بهتحقیق اکثر ناهنجاریهای اقتصادی، اجتماعی و غیره، متأثر از افکار و رفتار ما در لایهها و مقاطع مختلف است؛ مثلاً اگر با تساهل غیر منطقی در خانواده از اشتباه چندباره نوجوان و جوان خود بهراحتی میگذریم و با ژست دلسوزانه و بعضاً روشنفکری، میگوییم ما رفیق فرزندان خود هستیم، گاهی همینگونه میشود.
آقا، خانم، پدر و مادر قرار است ما بهعنوان ولی نوجوان و جوان، نقش خود را در جایگاه معین بازی کنیم، آری دوست و رفیق بودن برای آیندهسازی فرزندمان گاهی جوابگو است، اما نه همیشه! عدم سختگیری در آموزش مهارتها پسندیده است، اما نه تا اندازهای که به قول معروف برخی جوانان تربیتشده در خانوادهها نتوانند پای مرغ را هم ببندند!
آیا مورد قبول است تا اندازهای در اختیار جوانمان باشیم که یکسره مستقیم یا غیر مستقیم فرمانبر او شویم؟ آیا باید تا اندازهای ناآگاهانه میدان دهیم که جای پدر و پسر و مادر و دختر عوض شود؟ آیا مشاهده نکردهاید که در جامعه امروز ما عده چشمگیری از دختران و پسران در معابر بهسهولت جلوتر از اولیای خود حرکت میکنند و ما هم گاهی ناآگاهانه با تفاخر آنان را جلوی خود به راه میاندازیم که بلی ما هم فرزند داریم! البته نادیده نمیگیریم که مراجع تربیتی مانند فضای مجازی این زمانه جنبههای فراملی هم دارد، اما بههرحال اگر اینگونه فرزندان در آینده مسئول بخشهای مختلف خدمات عمومی و اختصاصی جامعه شوند، آیا ممکن است مواجهه خوبی با ارباب رجوع در ادارات یا مشتری در مراکز فروش داشته باشند؟
معلم یا استادی که بهراحتی و بدون تحمل زحمت دانشآموز یا دانشجو، در برخی موارد نمره میبخشند، ماحصل کارش چگونه میشود؟ و دهها مثال دیگر که یکی پس از دیگری برخی جوانان را به بیراهه و کجراهه میکشاند و باز ما گله میکنیم که چرا آنچنان، غافل از اینکه در قاطبه موارد محصولی را درو میکنیم که خود کِشتهایم و اینگونه افراد از کشورهای بیگانه نیامدهاند و برخی با اندیشهها و رفتارهای غلط در نقش پدر، مادر، معلم، استاد و امثالهم، تیشه به ریشه خود زدهایم و اینجاست که باید گفت «پدر، مادر و معلم، ما متهمیم»!
امید است دلسوازنه، آگاهانه، با صبر و برنامه، توأم با دوراندیشی، محصولات و سرمایههای انسانی شایستهتری تحویل جامعه بدهیم که کمتر در ذهنمان تداعی شود: «از ماست که بر ماست»! إنشاءالله.
شناسه خبر 83137