بحرانهای زیستمحیطی در ایران از جمله کمآبی، آلودگی هوا و تغییرات اقلیمی، فراتر از یک چالش طبیعی، به عاملی تعیینکننده در شکلگیری رفتارها و ارزشهای فرهنگی و اجتماعی بدل شدهاند.
این بحرانها نهتنها نیاز به تغییر در سیاستهای زیستمحیطی کشور را آشکار کردهاند، بلکه رفتارهای جمعی و الگوهای زندگی ایرانیان را نیز دستخوش تحول کردهاند. در ادامه، به تحلیل ابعاد گوناگون این تحولات خواهیم پرداخت.
*بحران زیستمحیطی؛ زمینهساز بازتعریف ارزشهای فرهنگی
بحرانهای زیستمحیطی در ایران نهتنها نیاز به مدیریت منابع را افزایش دادهاند، بلکه در بازتعریف ارزشها و اولویتهای فرهنگی نیز نقش داشتهاند. برای مثال، بحران آب باعث شدهاست که الگوی مصرف منابع در سطح خانوار و جامعه تغییر کند. در فرهنگ ایرانی که به میهماننوازی و سخاوت معروف است، اکنون مصرف مسئولانهتر آب به یک ارزش اجتماعی تبدیل شدهاست. همچنین در شهرهای آلودهای مانند تهران، آگاهی عمومی نسبت به اهمیت فضاهای سبز و کاهش استفاده از خودروهای شخصی افزایش یافتهاست. این تغییرات در ارزشهای فرهنگی، نمونههایی از بازتاب گستردهتر بحرانهای زیستمحیطی در رفتارهای اجتماعی ایرانیان هستند.
*پایداری و تغییر الگوهای مصرف
یکی از پیامدهای مستقیم بحرانهای زیستمحیطی، تغییر الگوهای مصرف مردم است. استفاده از محصولات محلی و ارگانیک به دلیل دغدغههای زیستمحیطی و سلامت، به یک روند رو به رشد تبدیل شدهاست. بسیاری از خانوادهها اکنون به جای استفاده از کیسههای پلاستیکی، از کیسههای پارچهای استفاده میکنند و تفکیک زباله در مبدأ نیز به تدریج به یک عادت فرهنگی تبدیل شدهاست. همچنین کاهش استفاده از وسایل یکبارمصرف و رویآوردن به وسایل قابل بازیافت، نشانهای از تغییر نگرش عمومی به سوی پایداری است.
در عین حال، بحران کمبود آب باعث ظهور شیوههای جدید مدیریت مصرف شدهاست. برای مثال، در برخی مناطق، خانوادهها از روشهای سنتی مانند جمعآوری آب باران برای آبیاری باغچههای کوچک استفاده میکنند. چنین الگوهایی نشاندهنده هماهنگی میان سبکهای زندگی مدرن و دانش بومی هستند.
*نقش رسانهها در افزایش آگاهی زیستمحیطی
رسانههای جمعی و شبکههای اجتماعی نقش مهمی در افزایش آگاهی زیستمحیطی و ترویج رفتارهای پایدار ایفا کردهاند. برنامههای مستند تلویزیونی، کمپینهای آنلاین و فعالیتهای آموزشی در مدارس، همگی به انتقال پیامهای زیستمحیطی کمک کردهاند. برای مثال، کمپینهایی مانند «نه به پلاستیک» و «حفاظت از تالابها» در رسانههای اجتماعی توانستهاند تأثیر قابلتوجهی در تغییر نگرش و رفتار مردم داشتهباشند. رسانهها همچنین بستری برای معرفی راهکارهای خلاقانه و اقتصادی ارائه کردهاند، مانند استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر یا توسعه باغچههای خانگی.
علاوه بر این، ساخت مستندهایی درباره مشکلات زیستمحیطی خاص ایران، مانند خشکشدن دریاچه ارومیه یا آلودگی هوای کلانشهرها، نقش بسزایی در افزایش حساسیت عمومی داشته است. در نتیجه، شاهد تعامل بیشتر شهروندان با موضوعات زیستمحیطی در شبکههای اجتماعی و حتی در گفتگوهای روزمره هستیم.
*تأثیر بحرانها بر مهاجرت و سکونتگاههای انسانی
بحرانهای زیستمحیطی همچنین الگوهای مهاجرت در ایران را تغییر دادهاند. کاهش منابع آب و افزایش دمای هوا در مناطق جنوب و شرق کشور باعث مهاجرت جمعیت به شهرهای بزرگتر و مناطق شمالی شدهاست. این مهاجرتها، علاوه بر فشار بر زیرساختهای شهری، تأثیرات فرهنگی و اجتماعی نیز به همراه داشتهاند. برای مثال، افزایش تراکم جمعیت در کلانشهرها باعث تغییر در سبک زندگی شهری و نیاز به ایجاد فرهنگ جدید همزیستی شدهاست. از سوی دیگر، مهاجرت به مناطق شمالی ایران موجب فشار بر منابع طبیعی و زیستبومهای حساس این مناطقشده و تنشهایی میان جمعیت بومی و مهاجر ایجاد کردهاست.
*تغییر در معماری و فضای شهری
بحرانهای زیستمحیطی همچنین تأثیرات عمیقی بر معماری و برنامهریزی شهری گذاشتهاند. در پاسخ به افزایش دمای هوا و کاهش منابع انرژی، استفاده از تکنیکهای معماری پایدار در برخی مناطق کشور گسترش یافتهاست. خانههایی با عایقبندی مناسب، پنلهای خورشیدی و طراحیهایی که از تهویه طبیعی بهره میبرند، نمونههایی از تلاش برای انطباق با چالشهای زیستمحیطی هستند. همچنین، در شهرهایی که با مشکل آلودگی هوا مواجهند، ایجاد فضاهای سبز شهری و ترویج حملونقل عمومی به عنوان اولویتهای اصلی مطرح شدهاند.
این تغییرات به تدریج در فرهنگ عمومی نیز تأثیر گذاشتهاند، به طوریکه تقاضا برای ساختمانهای سبز و محیطزیستدوست در میان مردم افزایش یافتهاست. این روند نشان میدهد که بحرانها میتوانند به فرصتی برای ترویج نوآوری و بازآفرینی شهری تبدیل شوند.
*آموزش و نقش آن در مقابله با بحرانها
یکی از مهمترین راهکارهای مقابله با بحرانهای زیستمحیطی، آموزش و پرورش نسلهای جدید است. مدارس و دانشگاهها میتوانند نقش کلیدی در تربیت شهروندان مسئول و آگاه ایفا کنند. در سالهای اخیر، برخی مدارس در ایران برنامههای آموزشی ویژهای برای ارتقای آگاهی زیستمحیطی دانشآموزان ارائه کردهاند، از جمله کارگاههای بازیافت و بازدید از مناطق حفاظتشده. علاوه بر این، برخی دانشگاهها دورههایی در زمینه مدیریت محیطزیست و توسعه پایدار ارائه میدهند که هدف آنها تربیت نیروی انسانی متخصص برای مقابله با این بحرانهاست.
برخی سازمانهای مردمنهاد نیز با اجرای پروژههای آموزشی در روستاها و مناطق محروم، تلاش میکنند تا آگاهی زیستمحیطی را در سطح جامعه گسترش دهند. این نوع آموزشها میتواند به تغییر رفتارهای فردی و جمعی منجر شود و تأثیرات بلندمدتی بر کاهش اثرات بحرانهای زیستمحیطی داشته باشد.
نقش دولت و سیاستگذاری زیستمحیطی
دولت نقش حیاتی در مدیریت بحرانهای زیستمحیطی و کاهش اثرات آنها دارد. سیاستگذاریهای مناسب، مانند تشویق به استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر، کاهش یارانههای سوختهای فسیلی و سرمایهگذاری در زیرساختهای سبز، میتوانند اثرات بحرانها را کاهش دهند. به عنوان مثال، اجرای طرحهای گسترده برای احیای تالابها و جنگلها میتواند به کاهش اثرات تغییرات اقلیمی کمک کند.
در این میان، نقش نهادهای نظارتی و مشارکت جامعه نیز نباید نادیده گرفته شود. مشارکت عمومی در پروژههای زیستمحیطی، مانند پاکسازی سواحل یا کاشت درخت، میتواند حس مسئولیتپذیری جمعی را تقویت کند و نتایج مثبتی به همراه داشته باشد.
*چشمانداز آینده
بحرانهای زیستمحیطی در ایران نهتنها چالشهایی جدی ایجاد کردهاند، بلکه فرصتی برای بازنگری در سبک زندگی و بازتعریف ارزشهای فرهنگی نیز فراهم آوردهاند. با افزایش آگاهی عمومی، بهبود سیاستهای دولتی و تقویت نقش رسانهها، میتوان امیدوار بود که جامعه ایرانی به سوی پایداری بیشتر حرکت کند. در این مسیر، همکاری میان دولت، جامعه مدنی و بخش خصوصی ضروری است تا بتوان چالشهای پیشرو را به فرصتهای جدید تبدیل کرد.
*فرشته حقیقی؛ پژوهشگر فرهنگ و رسانه
شناسه خبر 90686