سپهرغرب- گروه کافه کتاب:مهدیه حیدریزاده، روانشناس بالینی و مدرس دانشگاه معتقد است که در بحث تربیت جنسی کودک «به هیچ عنوان نباید مستقیم نام کسی را ببریم و به صورت مستقیم بگوییم. همانطور که در کتابهای قصه، کارهای خوب و بد را در قالب حیوانات و به صورت غیرمستقیم آموزش میدهیم، در اینجا هم باید از حیوانات استفاده کنیم.».
به دلیل اهمیت این موضوع با مهدیه حیدریزاد، مسئول دپارتمان کودک مرکز طلیعه سلامت و کارشناس ارشد و روانشناس بالینی صحبت کرده و از او درباره چند و چونِ این مسئله و نقش کتابها در آموزش آن پرسیدهایم. این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
- تربیت جنسی کودک یعنی چه؟
تربیت جنسی کودک یعنی اینکه ما با بچهها درباره هویت جنسیتیشان صحبت کنیم؛ یعنی بفهمند وقتی که من دختر هستم یعنی چه؟ وقتی من پسر هستم یعنی چه؟ و در آینده منِ دختر یا پسر قرار است کدام یک از شخصیتهای اجتماعی را بگیرم؟ قرار است مادر شوم یا پدر. تمام افرادی که در حال حاضر در جامعه هستند و ما آنها را به عنوان خانم یا آقا میبینیم، وقتی که کوچک بودند، دختر بودند یا پسر؟ به صورت کلی کودک باید بداند که وقتی بزرگ میشود اگر دختر است، خانم میشود و اگر پسر است، آقا میشود. اولین موضوعی که در بحث تربیت جنسی کودک باید آموزش داده شود، همین مفهوم است؛ البته این مفهوم بدون هیچ آموزش تخصصی و در خلال رفتارهای پدر و مادر با بچهها، آموزش داده میشود.
بحث دوم در تربیت جنسی این است که بچهها یاد بگیرند چطور از خودشان در مواجهه با این مسئله محافظت کنند. این دومین موضوعی است که در تربیت جنسی آموزش داده میشود و وقتی صحبت از تربیت جنسی میشود، در اصل همین مفهوم است. در توضیح این مفهوم باید به کودکان بگوییم که اگر مورد سواستفاده جنسی قرار گرفتند، حتماً در نهایت شهامت به پدر و مادر خود اطلاع دهند؛ نکته مهمتر اینکه بدانند در این اتفاق به هیچ عنوان کودک مقصر نیست و متجاوزگر صددرصد مقصر است.
بحث سوم در تربیت جنسی این است که بچهها بدانند یک کودک چطور به دنیا میآید؛ یعنی چه تعاملی بین والدین ایجاد میشود که نتیجه آن به دنیا آمدن یک بچه است؟ ناگفته نماند که قرار نیست کودک به طور کامل بداند که چه اتفاقی بین پدر و مادر رخ میدهد. بچهها باید در یک فضای سلامت به نحوی که آسیبرسان هم نباشد، با این سه موضوع آشنا شوند.
- به نظر شما از چه سنی و چگونه باید با کودکان در مورد تربیت جنسی صحبت کنیم؟
برای بچهها تا سهسالگی، زن و مرد خیلی معنا و مفهومی ندارد و هرچقدر هم تلاش کنیم، این مفهوم در ذهن آنها جا نیفتاده است. به صورت کلی زمانیکه بچهها از پوشک گرفته میشوند تازه برایشان مفهوم جنسی معنا پیدا میکند؛ چون تازه کودک در این سن با عضوی از بدنش آشنا میشود که تا به حال نبوده. کودک تا به این سن در مورد چشم، بینی، مو، گوش و… صحبت کرده و آنها را میدیده اما تا وقتی که از پوشک گرفته میشود در مورد اندام جنسیاش نباید صحبت کند؛ بنابراین در این سن است که تربیت جنسی برایش معنا پیدا میکند و در ذهن کودک سؤال ایجاد میشود. به عبارت دیگر از سهسالگی به بعد یک اتفاقی در ذهن بچهها میافتد که آنها نگاهی دیگر پیدا میکنند که برایشان جنسیت مهم میشود. ما انتظار داریم بچهها از سهسالگی تا ششسالگی بدانند که من دختر هستم و این اندام تناسلی من است یا من پسر هستم و این اندام تناسلی من است و جنس مخالفم با من متفاوت است. در این فاصله بین سه تا ششسالگی زمینه برای آسیب دیدن بچهها فراهم است؛ بنابراین اینجا جایی است که ما باید مراقبت جنسی را به بچهها آموزش دهیم؛ یعنی نحوه اینکه باید از خودشان مراقبت کنند تا احیاناً مورد سواستفاده دیگری قرار نگیرند.
علاوه بر این برای بچهها در این بازه سنی اینکه «چطور به دنیا آمدند؟» سؤال میشود و میبینیم که بچهها در این سن از پدر و مادر خود میپرسند که «من از کجا به دنیا اومدم؟»؛ بچهها در این سن نیاز دارند که اطلاعات بهدست بیاورند. برخلاف تصور جامعه بهترین سن برای اینکه بچهها بفهمند بین زن و مرد چه اتفاقی رخ میدهد که صاحب فرزند میشوند، همین سن است؛ چرا که در این مرحله سنی، هنوز اخلاق در بچهها شکل نگرفته است و نمیدانند تعامل جنسی کاری است که باید در حریم اخلاقی از آن مراقبت کرد؛ برای همین زمانیکه در سن سه تا ششسالگی از تعامل جنسی بین پدر و مادر مطلع شوند، به آنها حس بدی پیدا نمیکنند؛ ولی وقتی که در سنهای بالاتری مطلع شوند به پدر و مادر حس بدی پیدا میکنند و از آنها خشمگین میشوند.
حال باید چطور به بچهها آموزش دهیم که پدر و مادر صاحب فرزند میشوند و چگونه صحبت کنیم؟ به هیچ عنوان نباید مستقیم نام کسی را ببریم و به صورت مستقیم بگوییم. همانطور که در کتابهای قصه، کارهای خوب و بد را در قالب حیوانات و به صورت غیرمستقیم آموزش میدهیم، در اینجا هم باید از حیوانات استفاده کنیم. روش دیگر، دیدن جفتگیری بین حیوانات نر و ماده است. یعنی آنها را به باغوحش ببریم و نحوه ارتباط بین حیوانات را به آنها نشان دهیم. بچهها میتوانند تصویرسازی کنند و چون اخلاق در آنها شکل نگرفته، به راحتی میتوانند متوجه شوند که بچهها چگونه به دنیا میآیند. به عنوان مثال در روستا بچهها در این مسئله هیچ مشکلی ندارند؛ چون دائماً حیوانات و ارتباط بین آنها را میبینند.
- بعضی معتقدند که کودک با آموزش و یادگیری تربیت جنسی، دچار بلوغ زودرس میشود و اصلاً صحیح نیست که این مسائل به کودک گفته شود. نظر شما چیست؟
اول اینکه باید بدانیم وقتی که درباره بلوغ صحبت میکنیم یعنی در مورد دو موضوع صحبت میکنیم: یکی فرایند فیزیولوژیک و یکی فرایند شناختی. فرایند فیزیولوژیک که مشخص است و باید در زمان خودش و متناسب با سن هر کودک اتفاق بیفتد. بلوغ زودرس در فرایند شناختی یعنی من زودهنگام، قبل از اینکه سن مورد نظر باشم، اطلاعات با محتوای جنسی دریافت کنم. پیشتر گفتم بچهها تا ششسالگی اخلاق را خیلی درک نمیکنند و آنها نمیدانند مفاهیمی مانند حیا، خجالت و… یعنی چه. حال اگر من آموزش تربیت جنسی را در 14 یا 15 سالگی به بچه بگویم چه اتفاقی میافتد؟ اول اینکه چقدر قرار است بچه را ایزوله کنیم تا از هیچ جایی اطلاعات بهدست نیاورد؟ دومین مورد اینکه کودک ناخودآگاه یکسری اطلاعات از جاهای مختلف بهدست میآورد و منِ والد از کجا بدانم که آن اطلاعات چقدر درست است؟ سومین مطلب اینکه بچهها کِی به این اطلاعات جنسی دسترسی پیدا کردند؟ زمانیکه درباره این موضوع کنجکاو شدند و هرچیزی برای آنها معنای جنسی دارد. حال اگر در این موقعیت بچه در معرض اطلاعات قرار بگیرد، آسیب میبیند و اگر هم والدین به او توضیح دهند، چون اخلاق شکل گرفته به پدر و مادر حس بدی پیدا میکند. در این موقعیت نمیتوانیم بهراحتی مدیریت کنیم. حتی در درمانهای معنوی دیدهام که این اطلاعات در سن بالای ششسال باعث تصورات غلط درباره خدا میشود! بنابراین اگر این اطلاعات دیر در اختیار بچهها قرار بگیرد، آسیبزاست و اگر در سن بلوغ در اختیار بچهها قرار بگیرد، بیشتر از هر سنی آسیبزننده است؛ چون آنها در اوج هوشیاری جنسی هستند و به دنبال اطلاعات میروند.
- آیا کتاب در زمینه تربیت جنسی برای کودکان هست و بچهها با استفاده از این کتابها چه موضوعهایی را یاد میگیرند؟
کتابهایی که برای تربیت جنسی کودک هستند به دو دسته تقسیم میشوند؛ یکسری از کتابها وظیفه آموزش به خانوادهها و مربیان را بر عهده دارند. چنین کتابهایی به خانوادهها و مربیان یاد میدهند که چگونه به بچهها آموزش دهند و همچنین زمانی که بچهها با مشکلی مواجه شدند، خانواده و مربی چطور از آنها حمایت کنند و روش مواجهه با مشکل را بیاموزند. دسته دوم کتابهایی هستند که برای بچههاست و از طریق داستان و شعر و… به بچهها آموزش میدهند که چگونه از خودشان محافظت کنند؛ یعنی زمانی که کودک با مشکلی مواجه میشود بداند که چگونه واکنش نشان دهد.
آموزشهایی که در این کتابها به بچهها ارائه میشود به این صورت است که کودک با اندام خصوصی بدنش آشنا میشود و یاد میگیرد که چگونه از اندام خصوصی خود مراقبت کند. آموزش بعدی به این صورت است که به کودک یاد میدهد زمانی که کسی به او نزدیک شد و به او تعرضی کرد، باید با این آزار چطور برخورد کند و چطور این مسئله را با خانواده در میان بگذارد و از چه کسی کمک بگیرد.
- تأثیر خواندن این کتابها بر کودکان چگونه است؟
مهمترین تأثیر این سَبک کتابها به این شکل است که بچهها بدن خودشان را میشناسند و میتوانند از آن محافظت کنند. تأثیر بعدی این است که بچهها متوجه میشوند در مواجهه با چنین مشکلاتی، آنها مقصر نیستند و فکر نکنند که آنها کار اشتباهی انجام دادند و بدانند که میتوانند به خوبی در مورد آن موضوع با خانوادههایشان صحبت کنند و مشکل را حل کنند.
- خواندن این نوع کتابها چه کمکی به خانوادهها میکند؟
در صورتی که خانوادهها کتابهای بچهها را بخوانند، متوجه میشوند که بچههایشان چه چیزی را میخوانند و اگر فرزندم با من به عنوان والد صحبت کرد، چه پیامی را به من منتقل میکند. همچنین متوجه میشوند که اگر کودک یکدفعه جیغ زد و فرار کرد، چه چیزی او را تهدید میکند. اگر خانوادهها کتابهای تربیت جنسی کودکان را که مخصوص بزرگسالان است بخوانند، یاد میگیرند که چه برخوردی با کودکشان داشته باشند؛ همچنین به خانوادهها کمک میشود که بهترین نوع برخورد و آموزش را با بچهها را داشته باشند. والدین متوجه میشوند که از چه جایی به بعد حل مشکل بر عهده آنها نیست و باید به سراغ متخصص بروند و اطلاعات دریافت کنند.
شناسه خبر 77218