تغییرات خانواده و کاهش جمعیت در ایران؛
مهمترین علل کاهش فرزندآوری در جامعه ایرانی
سپهرغرب، گروه خانواده: در بخش قبل گفتیم خانواده یکی از اصلیترین و مؤثرترین نهادهای اجتماعی است و نخستین هسته زندگی اجتماعی بشر از خانواده آغاز میشود. ازاینرو تغییرات ارزشی در حوزه خانواده در جامعه نیز تأثیرگذار است و البته تغییر در عرصههای گوناگون جامعه اعم از فرهنگی، اقتصادی و نیز در مناسبات خانوادگی تأثیرگذار خواهد بود؛ و اینک در ادامه:
ب) تغییرات اجتماعی
1. گسترش خانواده هستهای
یکی از مهمترین تغییراتی که طی دهههای اخیر در خانواده ایرانی شاهد آن بودیم، تغییر شکل آن است. در گذشته غالباً خانواده گسترده بود، خانواده گسترده بیش از دو نسل را در خود جای میدهد؛ در این خانوادهها فرزندان پس از ازدواج، در کنار خانواده زندگی میکنند که دلیل گستردگی خانواده نیز همین است. اما خانواده هستهای یک خانواده نومکان است که با ازدواج یک زوج بهوجود میآید؛ فرزندان پس از بلوغ، بهتدریج خانه را ترک میکنند و زن و شوهر در میانسالی دوباره تنها میشوند. (13)
به نظر میرسد خانواده هستهای پس از روند صنعتی شدن غرب، شکل حاکم بر خانواده چه در دنیای صنعتی و چه در سایر مناطق جهان شد (14) هماکنون در ایران خانواده هستهای بیشترین درصد خانوادهها را به خود اختصاص میدهد.
2. افزایش میزان شهرنشینی
مطابق با سرشماریهای انجامگرفته در کشور طی سال 1365، میزان شهرنشینی در کشور 3/54 درصد بوده که در سال 1375 به 3/61 درصد افزایش پیدا کرده است و تا سال 1390، در حدود 4/71 درصد جمعیت کشور در شهرها ساکن بودند.
شهرنشینی توقعات افراد را برای داشتن زندگی بهتر افزایش میدهد و آنها را با افزایش هزینههای زندگی روبهرو خواهد کرد. این امر به خودی خود موجب تغییر رفتارهای باروری زنان به نفع اندازه کوچکتر خانوار و تعداد فرزند کمتر خواهد شد. (15) گسترش شهرنشینی موجب گسترش خانواده هستهای میشود و همانگونه که توضیح داده شد، در کاهش تعداد فرزندان تأثیرگذار خواهد بود.
3. آپارتماننشینی و کوچک شدن خانهها
یکی از پیامدهای گسترش شهرنشینی، کوچک شدن خانهها و افزایش آپارتمانهاست. خانههای آپارتمانی بهدلیل نوع فضاسازی و ساخت آنها، بسیاری از کارکردهای سنتی خود مانند محل تفریح و آسایش، محل ملاقات و میهمانی، محل جشنها و برگزاری آیینها، محل کار و البته تولید و همهچیز بهجز محل خواب را به فضاهای شهری منتقل کرده است. طراحی آپارتمانها بهگونهای بوده که سبب فردی شدن خانه و گسستن اعضای خانواده از یکدیگر میشود؛ به عبارت دیگر آپارتمان و زندگی آپارتمانی یکی از عرصههای فردگرایی شده است.
در سالهای اخیر معماری ما به سمت کوچکسازی خانهها پیش رفته است که امکان نگهداری از فرزندان زیاد (بیش از یک یا دو فرزند) را از خانوادهها گرفته؛ طبیعی بوده که این امر منجر به کاهش نرخ باروری در ایران شده است.
طبق سرشماری سال 1390، متوسط خانوار در ایران از 1/5 نفر در سال 1365 به 03/4 نفر در سال 1385 و 55/3 نفر در سال 1390 کاهش یافته است.
4. مشکلات اقتصادی
در کنار سایر عوامل و تغییراتی که در حوزه خانواده رخ داده، مشکلات اقتصادی نیز در کاهش باروری و تعداد فرزندان خانواده بسیار تعیینکننده و اثرگذار است. در شرایط کنونی کشورمان با مشکلات اقتصادی دست به گریبان بوده و سیاستهای خارجی، تحریمهای سنگینی را بر کشور تحمیل کرده که منجر به تورم، گرانی، بیکاری و غیره شده است و همه اینها میتواند توانایی و امکانات داشتن فرزند بیشتر را از خانوادهها سلب کند.
در گذشته فضای حاکم بر خانوادهها غالباً بر محور اقتدار والدین بود؛ اما امروزه فرزندسالاری پُررنگتر شده و تبعات آن در جامعه کاملاً مشخص است. در این شرایط میزان فرزندآوری کاهش مییابد؛ چراکه توانایی برآوردن انتظارات بالای فرزندان و رسیدگی بیشازحد والدین به آنها مانعی برای داشتن فرزندان بیشتر خواهد بود.
ج) تغییرات فرهنگی
1. رواج فرزندسالاری
در گذشته فضای حاکم بر خانوادهها غالباً بر محور احترام و اقتدار والدین بود، اما امروزه بهتدریج فرزندسالاری پُررنگتر میشود و تبعات آن در خانواده و جامعه کاملاً مشخص است.
میتوان گفت فرزندسالاری پدیده منحصربهفردی بوده که در جامعه ایران بهوجود آمده و دارای ویژگیهای خاص خود است: بالا رفتن انتظارات بچهها، افزایش مراقبتهای والدین از آنان، وسواس شدید والدین نسبت به بچهها، افزایش هزینهای که والدین صرف فرزندان خود میکنند و تبدیل آنان به موجود پُرهزینهای که دائماً در کانون توجه والدین قرار دارد. (16)
طبیعتاً در این شرایط میزان فرزندآوری کاهش مییابد؛ چراکه توانایی برآوردن انتظارات بالای فرزندان و رسیدگی و توجه بیشازحد والدین به آنها، مانعی برای داشتن فرزندان بیشتر خواهد بود.
مهمترین ویژگی فرزندسالاری، عدم حس مسئولیتپذیری و عدم استقلال در خانوادههای فرزندسالار است. چنین خانوادههایی شرایط رشد و شکوفایی و خلاقیتهای اجتماعی را از فرد میگیرند و قدرت انتخاب و تصمیمگیری و حل مسائل و مشکلات فردی و اجتماعی در چنین فرزندانی بسیار پایین است. (17)
2. تحقیر کار خانگی و مادری
در سالهای اخیر تمایل زنان به کار و کسب درآمد افزایش یافته و درنتیجه اشتغال و حضور زنان در بازار کار فزونی یافته است. در کنار این امر، نوعی تغییر نگرش نسبت به ازدواج و نقشهای همسری و مادری و حتی کار خانگی بهوجود آمده که نوعی تحقیر این نقشها را به دنبال داشته، این تغییر نگرش از تفکرات فمینیستی و از جوامع غربی به سایر کشورها و ازجمله ایران رسوخ کرده است.
به نظر فمینیستها موقعیت فرودست زن (مادر) نسبت به شوهر (پدر) تا حدی معلول وابستگی اقتصادی است؛ اما ایدئولوژیهای فراگیر خانواده نیز در ایجاد آنها بیتأثیر نیست. بنابراین فمینیستها نهتنها فرضیههای جامعهشناختی درباره خانواده، بلکه باورهای عامیانه را نیز مورد چونوچرا قرار دادهاند. (18)
سیمون دوبوار نیز با تأکید بر اینکه کار زن در خانه هیچ فایده مستقیمی برای اجتماع ندارد، عقیده دارد بهدلیل آنکه کار زن در خانه هیچچیز تولید نمیکند، زن خانهدار فرودست، درجه دوم و طفیلی است. به نظر وی زن نمیتواند در خانه وجود خود را پیریزی کند، زیرا فاقد ابزارهای مورد نیاز برای بروز استعدادهای خود بهعنوان فرد است و درنتیجه، فردیت او به رسمیت شناخته نمیشود.
فریدان نظریهپرداز فمینیست لیبرال، زنانی را که به کار خانگی مشغول میشوند، قربانیان یک گزینه اشتباه میخواند و آنها را محکوم به عقبماندگی مستمر میداند. وی بر این باور است که پرداختن به کار خانهداری محصول فرهنگی است که از زنان خود انتظار رشد ندارد و حاصل آن تلف شدن یک نفس انسانی است. (19)
بنابراین وقتی حضور زن در خانه را تلف شدن و تباهی شخصیت او بدانند و کار خانهداری و نقشهای همسری و مادری را نوعی اسارت و تحقیر بهشمار آورند، طبیعی است که رواج این نگرش منجر به کمارزش شدن و تحقیر این نقشها در جامعه و خصوصاً در بین زنان میشود و درنهایت، در کاهش باروری بسیار تأثیرگذار خواهد بود.
3. مصرفگرایی در سبک زندگی
ژولیت شور به واقعیتی با عنوان «مصرفگرایی نوین» در عصر حاضر اشاره میکند که در آن با بالا رفتن معیارهای زندگی، افراد هیچ توجهی به قدرت خرید خود نمیکنند و حتی افرادی که نتوانستهاند به ثروت مناسبی دست یابند، از خریدهای اسرافگونه استقبال میکنند. (20)
متأسفانه در جامعه امروز ایران نیز شاهد توسعه فرهنگ مصرف در بین خانوادهها هستیم که این امر خود منجر به بروز سایر عوامل و تغییرات نیز میشود. برای مثال افزایش مصرفگرایی و بالا رفتن هزینهها، بهتدریج میتواند منجر به توسعه فردگرایی، افزایش سن ازدواج، افزایش طلاق، گسترش شهرنشینی و غیره شود.
با توسعه فرهنگ مصرف در خانوادهها، طبیعتاً هزینههای زندگی بالا میرود و امکان داشتن فرزندان بیشتر فراهم نخواهد بود و این امر منجر به کاهش تعداد فرزندان خواهد شد.
نتیجهگیری
با توجه به شرایط جمعیتی کشور و عواملی که بیان شد، ضروری است که برای حل مسئله کاهش فرزندآوری برنامهریزی صورت گیرد تا این مسئله تبدیل به بحران نشود. از این رو هم باید سیاستگذاریهایی در سطح کلان صورت گیرد و هم فرهنگسازی در سطح خانوادهها.
دولت باید با اجرای سیاستگذاری و تنظیم قوانین امر فرزندآوری را تسهیل کند؛ بهنحوی که با وجود تحولات صورتگرفته، زمینه تسهیل فرزندآوری فراهم شده و چالش پیشآمده تبدیل به بحران نشود.
علاوهبر برنامهریزیهای کلان و سیاستگذاریهای تقنینی و اجرایی، عوامل فرهنگی نیز در این زمینه نقش بسیار پُررنگی دارند. تبلیغات و شعار معروف «فرزند کمتر، زندگی بهتر» که از دهه 60 در ایران رواج یافت و تبلیغات متنی و تصویری با همین مضمون بر روی مواد غذایی و بسیاری از کالاها و بیلبوردهای تبلیغاتی در سطح شهر، فیلمها و سریالهای تلویزیونی که بهصورت مستقیم و غیر مستقیم فرزند کمتر را ترویج کردند، در نهادینه کردن این فرهنگ (فرزند کمتر) تأثیر بسزایی داشتند.
سیاستگذاریها و اقدامات پزشکی و بهداشتی در زمینه تنظیم خانواده و ارائه خدمات پیشگیری از بارداری به مردم نیز در این زمینه تأثیر بسزایی داشت.
بنابراین همانگونه که همه عوامل و نهادها در کنار هم این فرهنگ را نهادینه کردند و در رسیدن کشور به این وضعیت جمعیتی نقش داشتند، در شرایط کنونی نیز برای اصلاح این روند و هرگونه برنامهریزی و سیاستگذاری برای افزایش جمعیت، نیازمند فعالیت یکپارچه و هماهنگی همه نهادها و عوامل تأثیرگذار است.
منابع:
1. مصاحبه روزنامه آمریکایی «والاستریت ژورنال» با برژینسکی، مارچ 2009.
2. محمدجلال عباسی شوازی، همگرایی رفتارهای باروری در ایران «میزان روند الگوی باروری در استانهای کشور در سالهای 1351-1375»، نامه علوم اجتماعی، شماره 18، 1380
3. محمد میرزایی، نوسانات تحدید موالید در ایران، فصلنامه جمعیت، شماره 29 و 30، سازمان ثبت احوال کشور، 1378
4. حسین عظیمی، رشد جمعیت و نیازهای ناشی از آن، سازمان برنامهوبودجه، 1360، ص 52
5. زینب کاوه فیروز، بررسی تغییرات سیاستهای کنترل جمعیت و تأثیر آن بر تحولات باروری در ایران طی سه دهه اخیر، پایاننامه کارشناسی ارشد جمعیتشناسی، دانشگاه تهران، 1380
6. مرکز آمار ایران، سرشماریهای 35 تا 75
7. محمدجلال عباسی شوازی، پیتر مکدونالد و دیگران، بررسی دیدگاه زنان در مورد رفتارهای باروری در استان یزد، نامه علوم اجتماعی، شماره 20، 1381
8. میرزایی، همان، ص 55
9. گرتها هوفستده، «فرهنگها و سازمانها، برنامهریزی ذهن»، علیاکبر فرهنگی و اسماعیل کاووسی، تهران، انتشارات پژوهشکده تحقیقات استراتژیک، 1387، ص 114
10. سرشماری عمومی نفوس و مسکن، 1345 تا 1390
11. فریده خلجآبادی فراهانی، دلایل باروری پایین در زنان ایرانی، ویژهنامه جمعیت ایران، 1390، ص 37
12. ویس، 1975
13.اعزازی، 1382، ص 105
14. همان.
15. خلجآبادی فراهانی، همان، ص 37
16. محمدصادق مهدوی و حسن غنیمتی، فرزندسالاری، پژوهشنامه علوم انسانی، شماره 35، 1381، ص 114
17.همان، ص 115
18.پاملا آبوت و کلر والاس، درآمدی بر جامعهشناسی نگرشهای فمینیستی، مریم خراسانی و حمید احمدی، تهران، دنیای مادر، 1384، ص 114
19. اسماعیل چراغی کوتیانی، فمینیسم و کارکردهای خانواده، مجله معرفت، شماره 131، 1387
20. غلامحسن عیوضی، سبک زندگی تلویزیونی و مصرف، فصلنامه فرهنگی دفاعی زنان و خانواده، شماره 16، 1388، ص 155.
شناسه خبر 18422