اغلب مردم برای یکبار هم که شده، سوار متروی تهران شدهاند؛ از جنوب شهر تا شمال شهر که یک یا دو خط را برای طی مسیر انتخاب کنی، تصویری از چهره واقعی اجتماع با تنوع لایههای مختلف را میتوانی شاهد باشی. درحالی که یکی از دستاوردهای دانش و تواناییهای بشری را استفاده میکنی، اما خلأها و چالشهای اجتماع هم در سایه توسعه نصفونیمه جامعه ایرانی، به رخ کشیده میشود؛ از تنوع افسارگسیخته پوشش در میان خانمها و آقایان گرفته تا عدم حاکمیت قانون در تعامل افراد، چرخش مالی غیر رسمی که با هربار باز شدن درب واگنها چهره عوض میکند و از دستفروشها تا گیتارنوازانی که سبک جدید و شیک تکدیگری هستند و به مدد جملات بیقاعده با صدای نهچندان جذاب گیتار، سعی میکنند از مرور بدبختیها و عشقهای ناکام نان دربیاورند و غیره را شامل میشوند.
شاید اساتید جامعهشناسی این وضعیت را تحت عنوان تأخر فرهنگی تبیین کنند، اما به نظر میرسد در کنار دستهبندی معضلات در قالب اصطلاحات فرهنگی اجتماعی، اگر کمی دقیقتر به این امر بپردازیم، میتوانیم بگوییم که چنین تصاویری بیش از هرچیز نشاندهنده بیبرنامه و راهبرد بودن جامعه در حوزه اجتماعی و فرهنگی است؛ درواقع مسئولان و ساختارهای این حوزه به شکل بسیار فزایندهای عقیم از هر ثمرهای هستند.
این وضعیت اسفناک درحالی ایجاد شده که در ایران شاهد وجود بنیانهای اعتقادی درخشان و قویم و تجربه زیسته شخصیتهای در اوج و حتی در سطوح میانی هستیم که هریک از آنها میتوانند تکیهگاه جامعه برای سامان دادن به حیات متعالی خود باشد، اما دریغ از بهکارگیری و توجه به داشتهها و ذخایر عظیم دینی و فرهنگی، اهمیت و شدت اثرگذاری این ذخایر را وقتی میتوان درک کرد که بارقههای توجه به معارف اسلامی را در جامعه غرب بر اثر مشاهده تصاویر مردم غزه و تکیه آنان به معارف دینی برای مقاومت بیشتر، رصد کنیم. موج گرایش به معارف توحیدی نشان میدهد که اگر شراب طهور دین به قلب مردم برسد، مشتاقانه به سمت آن میآیند، اما متأسفانه ساختارهای غلط و مدیران ناکارآمد حوزههای فرهنگی و اجتماعی خود سد سیراب شدن جانها میشوند.
در این میان باید به این نکته توجه کرد که یکی از مراکزی که بر بازتعریف و اشکالیابی ساختارها و قواین میتواند اثرگذار باشد، مجلس شورای اسلامی است؛ درواقع مجلس با بررسی و تصویب طرحها و لوایح نرمافزار و سختافزار حیات جامعه را تحت تأثیر قرار میدهد، بنابراین لازم است افرادی برای عضویت بالاترین نهاد قانونگذار کشور انتخاب شوند که ضمن تخصص بالا در حوزههای مرتبط با فرهنگ، دلسوزی و تعهد کافی را نیز داشته باشند. بهنحوی که اهمیت کمیسیونهای مرتبط با این حوزه را درک کرده و مشتاقانه پیگیر عضویت در آنها جهت گرهگشایی از مشکلات مردم باشند. درست برعکس روند اکنون مجلس که نمایندگان به محض ورود به دنبال عضویت کمیسیونهای اقتصادی هستند و کمتر به سمت حوزه فرهنگ میروند! درواقع انتظار میرود نمایندگان مردم با واقعبینی به دنبال احیا و بازتعریف ساختارهای فرهنگی جامعه و حذف عناصر و اجزای مریض آن باشند.
زهره پوروهابی
شناسه خبر 78640