناک رسانهها نیز نمایش داده میشوند. این سه عبارت اند از الف: خطر و جراحت؛ ب) ناهماهنگی در اشکال طبیعی. ج) خطر و احساس ترسی که دیگران تجربه میکنند. این سه محرک با یکدیگر تناقض ندارند؛ برعکس در یک صحنه ترسناک ممکن است بیش از یک محرک ایجاد ترس وجود داشته باشد.
محرکهای ترسناک بنا به تعریف خود باید ترس ایجاد کنند. نمایش رویدادی که باعث یا تهدیدی است برای ایجاد آسیب، جزو جدایی ناپذیر فیلمهای ترسناک است. فجایع طبیعی نظیر گردباد، آتشفشان و زلزله، بیماریهای مسری، اعمال خشونت بار در سطوح فردی و جهانی و حتی بین سیارهای، حمله حیوانات وحشی و حوادث بزرگ صنعتی و اتمی از جمله رویدادهای رایج و خوراک اصلی محصولات ترسناک رسانهها هستند.
اگر فردی مستقیماً در معرض یکی از این رویدادها قرار گیرد، جانش به خطر میافتد و احساس ترس واکنشی است که از وی انتظار میرود؛ همچنین از آنجاکه هنگام ایجاد جراحت، خطر نیز وجود دارد، احساس ترس به عنوان واکنش شرطی از دیدن جراحت ایجاد میشود؛ حتی اگر خطری که موجب جراحت شده است، دیگر وجود نداشته باشد؛ بنابراین با تعمیم پذیری محرکها باید انتظار داشت دیدن تصاویر ترسناک خشونت و جراحت نیز واکنش ترس را ایجاد کند. در ادبیات پژوهشی و تجربی، گزارشهای فراوانی از ایجاد واکنش ترس ناشی از تماشای تصاویر محرکتهای خطرناک در فیلمهای پرهیجان رسانهها یافت میشود.
خطر و احساس ترسی که دیگران تجربه میکنند
اگرچه در برخی موارد به نظر میرسد تماشاگران به تصاویر محرکهای ترس برانگیز مانند خطرات، جراحتها و موجودات تغییر شکل یافته مستقیماً واکنش نشان میدهند، در اکثر فیلمهای پرهیجان، نمایش این محرکها به منظور تأثیر بر شخصیتهای داستانی و واکنش احساسی آنها صورت میگیرد. شاید بتوان گفت در بسیاری از موارد، تماشاگر به طور غیرمستقیم و از طریق تجربه شخصیتهای داستانی به محرکهای ترس واکنش نشان میدهد. همدردی سازوکاری است که به صورت نهفته در چنین واکنشهایی عمل میکند؛ البته بر سر منشأ واکنش همدردی اختلاف نظر وجود دارد. روشن است که در وضعیتی افراد در واکنش به ترس دیگران احساس ترس میکنند. به نظر میرسد در بسیاری از فیلمهای ترسناک، به همان م یزان که بر نشانههای ادراکی مرتبط با تهدیدات موجود اصرار میشود، بر بیان احساس ترس شخصیت نیز تأکید میشود.
سازوکار غیرمستقیم دیگری که میتوان به عنوان مسئول احساس ترس از واکنش ترس در دیگران مطرح کرد، از این وضعیت نشأت میگیرد که اگر شاهد افرادی باشیم که در معرض خطر قرار دارند، ترس نیابتی را تجربه خواهیم کرد؛ حتی وقتی این افراد ترس خود را بیان نکنند.
عوامل اثرگذار بر گرایش به واکنش احساسی در برابر محرکهای رسانهای
سه عامل بر گرایش تماشاگران به واکنش احساسی در برابر محرکهای ترسناک رسانهای مؤثرند. این عوامل عبارت اند از الف. میزان مشابهت محرکهای رسانهای به محرکهای ایجاد ترس در زندگی واقعی؛ ب. انگیزه تماشاگران برای تماشای محصولات ترسناک رسانهها؛ ج. عوامل عملی اثرگذار بر احساسات.
مشابهت محرکهای رسانهای با محرکهای ایجاد ترس در زندگی واقعی
نظریه تعمیم پذیری محرکها اشاره دارد به اینکه هرچه مشابهت بین محرکهای شرطی و غیرشرطی و محرکهای جایگزین شده بیشتر باشد، تعمیم پذیری واکنشها قویتر خواهد بود. به لحاظ ادراکی در مقایسه با تصاویر انیمیشنی، تصاویر واقعی رویدادهای ترسناک، بیشتر به رویدادهای دنیای واقعی شبیه اند؛ بنابراین نظریه تعمیم پذیری محرکها پیش بینی میکند که واکنش در برابر خشونت در فیلمهای اکشن در مقایسه با خشونت انیمیشنی یا عروسکی بسیار شدیدتر است.
شباهت محرکهای رسانهای به محرکهایی که در افراد خاصی ترس ایجاد میکنند نیز تعمیم پذیری محرکها را تشدید میکند. مشاهدات تجربی نشان میدهد ترسهای فردی (مثلاً ترس از عنکبوت و ترس از مرگ) و تجربههای پیشین رویدادهای اضطراب آور (نظیربه دنیا آوردن کودک) تأثیر احساسی تصاویر رسانهای مرتبط با این رویدادها را تشدید میکند.
نظریه تعمیم پذیری محرکهای رسانهای هرچند مفید است، نمیتوان آن را مسئول همه موقعیتهایی دانست که در آنها تماشاگران از دیدن تصاویر نمایش داده شده احساس ترس میکنند. این نظریه همچنین مفهوم تمایز محرکها را در بر میگیرد؛ بدان معنا که همچنان که تماشاگر سعی میکند تفاوتهای احتمالی میان محرک رسانهای و همان محرک در زندگی واقعی را تشخیص دهد، واکنش احساسی وی به مقدار زیادی کاهش مییابد؛ اما وقتی نوجوانان و افراد بزرگ سال که قادر به درک ماهیت اصلی محرکهای رسانهای هستند، باز هم واکنش ترس شدیدی را هنگام تماشای محصولات رسانهای نشان میدهند، باید عوامل دیگری را برای تشریح واکنش آنها به کار گرفت.
انگیزه تماشای فیلمهای ترسناک
انگیزه تماشای فیلمها و برنامههای ترسناک از جمله عواملی است که در نظریه تعمیم پذیری محرکها به حساب نمیآید. به منظور افزایش تأثیر احساسی یک فیلم پرهیجان، تماشاگران مثلاً به تجربه کردن یک احساس دلهره دروغین تمایل دارند و این تمایل از نظر ادراکی، آگاهی آنها از غیرواقعی بودن صحنههای نمایشی را کاهش میدهد؛ همچنین ممکن است تماشاگران بالغ با خلق تصاویر احساسی یا با شاخ و برگ دادن آگاهانه به تصاویر نمایش داده شده در ذهن خود، واکنشهای احساسی شأن را شدت بخشند.
تماشاگران بالغی که از هیجانهای شدید پرهیز میکنند، فرآیندهای ارزیابی دیگری را برای کاهش احساس ترس خود به کار میبرند. علاوه بر انگیزه سرگرمی، تماشاگران برای اهداف اطلاع رسانی هم از محصولات رسانهای استفاده میکنند. بخشی از واکنشهای احساسی آنها به محرکهای رسانهای ممکن است از پیش بینی درباره اتفاقات در آینده زندگی خودشان نشأت بگیرد. تماشای تصاویر تهدیدهای واقعی بیش از تماشای تصاویر تهدیدهایی که شاید هرگز اتفاق نیفتند، وحشت ایجاد میکند؛ همچنین تماشای تصاویر عوامل تهدیدگر که نزدیک و در شرف وقوع تلقی میشوند، نسبت به تهدیدهای دور، ترس بیشتری ایجاد میکنند.
عوامل کلی مؤثر بر احساسات
از آنجا که هیجانات احساسی جز مهمی از واکنش ترس است، عامل ضروری در واکنش تماشاگران به تماشای محصولات رسانهای ترسناک نیز به شمار میرود.
آزمایشهای تجربی در زمینه نقش جابه جایی هیجانات در واکنش به فیلمهای پرهیجان نشان داد بقایای تجارب هیجانی پیشین میتواند با واکنش به صحنههای ترسناک فیلم ترکیب شود و در نتیجه واکنشهای احساسی به فیلم را تشدید کند.
این استدلال به این نتیجه منجر میشود که عوامل هیجان آور یک فیلم ترسناک میتواند با تصاویر محرکهای ترسناک ترکیب شود تا هیجان تماشاگر و در پی آن شدت احساس ترس هنگام تماشای فیلم را افزایش دهد.
تهیه کنندگان فیلمهای ترسناک به لحاظ سبب شناختی از ابزارهای گوناگون همچون موسیقی و تعلیق استفاده میکنند تا وحشت مخاطب را افزایش دهند.
براساس نتایج مطالعات گوناگون که با روشهای متفاوت پژوهشی انجام شده است، کودکان تقریباً سه تا هشت سال بیشتر از حیوانات، تاریکی و موجودات فراطبیعی مثل ارواح، هیولاها و جادوگرها میترسند. ترسهای کودکانه نه تا دوازده سال بیشتر از جراحتهای فردی و تخریبهای فیزیکی و جراحت یا مرگ اعضای خانواده است.
بین نوجوانان نیز ترس از جراحتهای فردی و تخریبهای فیزیکی ادامه مییابد؛ اما عوامل ترسناک در مدرسه و اجتماع و نیز ترسهای مرتبط با مسائل سیاسی، اقتصادی و جهانی در این سنین ظاهر میشود. هرچه کودکان بالغتر میشوند، به خطرهای واقعی حساسیت بیشتر و به محرکهای تخیلی فیلمها حساسیت کمتر نشان میدهند.
دادهها درباره ترسهای کودکان حاکی از آن است که کودکان کم سن و سال نسبت به کودکان بزرگتر و نوجوانان از چیزهای غیرواقعی که احتمال وقوع شأن در دنیای واقعی غیرممکن است بیشتر میترسند. به نظر میرسد آگاهی از خطرهای واقعی پیش فرض ترسهای بالغ باشد. تمایز میان واقعیت و خیال بخش مهمی از این آگاهی است که صرفاً به طور تدریجی در دوران کودکی توسعه مییابد.
تأثیر شیوههای ادراکی در کودکان کم سن و سال، وقتی توضیحات کلامی را به صورت دیداری و اطلاعات را به شکل باورپذیر به زبان ساده و به دفعات به آنها عرضه کنیم، بهبود مییابد. همچنین کودکان هنگام ترس، نه از شنیدن توضیحات درباره صحنههای ترسناک فیلم، بلکه از هم صحبتی با اطرافیان شأن خوشحالتر میشوند؛ یعنی افرادی که به آنها اجازه میدهند احساس شأن را بیان و احساس آرامش و حمایت شدن کنند.
تفاوتهای جنسیتی در ترس ناشی از رسانهها
اینکه دختران را آسانتر از پسران میتوان ترساند و اینکه زنان در کل از مردان احساسی ترند، کلیشههای رایج است. به نظر میرسد اکثر پژوهشها از این بحث حمایت میکنند؛ هرچند تفاوتهای جنسیتی شاید از آنکه در نگاه اول به نظر میآید، خیلی هم شدید نباشد و این تفاوتها را شاید بتوان تا حدودی به فشارهای اجتماعی نسبت داد که باعث میشود دختران ترس شأن را بیان و پسران ترس خود را پنهان کنند.
هرچند برای بررسی میزان تفاوتهای جنسیتی در ترس ناشی از رسانهها و عواملی که به آن دامن میزند، پژوهشهای بیشتری لازم است، این یافتهها نشان میدهند مقیاس تأثیر تفاوتهای جنسیتی ممکن است تا حدودی به سبب عملکرد فشارهای اجتماعی بر رفتارهای جنسیتی باشد تا این رفتارها را با معیارهای خود سازگار کند.
به طور خلاصه این پژوهش بیان میکند که کودکان هنگام تماشای برنامهها و فیلمهای ترسناک رسانههای جمعی، دچار اضطراب و فشارهای روحی میشوند و پس از آن این احساسات با شدتهای مختلف ادامه مییابد. نظرخواهیهای اخیر نشان میدهد ترس ناشی از تماشای محصولات رسانهای اغلب در فرآیند خواب کودکان اختلال ایجاد میکند و گزارشهای گذشته نگر حاکی از آن است که تأثیرات منفی محصولات رسانهای ترسناک ممکن است سالها و حتی در دوران بزرگسالی ادامه یابد.
این پژوهش که درباره رابطه میان فرآیند رشد ادراکی و واکنشهای احساسی به محصولات ترسناک تلویزیونی انجام شد، در پیش بینی انواع فیلمها و برنامههای تلویزیونی که کم و بیش کودکان را در سنین مختلف میترساند، مفید است و نیز در دستیابی به شیوههای مؤثر برای مقابله با واکنش ترس کودکان در گروههای سنی مختلف کمک میکند.
این یافتههای رو به رشد به والدین و دیگر مراقبان کودکان کمک میکند تا از میان محصولات تلویزیونی، گزینههای معقولتری را برای تماشای کودکان انتخاب کنند و بتوانند کودکان وحشت زده را آرام کند.
شناسه خبر 68764