شناسه خبر:76215
1402/9/1 12:39:04

مقوله‌هایی در حوزه اندیشه ما وجود دارد که کارکرد آن در رفتار، تأثیر مستمری بر روند زندگی ما می‌گذارد که هم می‌تواند جنبه مثبت و پیش‌برنده و یا مانع و هم برگرداننده به عقب و خوش‌بینانه، متوقف‌کننده داشته باشد؛ یکی از بارزترین موانع که موجب برگشت به عقب و یا حداقل ایستایی می‌شود، معضل فکری جدا انگاری خود در اجتماع است. اگر دقت کرده باشید، غالباً در نقدهایی که داریم، جملاتی چون «اگر این‌گونه می‌کردند، باید این‌گونه بشود، چرا چنین عمل کردند، اگر بخواهند» مکرراً در گفتارهای ما به‌طور برجسته وجود دارد، درحالی که پدیده‌ها و عوارض آن در جامعه، معمولاً سرجمع یا به قولی معدل عمومی است.

ارزیابی عاقلانه چنین نگاهی در سطوح ابتدایی نشان می‌دهد که باید توجه همگانی به تأثیرات متقابل افراد در اجتماع نسبت به یکدیگر به‌طور مداوم جلب شود، اگر ما تمامی جسم یک فرد را به‌درستی به‌عنوان مجموعه‌ای به هم وابسته بدانیم و یا خانواده‌ای را کوچک‌ترین نهاد مرتبط، دچار اشتباه نشده‌ایم «چو عضوی به درد آورد روزگار، دگر عضوها را نماند قرار» حال اگر این برداشت را به کل جامعه‌ تسری دهیم، قبول خواهیم کرد که برای پیشرفت، همه باید در هر اندازه و جایگاهی آستین بالا بزنیم.در تعالیم آسمانی و آموزه‌های دینی دائماً توجه به «ما، نه من» جلب شده است؛ برای هدایت در غالب موارد دعای جمعی می‌کنیم و نیز مثال یک کشتی را می‌زنیم که اگر توسط کسی سوراخ شود، موجب غرق دیگران نیز می‌شود، پس اگر چنین تعمیمی را درباره کل جامعه‌ای داشته باشیم، منطقاً پذیرفتنی است.

افراد با اندیشه مخرب و شوم «خویش جدا انگاری» با انگیزه‌ها و رویکردهای مختلف، جزایری را ایجاد می‌کنند که تفرق اجتماعی را به پیکره جامعه تزریق و تحمیل می‌کنند. از سویی دیگر مگر غیر از این است که عوامل مؤثر در بخش‌های مختلف، فرزندان همین آب و خاک هستند؟ مثلاً چرا باید پدران و مادران، مصلحان اجتماعی، معلمان یا مدرسان دانشگاهی و حتی حوزویان، مدیران بخش‌های متعدد اداری در سطوح بالا تا پایین را غیر از محصول اندیشه‌ها و رفتار خود بدانند؟

در موقعیتی یکی از همین تأثیرگذاران در بین جوانان دهه 70 و 80، سخت بعضی میان‌سالان که در زمان حاضر مسئولیت‌های متعدد و متنوعی دارند را مورد حمله قرار می‌داد که چرا این‌گونه با مردم رفتار می‌کنند! عرض کردم برادر عزیز غالب این‌ها همان کسانی هستند که در 20 سال گذشته تحت تعلیم و تربیت من و شما بودند، ضمن قبول متعدد شدن مراجع تربیتی در جهان امروز مانند فضای مجازی، آیا ما نباید این مسئولیت را بپذیریم که خوش‌بینانه در حداقل مواردش، «از ماست که بر ماست»؟!

با این وصف یکی از رسالت‌های مراجع رسمی و غیر رسمی تربیتی و آموزشی تشریح و تفهیم مسئولیت‌پذیری عمومی است و تا این‌گونه موانع فکری تضعیف نشود، به‌سختی می‌توان جامعه را با سرعت معقول ارتقا داد و یا به‌عبارتی دیگر تا وقتی ما فرافکنی را پیشه ذهن و پاسخ‌گویی می‌کنیم و توپ را همواره در زمین دیگران می‌اندازیم، نخواهیم توانست آنچنان که باید و شاید، شاهد پیشرفت‌های چشمگیر و عمیق باشیم. دوران هشت سال دفاع مقدس مانند آزادسازی خرمشهر از دست دشمنان نشان داد که جلوتر از هر کسی باید خود اهل اقدام منطقی بوده و منتظر دیگران نباشیم و یا حداقل سعی کنیم دیگران را با خود همراه کنیم تا موانع بزرگ از پیش روی ما برداشته شود و در جایگاه خود در اندیشه توأم با رفتار مانند فرماندهان آزادی خرمشهر، بگوییم بیا، نه اینکه برو! امید است خود را با دیگران ید واحده ببینیم تا شاهد پیشرفت‌های سعادت‌آفرین باشیم، ان‌شاءالله.

شناسه خبر 76215