شناسه خبر:71437
1402/4/24 09:23:49
عضو هیئت‌علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تربت حیدریه:

ادبیات کودک و نوجوان؛ بر پایه آرزوهای انسانی و ترویج ارزش‌ها بنا شده است

سپهرغرب، گروه دُرهای دَری - فاطمه فراقیان: عضو هیئت‌علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تربت حیدریه گفت: «ادبیات کودک و نوجوان» بر پایه آرزوهای انسانی و ترویج ارزش‌های اصولی همچون صداقت، عدالت، نیکی و غیره بنا شده است.

«در نگاه عامه ادبیات کودک و نوجوان شامل آثاری است که مرتبط با کودک و نوجوان باشند؛ حال یا توسط این گروه به نگارش درآمده‌اند یا در مورد کودک و نوجوان هستند و یا مخاطبان آن‌ها قشر مذکور هستند. توجه داشته باشید حتی زمانی که یک نویسنده بزرگ‌سال برای کودک و نوجوان می‌نویسد، در ذهن خود تبدیل به کودکی می‌شود که تلاش دارد با زبان مخاطب صحبت کند. بنابراین آن چیزی که اساس ادبیات کودک و نوجوان است، موضوع مخاطب و شخصیت کودک و نوجوان بوده که مورد توجه قرار گرفته و این نوع از ادبیات را تشکیل داده است.
ادبیات کودک و نوجوان می‌تواند دسته‌بندی‌های مختلف همچون آثار منظوم و منثور، داستانی و غیر داستانی، شعر، لالایی‌ها، چیستان‌ها و غیره داشته باشد که البته بنا به نسبیت تعریف ادبیات و سیالی آن، در دسته‌بندی‌ها اختلاف نظرهایی وجود دارد و در کشور ما کاملاً تعریف و تبیین نشده است.
18 تیرماه مهدی آذریزدی، به‌عنوان یکی از نویسندگان مشهور داستان‌های کودک و نوجوان، دار فانی را وداع گفت و با توجه به اینکه وی «قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب» را نوشته و توانسته بود ارتباط عمیقی بین ادبیات کلاسیک ما با بچه‌های امروز برقرار کند و کتاب‌های ارزشمندی را از ادبیات کلاسیک اقتباس و بازنویسی و برای کودکان و نوجوانان عرضه کند، روز وداع وی با دنیای خاکی را روز ادبیات کودک و نوجوان نامیدند.»
مقدمه‌ای که خواندید، چکیده‌ای بود از مصاحبه سال 1400 ما به بهانه روز ادبیات کودک و نوجوان (18 تیرماه) با محمود فیروزی‌مقدم، دکترای فیلولوژی (لغت‌شناسی) و دکترای زبان و ادبیات فارسی که در رساله هردو دکترای خود به‌نوعی به ادبیات کودک و نوجوان پرداخته‌ است.
حال از آنجا که باز در حول‌وحوش روز مختص ادبیات کودک و نوجوان هستیم، تصمیم گرفتیم پس از دو سال بار دیگر به سراغ این استاد گران‌قدر برویم تا این‌بار با ما به‌صورت جزئی‌تر از محتوای پایان‌نامه‌های خود که پیرامون ادبیات کودک و نوجوان هستند، بگوید؛ در ادامه متن گفت‌وگو با این استاد دانشگاه و پژوهشگر را می‌خوانید:
  جناب دکتر فیروزی‌مقدم، به‌عنوان نخستین پرسش بفرمایید که از چه زمانی و به چه دلیلی در زمینه «ادبیات کودک و نوجوان» کار کردید؟
تصور بنده این است که جرقه کار در زمینه ادبیات کودک و نوجوان، طی دوران کودکی‌ در ذهن بنده خورده است؛ چراکه بچگی‌هایم در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان گذشت.
این مجموعه بسیار سریع در تمام شهرهای کشور گسترش پیدا کرد، آن‌روزها در شهر تربت حیدریه، ما به کانون، «کتابخانه کودک» می‌گفتیم و حقیقتاً فنی و تخصصی فعالیت داشت. من سال 56 که 9 ساله بودم، پا به این نهاد گذاشتم و با دنیای جذاب آن آشنا شدم؛ در کلاس‌های کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شهر ما جلسات قصه‌خوانی و قصه‌گویی، نمایش فیلم و تئاتر مخصوص رده سنی کودک و نوجوان و هنرهای دستی متناسب با زیست‌بوم برگزار می‌شد، برای مثال چون زیست‌بوم تربت حیدریه دارای کویر، مناطق روستایی و طبیعت بود، سفال‌گری، دوخت‌ودوز، چرم، نقاشی، کار با چوب، شیشه‌گری، کلاژ (کار با خمیر کاغذ) و غیره داشتیم که در ما ایجاد انگیزه می‌کرد.
به یاد دارم که کانون سال 58 مسابقات نمایشنامه‌نویسی کشوری برگزار کرد و با اینکه من نفر 35 شده بودم، اما ذوق‌وشوق داشتم و به آن علاقه‌مند شده بودم؛ البته مسابقات متعدد دیگری همچون قصه‌خوانی، خلاصه کتاب و غیره نیز برگزار می‌شد. عمده مردمی که بضاعت مالی خوبی نداشتند و نمی‌توانستند امکانات مناسبی برای فرزندان خود تهیه کنند، از کانون استفاده می‌کردند و توصیه‌ من این است که در روزگار کنونی هم اگر پدر یا مادر هستیم و می‌خواهیم به کودک و نوجوان خود برای ساختن آینده‌اش کمک کنیم، اما توانایی لازم مالی برای تهیه ملزومات یادگیری‌های مختلف را نداریم، حداقل آن‌ها را در کانون‌های پرورش فکری کودکان و نوجوانان ثبت‌نام کنیم؛ چراکه با امکانات و فنون خود خلأها را به‌طور کامل پُر می‌کنند.
سال‌ها بعد به دانشگاه رفتم و در رشته زبان و ادبیات فارسی فارغ‌التحصیل شدم و از سال 74 به بعد درس‌های قصه‌گویی و نمایش خلاق و ادبیات کودکان را تدریس می‌کردم؛ تا اینکه سال 89 دانشگاه شیراز رشته‌ای با عنوان «ادبیات کودک و نوجوان» ایجاد کرد، اما در کمال تعجب آن را زیرمجموعه علوم تربیتی قرار داد! بنده همیشه این پرسش در ذهنم بود که نوعی از ادبیات، چطور ممکن است که زیرمجموعه علوم تربیتی قرار گیرد؟ تا اینکه متوجه شدم این پرسش در ذهن دوستان دیگری هم (متخصصان ادبیات کودک و نوجوان) در کشور وجود دارد که پیگیری‌ها باعث شد چندین‌سال بعد این رشته زیرمجموعه گروه اصلی خود، یعنی زبان و ادبیات فارسی شود.
بنده سال 90 و در بحبوحه‌ای که هنوز تکلیف رشته ادبیات کودک و نوجوان در ایران مشخص نبود و همچنان ذیل علوم تربیتی قرار داشت، در مقطع دکترا پذیرش دانشگاه ارمنستان را در رشته ادبیات کودک و نوجوان گرفته و در آن کشور مشغول تحصیل شدم؛ می‌توانم بگویم مطالعات تخصصی من در زمینه ادبیات کودک و نوجوان از آن زمان آغاز شد و آثار جهانی در این خصوص را مورد بررسی قرار می‌دادم و عمدتاً نظریه‌های پیتر هانت را می‌خواندم که برایم ارزشمند بودم و مسائل مختلفی از آن‌ها یاد گرفتم.
  استاد این رشته هنوز هم ذیل گروه علوم تربیتی است؟
خیر، سال 93-94 بود که رشته ادبیات کودک و نوجوان در ایران شناخته‌تر و نگاه علمی به آن شد و ذیل گروه زبان و ادبیات فارسی قرار گرفت؛ خوشبختانه امروز در کشور ما چندین دانشگاه رشته ادبیات کودک و نوجوان را دارند. به‌واقع اکنون و در یک بازه زمانی 10 ساله، آن خلأ سال‌های 89-90 پیرامون این موضوع که به ادبیات کودک و نوجوان مستقل نگاه نمی‌شد، پُر شده است.
* در مصاحبه دو سال گذشته که با جنابعالی داشتم، فرمودید در آثار نویسندگان ایرانی و خارجی در این حوزه مشترکات فراوانی وجود دارد، این موضوع چطور ایجاد شده است؟
ادبیات کودک و نوجوان، ادبیاتی جهان‌شمول است؛ به این علت که ذهن کودکان در دوران خردسالی هنوز با مباحث سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و غیره درگیر نشده و این‌گونه است که در همه دنیا مفاهیم ادبیات کودک و نوجوان، قابل فهم و در بیشتر موارد همسان است. بنابراین طبیعی بوده که می‌توانیم مشترکات زیادی در این نوع از ادبیات در کشورهای مختلف دنیا بیابیم.
خانم بنفشه حجازی که از نویسندگان و پژوهشگران حوزه ادبیات هستند، اهداف ادبیات کودک و نوجوان را برشمرده‌اند که یکی از مهم‌ترین آن‌ها این است که ما می‌بایست مشترکات ادبیات کودک و نوجوان را بیابیم و آن‌ها را پُررنگ‌تر کنیم تا به موجب آن تمام کودکان و نوجوانان ما متوجه شوند که با بقیه بچه‌های دنیا تفاوت جدی ندارند.
   این هدف چرا دنبال می‌شود؟
چراکه این امر به ایجاد صلح و دوستی در میان مردم جهان کمک می‌کند؛ شناساندن کودکان به خودشان نیز مد نظر بوده تا متوجه شوند در تمام دنیا آسمان همین رنگ است و این مردمان هر خطه هستند که سرزمین خود را می‌سازند؛ این امر در ادبیات کودک و نوجوان بسیار خوب تجلی پیدا و آن‌ها را برای بزرگ‌سالی آماده می‌کند.
* استاد گویا شما به‌طور خاص آثار هوشنگ مرادی کرمانی و مارک تواین را با یکدیگر مقایسه کرده‌اید، لطفاً برایمان از مشترکات کتاب‌های این دو نویسنده بگویید.
بله، بنده وقتی آثار مارک تواین را با کتاب‌های هوشنگ مرادی کرمانی به‌عنوان رساله دکترا بررسی کردم، برایم بسیار جالب بود که مشترکات فراوانی داشتند؛ موضوع وقتی جالب‌تر شد که کتاب «زندگی من» مارک تواین و «شما که غریبه نیستید» هوشنگ مرادی کرمانی را خواندم که هردو زندگی‌نامه این دو نویسنده هستند و متوجه شدم آن‌ها حتی در زندگی هم مشترکات داشته‌اند! البته تا اندازه‌ای طبیعی است که یکسانی زندگی‌ها باعث به‌وجود آمدن مشابهت در آثارشان شود؛ در بیان این مشترکات برای مثال می‌توان به پدرومادر نداشتن شخصیت داستان هوشنگ مرادی کرمانی (مجید) در قصه‌های مجید و شخصیت داستان مارک تواین (تام سایر) اشاره کرد و یا وجود بی‌بی به‌عنوان سرپرست مجید و خاله پولی به‌عنوان سرپرست تام سایر و راهنمایی‌های آن‌‎ها، حتی شیطنت‌های این دو شخصیت هم به یکدیگر شباهت دارند و از همه مهم‌تر اینکه گویی شخصیت داستان این دو نویسنده نمودی از خودشان است.
جالب است بدانید که این دو اثر حتی ازنظر بلاغی هم مشترکاتی دارند و نوع دیالوگ‌ها از جهت تکرار واژگان، سادگی و غیره، به یکدیگر شبیه هستند؛ به‌واقع می‌توان گفت زبان کودکان یکسان است. حتی مفاهیم هم متناسب با شرایط محیطی و جامعه نیست و بیشتر بر پایه آرزوهای انسانی و ترویج ارزش‌های اصولی همچون صداقت، عدالت، نیکی و غیره بنا شده است. خالی از لطف نیست که بگویم مقوله‌ای که اکنون روی آن کار می‌کنم، عدل و داد در آثار ادبی مربوط به کودکان است.
  خیلی هم عالی، بنابراین کمی هم از مطالعه جدید خودتان برایمان شرح دهید.
حتماً، به‌واقع عدالت یک مفهوم عمیق انسانی است که این امر را در بزرگ‌سالی می‌توانیم تحلیل ‌کنیم، اما اگر توجه داشته باشیم می‌بینیم که عادل بودن طی دوران خردسالی در داستان‌ها و لالایی‌ها به شکل ساده آن، به کودکان آموخته‌ می‌شود.
برای مثال داستان‌هایی که از شاهنامه گرفته‌ایم و برای کودکان تألیف کرده‌ایم، عدالت را مطرح می‌کنند؛ فردوسی در مقدمه داستان «رستم و اسفندیار» می‌گوید: «هوا پُر خروش و زمین پُر ز جوش/ خُنُک آنک دل شاد دارد به نوش/ درم دارد و نقل و جام نبید/ سر گوسفندی تواند برید/ مرا نیست، فرخ مر آن را که هست/ ببخشای بر مردم تنگدست»؛ شاید بگویید، در این ابیات که اشاره‌ای به واژه عدالت نشده است، اما باید بگویم که بخشندگی، پرهیز از ظلم و موارد این‌چنینی هم در مفهوم عدالت می‌گنجد و بنده در این مطالعه تنها به دنبال یافتن واژه عدالت نیستم.
خوب است بدانید خودِ کودکان به‌صورت ذاتی تمام خصوصیات خوب انسانی را دارند و عادل هستند؛ برای مثال بنده در فیلمی دیدم که دو کودک را با یک بستنی و یک قاشق در اتاقی قرار دادند و به یکی از کودکان گفته شد بستنی فقط متعلق به تو است؛ از آن‌ها به‌طور نامحسوس فیلمبرداری می‌شد که دیدند کودک مورد نظر یک قاشق از بستنی را در دهان خود می‌گذاشت و قاشق دیگر را در دهان کودک کنارش می‌گذاشت!
  بله همین‌طور است؛ جناب دکتر گویا هوشنگ مرادی کرمانی و مارک تواین در دو قرن متفاوت زندگی کرده‌اند، وجود مشترکات در کتاب‌های آن‌ها نشان می‌دهد که حتی زمان هم نمی‌تواند مشابهت‌های آثار ادبیات کودک و نوجوان را از بین ببرد، تأیید می‌فرمایید؟
بله، این دو نویسنده در قرن‌های مختلف زندگی کرده و دنیای متفاوتی با یکدیگر داشته‌اند، اما با این وجود مشترکاتی در آثارشان هست؛ همین مهم نشان می‌دهد ادبیات کودک و نوجوان نه‌تنها جهان‌شمول است، حتی زمان هم نمی‌شناسد. به‌نظر می‌رسد تمام کودکان دنیا یک کودکی مشترک دارند و شاید به همین دلیل بوده که در ادبیات کودک و نوجوان نخستین چیزی که مطرح است و از مباحث پایه به‌شمار می‌رود، شناخت کودک بوده؛ یعنی گفته می‌شود که ویژگی‌های روانی، جسمانی، مراحل رشد و غیره کودک را بشناسید واگر این شناخت ایجاد نشود، شاید نویسنده و محقق این حوزه، موفق به حساب نیاید.
  به‌عنوان پرسش آخر بفرمایید ازنظر شما وجود مشابهت در آثار حوزه ادبیات کودک و نوجوان فقط موارد محدودی همچون کتاب‌های هوشنگ مرادی کرمانی و مارک تواین را دربرمی‌گیرد یا خیر؟
خیر، در اثبات وجود مشترکات در ادبیات کودک و نوجوان جهان باید بگویم تمام مادرهای دنیا برای فرزندان خود لالایی می‌خوانند و محتوای تمام آن‌ها ارزشمند بوده و به رشد اخلاقی کودک کمک می‌کند؛ آرزوهای مادرها برای کودکشان در این لالایی‌ها گنجانده شده است. در همین راستا بوده که وقتی کتاب «دنیای قصه‌گویی آن پلووسکی» را می‌خوانیم، می‌بینیم که چقدر شباهت‌های محتوایی در این نوع از ادبیات و قصه‌هایی که در کشورهای مختلف دنیا برای کودکان نوشته شده است، وجود دارد؛ با این تفاوت که برای مثال ما داستان را در مورد سه بزغاله بیان کرده‌ایم و نویسنده انگلیسی‌زبان داستان سه خوکچه را بیان کرده، اما اساس، اهداف و شخصیت‌ها مشابهت‌های فراوانی دارند.
   جناب دکتر سپاسگزارم از وقتی که در اختیار روزنامه ما قرار دادید.
خواهش می‌کنم، پاسخگویی به رسانه را وظیفه خودم دانستم.

شناسه خبر 71437