شناسه خبر:83351
1403/3/17 11:12:28

تطابق نظرات رهبر معظم انقلاب با امام خمینی رحمه‌الله در حوزه‌های مختلف و به خصوص در حوزه رهبری جامعه، یکی از موضوعاتی است که همواره مورد بحث اندیشمندان و متفکران قرار گرفته است. موضوعی که نشئت گرفته از شناخت کامل رهبر انقلاب از سیره و منظومه فکری امام خمینی رحمه‌الله است و ایشان را به بهترین ترسیم‌کننده و تبیین‌گر اندیشه‌های امام مبدل کرده است.

در گفت‌وگو با آقای عبدالله گنجی، استاد دانشگاه و کارشناس مسائل سیاسی و نویسنده کتاب «مو به مو»، به واکاوی سیره حضرت امام خمینی و حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در موضوع امامت و رهبری جامعه پرداخته‌ایم.

رهبر انقلاب همواره در بیانات مختلف و به خصوص در دیدارهای چهاردهم خرداد در مورد شخصیت امام و مبانی فکری ایشان صحبت می‌کنند. این تأکید بر منظومه فکری امام، ناشی از چیست و رهبر انقلاب در این زمینه چه هدفی را دنبال می‌کنند؟

اینکه رهبر انقلاب سیره‌ای دارند که در طول سال‌های بعد از رحلت امام رحمه‌الله، همواره در چهاردهم خرداد به یک بُعدی از شخصیت امام پرداخته‌اند، دلایل مختلفی دارد که باید به همه‌ دلایل جامع نگاه کرد.

اولین دلیلش این است که ایشان با اینکه خودشان در جایگاه رهبری هستند اما اصرار دارند که باید یاد امام در رگ‌های جمهوری اسلامی ساری و جاری باشد. ایشان تأکید دارند که آن چیزی که ما دنبال می‌کنیم، راه امام هست و ما منهای امام، هیچ شأنی برای خودمان قائل نیستیم. خب این بر خلاف همه‌رهبران جانشین در انقلاب‌های دنیاست.

دلیل دومش این است که به هر حال نسل‌هایی که امام را ندیدند، جنگ را ندیدند، انقلاب را ندیدند، این‌ها با امام آشنا بشوند. امام واقعاً غریب است. بنابراین شناساندن امام به نسل‌های بعد یکی از کارهایی است که رهبر انقلاب خود را موظف به انجام آن می‌دانند.

کار سومی که ایشان می‌کنند پیشگیری از تحریف امام است. افراد مختلفی امام را تحلیل و تفسیر می‌کنند، اما تحلیل و تفسیر آنها گاهی جوری معنا پیدا می‌کند که با تفکر غرب‌گرا سازگار می‌شود، یا گاهی جوری تفسیر می‌کنند که با آن نقطه‌ای که خودشان ایستاده‌اند همسان باشد. در واقع پیشگیری از تحریف امام یکی از مسائلی است که رهبر انقلاب در این سخنرانی‌ها به آن اشاره داشته‌اند.

نکته‌ دیگر، وفاداری مسئولین به راه و روش امام رحمه‌الله است. اینکه آحاد ملت بدانند که مدیران جمهوری اسلامی باید زیرساخت فکری‌شان در خط امام باشد و در مسیر تحقق آرمان‌های انقلاب و امام گام بردارند. با همان تپش، با همان انگیزه، با همان اعتقاد، با همان مسیر و با همان راهبرد. اینکه ما در اصول، همان مسیر امام را می‌رویم و به آن پایبند هستیم.

چه شد که دغدغه واکاوی سیره امام و رهبر انقلاب در بحث رهبری و امامت جامعه، شما را به نوشتن این کتاب ترغیب کرد؟

زمانی که من در دانشگاه، درس تئوری‌های انقلاب می‌دادم، احساس کردم که تطابق نظرات رهبر انقلاب با اندیشه‌های امام خمینی موضوع بسیار شگفت‌انگیزی است. یعنی در عالم سیاست هیچ جانشینی بعد از رهبر بنیانگذار یک حکومت نداریم که این‌طور صددرصدی بر راه آن رهبر تأکید داشته باشد. بعضی‌ها اصلاً ایراد و نقدشان به رهبر انقلاب این است که ایشان بر همان راه امام تأکید جدی دارند.

این پدیده‌ برایم جالب بود و این اشتراک حدأکثری دو رهبر را می‌خواستم بررسی کنم. به جمع‌بندی رسیدم که مهم‌ترین دلیلی که رهبر انقلاب این پیوستگی را به امام دارد اعتقاد هر دو به اسلام فقاهتی و اسلام سیاسی است. این خیلی مهم است. یعنی ما بالاخره انواع و اقسام اسلام داریم. اسلام روشنفکری، اسلام لیبرال، اسلام تساهل، اسلام تسامح، اسلام رحمانی، اسلام آمریکایی، اسلام زر و زور. این اسلامی که رهبر انقلاب قائلند همان اسلامی است که امام قائل بودند. یعنی اصلاً مدل فکری ایشان و مدل فکری امام در نگاه به کارکرد دین، در عرصه‌ اجتماعی، به روابط بین‌الملل، به جهان اسلام، به استکبار، این‌ها همه درواقع مواردی است که حتی در زندگی‌ خصوصی‌شان، سیره‌شان، ذی طلبگی‌شان همه برمی‌گردد به اینکه یک فهم مشترکی از اسلام داشتند.

«تاثیر عنصر زمان در جهت‌گیری‌های رهبران انقلاب اسلامی» یکی از فصل‌هایی است که مفصلاً به آن پرداخته‌اید. در مورد تفاوت‌های رهبری امام خمینی و رهبر انقلاب در این بازه زمانی بفرمایید.

علی‌رغم اشتراک حداکثری امام و رهبر انقلاب، تفاوتی که عنصر زمان در رهبری ایجاد می‌کند امری طبیعی است.

عنصر زمان شرایطی را پیش می‌آورد که متفاوت و تعیین‌کننده است. خوشبختانه فقه تشیع در بستر زمان، روزآمد می‌شود. ما به هر‌حال بعد از امام، تغییرات و تحولاتی داشتیم. یکی از مهم‌ترین آن‌ها شبکه‌های اجتماعی و فشردگی فضای ارتباطات و انفجار اطلاعات است که حالا تبلورش در اینترنت هست. خب این را ما زمان امام خمینی نداشتیم و درواقع مستقلاً مربوط به رهبر انقلاب و سیاست‌های کلی ایشان هست.

نکته‌ دوم در عنصر زمان، فروپاشی اردوگاه شرق هست. زمان امام خمینی، همچنان جنگ سرد و دوقطبی شرق و غرب و سوسیالیسم و امپریالیسم برقرار بود. ما به عنوان یک جریان سوم، تازه شکل گرفته بودیم. دو سال بعد از رحلت امام، اردوگاه شرق فروپاشید. ما دیگر الان جهان شرق را نداریم. نه شوروی وجود دارد نه روسیه بر کمونیسم پایبند است،‌ نه چین بر کمونیسم پایبند است. بنابراین در نبود شرق، طبیعتاً سیاست خارجی ما و نوع ارتباطات‌مان می‌تواند متفاوت باشد.

از تغییرات دیگر اینکه ما در زمان امام در منطقه‌ی غرب آسیا الهام‌بخش بودیم. ویترینی بودیم که ملت‌های مسلمان و جنبش‌های اسلامی از ما الهام می‌گرفتند. ما بعد از امام، علاوه‌بر آن الهام‌بخشی، مبارزه با سیاست‌های غرب را در پیش گرفتیم. بزرگمردانی مثل حاج قاسم وارد این میدان شدند و شدیم یک قدرت منطقه‌ای. این مسئله زمان امام نبود. این جدید هست. ما زمان امام قدرت منطقه‌ای نبودیم. یک قدرت ملی بودیم.

نکته‌ چهارم اینکه ما در زمان امام خمینی برای خرید یک موشک باید با لیبی و سوریه مذاکره می‌کردیم. الان دیگر ما انواع موشک‌های نقطه‌زن داریم،‌ قدرت بازدارندگی داریم، ما را با قدرت نظامی می‌شناسند. کسی به فکر جنگ با ما نیست و در ده‌ها رشته‌ی علمی در دنیا جزو کشورهای زیر ده هستیم. در حوزه‌های زیادی جزو کشورهای اول تا دهم دنیا هستیم. اینها در مدت کوتاه سی چهل ساله اتفاق افتاده است. این‌ها عناصری است که زمان امام نبود و زمان رهبر انقلاب هست.

از جمله چیزهای دیگری که ما در زمان رهبر انقلاب داریم غیریت نظام هست. زمان امام، لیبرال‌ها بودند، ملی‌گراها بودند، جریان‌های التقاطی، منافقین و گروه‌های دیگر فعالیت جدی داشتند. ولی در زمان رهبر انقلاب دیگر ملی‌گراها را نداریم، لیبرالها را نداریم،‌ التقاط را نداریم. به جایش سکولارها جایگزین شدند. یعنی درواقع نبرد اعتقادی در رابطه با ماهیت نظام انقلابی با سکولارها بود.

همان‌طور که پیش‌تر نیز گفته بودید «فهم صحیح از جمهوری اسلامی و چیستی انقلاب اسلامی» یکی از اهداف شما از تالیف کتاب بوده است. چگونه درصدد پاسخ به این سوال برای نسل جوان بوده‌اید؟

فهم چیستی جمهوری اسلامی بسیار مهم است، چون جمهوری اسلامی یک مفهوم بومی است. یک مفهوم صادراتی از تمدن غرب نیست. بنابراین خوانش از آن و معنادهی به عناصر و مفاهیمی آن بسیار مهم است. فرض کنید ما می‌گوییم مردم سالاری دینی، در مقابل عده‌ای از روشنفکران بگویند دموکراسی. خب از منظر اسلام، دموکراسی مبنایش عقل خود‌بنیاد هست. انسان‌گرایی است. قرارداد اجتماعی است. یا مثلا کارکرد دین در عرصه‌ اجتماعی، موضوعی است که سال‌ها در غرب مورد بحث و بررسی قرار گرفته است، ولی حضور امام خمینی و تشکیل حکومت اسلامی، تعریف جدیدی از این موضوع را در جامعه شکل داد.

بنابراین تیزبینی و پرچمداری رهبر انقلاب در معنادهی به راه امام و مفاهیم انقلاب، همچون سدی مستحکم در برابر کسانی قرار گرفت که به دنبال تحریف فکر و اندیشه امام بودند.

ماهیت و معنای جمهوری اسلامی بسیار مهم است. رهبرانقلاب می‌فرمایند ما جمهوری اسلامی لفظی نمی‌خواهیم که فقط یک عنوان باشد. امام نیز می‌فرمایند که ما خوف از آن داریم که یک جمهوری اسلامی درست کنیم که هر جایش برویم طاغوت باشد.

من با تحقیق و مطالعه عرض می‌کنم که ما در جمهوری اسلامی کسی با شناخت‌تر از رهبر انقلاب و ارادتمندتر از ایشان نسبت به امام نداریم. این شناخت باعث می‌شود که بهترین تبیین‌گر و ترسیم‌کننده خط‌فکری و اعتقادی امام، ایشان باشند.

من همه‌ اینها را در کتاب آورده‌ام و توصیه می‌کنم که هرکسی که می‌خواهد امام را بهتر بشناسد، از دریچه‌ نگاه رهبر انقلاب موضوع را مورد مطالعه قرار دهد.


منبع: khamenei.ir

شناسه خبر 83351