چهره شاخص هنر انقلاب اسلامی؛
قلم زدن در حوزه دفاع مقدس، نیازمند دانایی
سپهرغرب، گروه فرهنگی - طاهره ترابیمهوش: نویسنده دفاع مقدس با بیان اینکه دستیابی به روایت درست و به تعبیر ادبی آن روایت ناب و خالص نیازمند یکسری مقدمات علمی و پژوهشی و یکسری مقدمات ذوقی و ادبی است، گفت: نویسنده پیش از مصاحبه باید در حوزه مورد نظر دانای کل باشد تا بتواند خطاها را اصلاح کند.
روز قلم که روزی برای ارج نهادن فرهنگ و هنر، وسیلهای برای ابراز علاقه و احترام به جامعه فرهنگی و هنری کشور است، در سال 1381 به ثبت رسیده است. 14 تیرماه فرصتی طلایی برای به خاطر آوردن ارزشهایی است که شاید آنها را، در جریان روزمرگیهای زندگی به فراموشی سپرده ایم و درواقع، فرصتی برای سپاسگزاری از تمام کسانی است که بخشی از فرهنگ و هنر این مملکت، به برکت قلم پرتوانشان، زنده مانده است.
بر این اساس با توجه به اهمیت موضوع برآن شدیم تا گفتوگویی با محسن صیفیکار نویسنده نامدار همدان بهویژه در حوزه دفاع مقدس و چهره برتر هنر انقلاب استان همدان در سال 1399 ترتیب دهیم که در ادامه میخوانید:
1. لطفاً خودتان را کامل معرفی کنید؟
محسن صیفیکار هستم متولد سال 1346 در همدان و دانشآموخته کارشناسی ارشد فلسفه که سالها است بهعنوان دبیر آموزش و پرورش و استاد دانشگاه در حوزه فرهنگ ایفای نقش میکنم، البته تنها مدت کمی تا موعد بازنشستگیام باقی است.
2. از چه زمانی وارد حوزه نویسندگی شدید؟ چرا عرصه دفاع مقدس را برای فعالیت انتخاب کردید؟
اگر بخواهم به واقعیت مطلب بپردازم، من از سالها قبل چیزهایی مینوشتم اما نه اینکه بهدنبال آن باشم که این مطالب در قالب کتاب به چاپ برسد. درواقع من از دوران دانشآموزی به نویسندگی علاقهمند بودم و انشاءهای خوبی مینوشتم اما از دوره دانشجویی هرچند کتابی چاپ نکردم اما بهصورت حرفهای دست به قلم شدم.
درست در خاطرم نیست سال 82 یا 83 بود که نخستین کتابم به چاپ رسید. موضوع آن روایت زندگی یک معلم شهید به نام سردار تقی بهمنی است. او یکی از فرماندهان بزرگ و مطرح بوده که در سال 1360 به شهادت رسیده است.
من به اقتضای اینکه معلم هستم و به شغلم عشق میورزم و در عین حال به معلمان شهید ارادت خاصی دارم، در خصوص زندگی چند معلم شهید، کتاب نوشتم.
از آن سال بعد بهصورت مرتب مشغول کار شدم. یکی از دغدغههای اصلی من مطالعه، تحقیق، پژوهش و نگارش درباره دفاع مقدس، شهدا و عملیاتها است.
درخصوص چرایی ورود به نویسندگی در حوزه دفاع مقدس باید بگویم من خودم توفیق حضور در دفاع مقدس را داشتم پس بهنوعی به دوستان شهیدم احساس دین میکردم.
از طرفی به نظر من حتی اگر بهعنوان صرفاً یک ایرانی نگاه کنیم، دفاع مقدس پرافتخارترین، درخشانترین، بزرگترین، زیباترین و طولانیترین برگ از تاریخ ایرانزمین در دوره انقلاب اسلامی و پیش از آن است زیرا اگر امروز تاریخ ایران را ورق بزنید این موضوع قابل تأیید است چراکه در بیشتر جنگهایی که ایران در آن فتوحاتی داشته بهعنوان کشور متجاوز وارد کارزار شده اما در دوره دفاع مقدس ما مظلوم و مدافع بودیم چراکه از خاک، ناموس، شرف، دین و انقلابمان دفاع کردیم.
بخشی از این برگ زرین تاریخی در استان همدان و توسط رزمندگان و شهدای این استان رقم خورده پس بنده بهعنوان یک نویسنده بهدنبال ادای دین برآمده و بنا به تأکید رهبری و امام بزرگوار مبنی بر لزوم ثبت تاریخ جنگ برای اینکه این حقیقیت بزرگ مکتوم نماند وارد این عرصه شدم.
3. اشارهای به تاریخ جنگ داشتید، شما در بسیاری از کتابهایتان اقدام به روایتگری زندگی شهدا و رزمندگان همدان از طریق تحقیق، پژوهش و پرسشگری از اقوام و دوستان همرزمان کردید؛ چگونه به روایت درست رسیدید؟ استانداردهای روایت درست در نویسندگی و ورود به عرصه تاریخ شفاهی دفاع مقدس چیست؟
گرچه پاسخگویی به این سؤال نیازمند یک دوره تدریس است اما اگر بخواهم بهصورت خلاصه به این مسئله بپردازم باید بگویم دستیابی به روایت درست و به تعبیر ادبی آن روایت ناب و خالص، نیازمند یک سری مقدمات علمی و پژوهشی و در عین حال یک سری مقدمات ذوقی و ادبی است.
ورود به این عرصه را نباید آسان دید. به تعبیری«نه هر که سر بتراشد قلندری داند». افراد برای ورود به این حوزه نیازمند آموختن هستند و باید مطالعه گسترده داشته و نسبت به منابع شناخت لازم را کسب کنند.
از طرفی همانطور که پیشتر عنوان شد بخشی از این امر نیز به تجربه و ذوق هنری نویسنده بازمیگردد زیرا وقتی وارد مسیر میشوید طبیعتاً تجربه کسب میشود اما باید حس و ذوق ادبی و پژوهشی در نویسنده وجود داشته باشد وگرنه ممکن است اتفاقات خوبی رخ ندهد.
برای رسیدن به روایت درست باید نقشه درستی کشید. نقشه راه بدان معنا است که من نویسنده باید بدانم با چه کسی و در چه حوزهای مصاحبه کنم. باید بدانم آنکه قرار است راوی من باشد چه ویژگی و خصوصیت روحی، علمی و جهادی دارد.
علاوه بر این سلایق و علایق راوی را شناخته و آرامآرام بر نقاط قوت و ضعف او واقف شوم.
بهنظر من در کار روایت درست، حوصله شرط نخست است زیرا باید حال و زمان راوی را درک و متناسب با آن، فضا را در مصاحبه و نگارش مطلب مدیریت کرد. این اهمیت بدان جهت است که اگر روحیات راوی را نشناسید ممکن است او را آزردهخاطر کنید و یا اینکه اگر درخصوص آنچه میخواهید دربارهاش مصاحبه کنید اطلاعات کافی و مطالعه علمی نداشته باشید یقیناً بستر را برای بیاعتمادی راوی به خود و دلسرد شدن او از ادامه کار فراهم میکنید.
ما پیش از مصاحبه باید در حوزه مورد نظر دانای کل باشیم تا بتوانیم خطاها را اصلاح کنیم. اگر این گونه نباشد نهایتاً هر آنچه راوی بیان میکند را مینویسیم این در حالی است که شاید آنچه راوی میگوید همگی درست نباشند چراکه امکان دارد او نیز همچون سایرین در مواردی دچار فراموشی شده و یا امر بر آن مشتبه شده باشد.
درواقع یکی از معضلات ما در تاریخ شفاهی این است که با روایتهای متناقض روبهرو هستیم. برای رسیدن به روایت درست باید از تطبیق، تحقیق و دانش کمک بگیریم.
علاوه بر این به نظر من برای رسیدن به یک روایت ناب ایمان، توکل و اخلاص نیز از جایگاه ویژهای برخوردار است، بدان معنا که شاید یک کتاب خوب باشد اما اگر در آن جوهره معنویت از سوی راوی و نویسنده وجود نداشته باشد یقیناً سرانجام مبارکی را نمیتوان برای آن ترسیم کرد. برای رسیدن به روایت درست و خالص حوزه دفاع مقدس سیرت و صورت باید درست باشد.
4. طی سالهای اخیر بعد از مطرح شدن موضوع تغریظ برخی کتابهای حوزه دفاع مقدس توسط رهبری شاهد آن هستیم که برخیها خود را نویسنده دانسته و بهدنبال پدر و یا مادر یک شهید میگردند و در سطحیترین شکل اقدام به نگارش کتابهای مرتبط با زندگینامه شهدا میکنند، نظرتان در این خصوص چیست و چه آسیبهایی را بهدنبال خواهد داشت؟
نویسندگی یک فن است، هر فنی هم به کسب برخی مهارتها و آموختنها نیاز دارد. ورود به این عرصه نیازمند دانش است زیرا به گفته حمید حسام، نویسنده دفاع مقدس باید با ضبط صوت تفاوت داشته باشد.
آسیب این نگاه بسیار زیاد است زیرا باید پشت نگارش هر کتاب یک قوه عاقله و هنرمندی وجود داشته باشد وگرنه صفحات معناداری خروجی کار نخواهد بود؛ بنابراین با مصاحبه و ضبط صوت و پیاده کردن صرف آن نمیتوان خود را نویسنده نامید.
کتاب برحسب تصادف خلق نمیشود و هستی بهوجود نمیآید. جهان حمکتآمیز و حکیمانه است پس هر اثر در جهان باید بویی از حکمت برده باشد. در این بین کتاب پنجره حکمت ابهشمار میرود زیرا کتاب راوی اندیشه انسانی و فرهنگ است پس نویسنده صرفاً نویسنده یک کتاب نیست بلکه روایتگر یک نسل و فرهنگ است.
حال درنظر بگیرید که اگر این جایگاه والا را آنقدر سطحی و دستپایین بگیریم که هرکسی خود را نویسنده قلمداد کند یقیناً به جامعه، فرهنگ و ارزشهای متعالی دفاع مقدس و انقلاب لطمه خواهیم زد که البته نباید این نظر مرا ناشی از حسرت و تنگنظری قلمداد کرد.
اصلاً چرا باید سطح نویسندگی را آنقدر در حوزه دفاع مقدس پایین آورد که برخی با طعنه این نظر را داشته باشند که تعداد کتاب برخی نویسندگان این حوزه از تعداد کتابهایی که خوانده و مطالعه کردهاند بیشتر است.
به تعبیر بهتر برخیها در این حوزه «غوره نشده ادعای مویز شدن» دارند. شتابزدگی، بیدانشی و حس شهرتطلبی آنها باعث میشود کتبهای بسیار ضعیفی ارائه کنند.
البته یکی از دلایل این اتفاق نیز به ارگانهای مسئول این حوزه بازمیگردد. متولیان امری که به دنبال آمار و ارقام هستند نیز در این خطای بزرگ سهیماند زیرا در مواردی مشاهده میشود که مؤسسات مرتبط با این موضوع در یک مقطع زمانی یکساله نسبت به تولید چندین کتاب (100 عنوان کتاب و حتی بیشتر) اقدام میکنند. حال این سؤال مطرح میشود که مگر تولید محتوا برای کتاب نسبتی با خُم رنگرزی دارد؟
مسئله این است که با تقویت این روند غلط بسیاری از خانوادههای شهدا از این موضوع ضربه خورده، رنجیدهخاطر شده و دیگر تمایلی به مصاحبه با نویسندگان ندارند.
درحال حاضر در این روند غلط بهویژه در بین بانوان شاهد یک تکثر بیجا و غیر منطقی هستیم، باید به این نکته رسید که هرکس توان نویسندگی و روایت درست را ندارد. مسئله این است در تاریخ شفاهی، پژوهشگری و نویسندگی به یکباره اتفاق میافتد، استان همدان در این زمینه از سابقه و ید طولایی برخوردار بوده و سری در سرها دارد، بنابراین برخیها با این کار این نام و سر را ناسره میکنند.
البته تغریظ رهبری ابعاد مثبتی به همراه دارد اما نباید از این آسیبها غافل شد چراکه من نویسنده باید قائل به تکلیف و وظیفه باشم نه نتیجه. اینکه رهبری کتابی را تغریظ کند باعث افتخار و خرسندی است اما نباید افرادی با این دیدگاه وارد فضای نویسندگی شوند که حتماً کتابهایشان مورد عنایت رهبری قرار گیرد. وظیفه ما در این بخش تنها انجام رسالت نویسندگی با خالصترین شکل را بر عهده داریم.
مسئله بعدی که یک آسیب جدی به حوزه نویسندگی دفاع مقدس وارد کرده، استفاده از ادبیات ضد جنگ است. ما در دفاع مقدس و جمهوری اسلامی ادبیات ضد جنگ نداریم. هرآنچه در دفاع مقدس شاهد بودیم، دفاع محض بوده نه تجاوز که بخواهیم به ادبیات ضد جنگ بپردازیم.
5. به نظر شما کدام بخش از دفاع مقدس به لحاظ پرداختن به آن در حوزه نویسندگی مغفول مانده است؟
به نظر من نیمه پنهان جنگ یعنی خانواده رزمندگان و شهدا و بهویژه بانوان ازجمله مسائلی است که جا برای پرداختن بسیار دارد.
باید به این نکته توجه کرد که یک رزمندهای که در خط مقدم جنگ میجنگیده، دهها گروه او را پشتیبانی میکردند حال آنکه ما تنها بهدلیل فعال و جذاب بودن کار آن رزمنده او را مورد توجه قرار میدهیم، این در حالی است که حضور او در این فضا مستلزم فراهم بودن بسیاری از مقدمات بوده، بنابراین در تاریخ شفاهی و روایت درست باید از خط مقدم پشت جبهه تا خط مقدم جنگ را در حوزه پژوهشگری مورد توجه قرار دهیم.
برای اینکه توجه شما را به اهمیت موضوع جلب کنم همین بس که علاوه بر ایثارگری مادران و همسران رزمندگان و خانواده آنها، بانوان همدان تنها در 6 ماهه نخست جنگ حدود سه میلیارد تومان طلا به جبهه کمک کردهاند از نوعروسی که فردای عروسی حلقهاش را هدیه داده تا مادری که تنها انگشترش را برای کمک به جبهه اهدا کرده است.
شناسه خبر 71178