شناسه خبر:22785
1399/3/18 00:11:49

همواره گروه‌ها و جریانات سیاسی آرمان‌های خود را در قالب عناوینی به‌عنوان پرچم و تابلوی حرکت سیاسیشان به جامعه معرفی می‌کنند و این موضع تا جایی پیش می‌رود که نمی‌توان بین آرمان‌ها و رفتارهای آنان تمایزی قائل شد. عناوینی که گاه با کلماتی برگرفته از ارزش‌های دینی و ملی و گاه با کلماتی با ماهیتی وارداتی و اصطلاحاً مستخرج‌شده از ادبیات سیاسی جهان، خود را به فضای سیاسی کشور تحمیل می‌کنند. از بعد انقلاب که شادابی سیاسی بر فضای گفتمانی حاکم شد، طیف‌های سیاسی عناوین مختلفی را به خود الصاق کرده‌اند؛ از خط امامی، چپ و راست و اصلاح‌طلب و اصولگرا گرفته تا نئواصولگرا و غیره، همه واژگانی هستند که برخی اوقات در فضای سیاسی کشور جعل شده و جامعه را گاه با خود همراه و گاه از خود ناامید می‌کنند.

شاید بتوان گفت وضعیت آشفته گروه‌ها و جریانات سیاسی کشور که در بسیاری از مواقع به‌جای اینکه به‌عنوان محرک مردم در فعالیت‌های جامعه باشند، از آنان عقب افتاده و پشت سر مردم حرکت کرده‌اند، ناشی از این است که جریانات سیاسی ما نتوانسته‌اند آنی باشند که باید.

شکاف بین مردم و جریانات سیاسی اتفاقی نیست که جامعه‌شناسان و فعالان سیاسی را خوشحال کند، اما در زمانی که جریانات سیاسی نماینده‌ خواسته‌های مرد نیستند، این امر اجتناب‌ناپذیر و از آن مهم‌تر ضروری است.

رهبری انقلاب در مراسم مجازی بزرگداشت سالگرد امام خمینی (ره) روی نکته‌ بسیار مهمی تأکید کردند که به اعتقاد نگارنده دقیقاً خواسته‌های مردم را بیان می‌کند و آن چیزی نبود به‌جز تحول‌خواهی!

تحول‌خواهی در تعریف، حرکت کردن رو به جلو از مکان فعلی است و در ذات خود نوعی نارضایتی مثبت و محرک نسبت به وضعیت موجود را نمایندگی می‌کند. فرد تحول‌خواه کسی است که از امروز و جایی که در آن قرار دارد، ناراضی است، اما نارضایتی‌اش منجر به حرکت مثبتی خواهد شد که وضعیت را بهبود و به سمت موقعیت مطلوب سوق خواهد داد. فرد تحول‌خواه دارای آرمانی است که برای آن می‌جنگد، مقاومت کرده و درنهایت با بذل جان، مال و آبرو، به سمت هدف و آرمانش حرکت می‌کند.

رهبری انقلاب وقتی ویژگی‌های مرحوم امام (ره) را مطرح می‌کنند، به تحول‌آفرینی به‌عنوان یکی از ویژگی‌های اصلی ایشان اشاره دارند؛ از طرفی همه ما امام (ره) را با انقلابی‌گری‌اش و درعین‌حال اصلاح‌کنندگی جامعه روز خود از طریق انقلاب می‌شناسیم.

اگر دقت کنیم، می‌توانیم مشکل امروز جریانات سیاسی کشور را در حوزه آرمان و عملکرد، متوجه شویم. جریانی در کشور با عنوان انقلابی‌گری و اصول‌گرایی و جریانی دیگر با عنوان اصلاح‌طلبی، هرکدام به‌نوعی خود را صاحب آرمان اصلی انقلاب می‌دانند. این درحالی است که هرکدام تنها بخشی از جریان تحول‌خواهی‌ای که رهبر فقید انقلاب آغازگر آن بود را درنظر گرفته و روی آن پافشاری می‌کنند.

جریان اصلاح‌طلب خود را به‌عنوان نیروی خواستار اصلاح جامعه و روش‌ها و شیوه‌ها معرفی می‌کند، اما به اصول و پایه‌ها در بسیاری از مواقع بی‌توجهی می‌کند. این امر بسیار به استحاله نزدیک است و بعضاً قابل تفکیک هم نیست؛ به اعتقاد بسیاری از کنشگران سیاسی در مواقعی بین آنان و کسانی که خواهان براندازی نظام هستند، نمی‌توان تفاوتی دید. از طرفی جریان اصول‌گرا در مواقعی آن‌چنان در مقابل تغییرات لازم و ضروری مبتنی بر شرایط روز جامعه ایستادگی می‌کند که انسان نمی‌تواند هیچ‌گونه تحول‌گرایی را در نوع نگاهشان احساس کند. این نقیصه در مسائل اجتماعی به‌شدت قابل مشاهده است و گاهی تا مرز تقابل با مردم که صاحبان اصلی انقلاب هستند، پیش رفته و آنان را سرخورده کرده و بعضاً به سمت اعتراضات سوق می‌دهد.

اگر جریانات سیاسی کشور بخواهند از بی‌بدنه‌ اجتماعی بودن خود نجات پیدا کنند و منشأ حرکت شده و جریان‌سازی کنند، باید بتوانند ترکیب مناسب از این دو مفهوم (اصلاح‌طلب و اصولگرا بودن) را به‌دست آورده و اجرایی کنند. چه کسی می‌تواند ادعا کند امام (ره) بر مبنای اصول مشخص حرکت نمی‌کردند، از طرف دیگر چه کسی می‌تواند مصلح بودن ایشان را کتمان کند؟

گم‌شده امروز سیاست کشور افراد و جریاناتی است که با حفظ اصول و مبانی، اصلاحات مبتنی بر نیازهای روز را انجام دهند و به معنای واقعی انقلابی باشند. نه انقلابی مصطلح در مقابل اصلاح‌طلب که انقلابی در مقابل ماندگی و رکود است.

آری الزام انقلابی‌گری تحول‌خواهی بوده و الزام تحول‌خواهی انقلابی‌گری است.

 

 

 سیدحمید حسینی

استاد دانشگاه آزاد اسلامی استان همدان

شناسه خبر 22785