سپهرغرب، گروه کشاورزی: بهدلیل اینکه برخی از محمولههای شیر خشک فاقد استانداردهای کیفی هستند، ورود آنها به کشورهای هدف باعث تخریب اعتماد تولیدکنندگان و مصرفکنندگان به تولیدات ایرانی شده و راه بازاریابی برای سایر محصولات لبنی را تخریب کرده است.
همه میدانیم که عراق مهمترین هدف صادراتی محصولات لبنی ایرانی است و بازار این کشور مقصد بیشترین حجم محصولات لبنی ایرانی بوده؛ در سالهای گذشته عملکرد شرکتهای فرآوردههای لبنی در این کشور بسیار درخشان شده است.
این کشور با وجود ظرفیتهای توسعهای بسیار، اما فاقد دامداری صنعتی است تا شیر خام لازم برای تولید صنعتی لبنیات را تدارک ببیند. درواقع بهطور معمول وقتی شیر خام با کیفیت لازم جهت استفاده در خطوط تولید وجود نداشته باشد، با استفاده از شیر خشک صنعتی میتوان برخی کالاهای لبنی را تولید کرد. در کشور ما خوشبختانه شیر خام با کیفیت برای خطوط تولید داخلی به میزان لازم وجود دارد و مازاد شیر خام تبدیل به شیر خشک میشود تا در صنایعی مثل شیرینی و شکلات و یا برخی محصولت لبنی مورد استفاده قرار گیرد.
مشکل مهمی که میتوان از آن بهعنوان نادرستی تصمیمات در سیاستگذاری صادراتی کشور یاد کرد، اجازه به صادرات شیر خشک در ماههای اخیر است.
صادرات شیر خشک اگرچه تأثیر مستقیمی بر افزایش قیمت شیر خام در بازار داخلی و افزایش قیمت تمامشده محصولات برای مصرفکننده ایرانی دارد و نیز اگرچه از آن بهعنوان شیر خشک مازاد بازار داخل یاد میشود، اما درواقع شیر مصرفنشده در سبد خانوارهای کمدرآمد کشور است.
صادرات شیر خشک به معنی صدور یارانهای است که قرار بود در سبد خانوار ایرانی قرار بگیرد، اما بهدلیل کاهش توان خرید دهکهای کمدرآمد، تبدیل به شیر خشک شده است.
با همه دلایلی که در انتقاد از صدور مجوز صادرات شیر خشک وجود دارد، اما آنچه در پی میآید، متمرکز بر انتقاد از مجوز صادرات شیر خشک توسط ستاد تنظیم بازار با تدارک و همراهی وزارت جهاد بهدلیل تخریب بازار صادرات محصولات لبنی ایران و زمینگیر کردن صادرکنندگانی است که برای ورود به بازارهای منطقه سالها سرمایهگذاری و هزینه کردهاند.
لازم است بدانیم که با وجود ممنوعیت شیر خشک در سالهای گذشته، این محصول به کشورهای عراق، پاکستان و افغانستان قاچاق شده و حتی درحالی که چند ماهی است مجوز صادرات این محصول برای 20 هزار تُن صادر شده، خبرهای منتشرشده در ماههای اخیر نشان میدهد قاچاق شیر خشک ادامه دارد.
اما دلیل نادرستی تصمیم به اجازه صادرات شیر خشک را باید در این توضیح جست که کارخانهها و صنایع لبنی عراقی درحال راهاندازی در این کشور هستند و توسعه و افزایش ظرفیت این کارخانهها، همگی بر مبنای تولید از شیر خشک صنعتی طراحی شدهاند. درحقیقت بهدلیل فقدان شیر خام با کیفیت و بار میکروبی استاندارد در این کشور، کارخانههای لبنی عراقی متکی به شیر خشک هستند و چه شیر خشکی ارزانتر و در دسترستر از شیر خشک ایران؟!
به همین دلیل است که دولت عراق جهت حمایت از تولید داخلی خود به محض راهاندازی کارگاههای کوچک، از سال گذشته ورود فرآوردههایی نظیر ماست و دوغ را ممنوع اعلام و تعرفههای سنگینی بر واردات این محصولات وضع کرد، اما همزمان تعرفه واردات شیر خشک به این کشور صفر شده است.
همزمان با چنین تغییراتی در محیط بازار محصولات لبنی در عراق است که کارخانه کاله بهعنوان تنها کارخانه صددرصد ایرانی فعال در کربلا پس از رسیدن به ظرفیت تولید، شبانه در آتشسوزی عمدی به ویرانهای تبدیل شده و تاکنون کسی مسئولیت آن را نپذیرفته است!
با توجه به ظرفیت بازار عراق است که کارخانههای عراقی با تمام پتانسیل درحال تولید محصول هستند و حتی تولیدات 15 روز آینده خود را نیز پیشفروش کردهاند؛ درحالی که کارخانههای صادراتی ما بخش عمده ظرفیت تولیدشان کاهش یافته است و کارگران این بخش در آستانه تعدیل هستند.
سیاستهای تعرفهای دولت عراق مبنی بر عدم اجازه واردات فرآوردههای لبنی به جهت حمایت داخلی از تولیدات خودشان رویهای صحیح و درخور و در جای خود قابل تحسین و در راستای وظایف سیاستگذاری هر دولتی برای حمایت از بخش خصوصی آن کشور است، اما آنچه جای گلایه دارد آن بوده که چرا سیاستگذاران کشورمان همچون دولت عراق حمایت از تولیدکننده ایرانی را در دستور کار خود قرار ندادهاند؟
آزادسازی صادرات شیر خشک صنعتی حتی بهصورت محدود، سهمیهای، موقت و یا هر شکل دیگری در راستای سیاستهای اقتصاد مقاومتی و حمایت از صادرکنندگان ایرانی نیست؛ زیرا:
1. شیر خشک بهمثابه ماده خام در صنعت لبنیات است و نمونه بارزی از خامفروشی بوده که تنها به تقویت رقبای تولیدکنندگان ایرانی در بازارهای هدف میانجامد و بازارهایی که برای ورود به آن سالها هزینه و سرمایهگذاری شده را بهراحتی از عرضه محصولات ایرانی خالی میکند.
2. برای تولید هر کیلو شیر خشک 12 کیلو شیر خام مصرف میشود که در مقایسه با سایر محصولات لبنی، ضریب بسیار بالایی است (سایر محصولات حداکثر ضریب پنج دارند). این حجم از مصرف شیر خام برای تولید شیر خشک با توجه به یارانهای که به نهادههای دامی اختصاص میگیرد، به معنی خروج یارانه مصرفکننده ایرانی از کشور بوده، بهطور تقریبی صادرات هر 10 هزار تُن شیر خشک به معنی خروج 26 میلیون دلار از کشور است.
3. صدور مجوز صادرات شیر خشک باعث تحریک تقاضا در بازار داخلی و در پی آن افزایش قیمت شیر خام مصرفی کارخانههای تولیدی و درنتیجه افزایش قیمت محصول نهایی میشود. در شرایطی که هوای کشور به سمت گرم شدن پیش میرود و گرم شدن هوا منجر به کاهش شیردهی گاوها خواهد شد، تداوم وجود تقاضا در صادرات شیر خشک از یکسو و از سوی دیگر کاهش عرضه شیر خام، منجر به تشدید قیمت شیر خام در بازار میشود. فراموش نکنید که درحال حاضر نیز کارخانههای لبنی با قیمت بهمراتب بیشتری از قیمت مصوب دولت (دو هزار و 390 تومان) مجبور به خرید شیر خام از دامداران هستند.
4. از غلطترین سیاستهای ستاد تنظیم بازار و وزارت جهاد در صدور مجوز صادرات شیر خشک، سهمیهبندی کردن مازاد تولید خطوط شیر خشک بود و هست. درواقع به فرض صحت مازاد 50 هزار تُنی شیر خشک در کشور، سهمیهبندی کردن صادرات این محصول علاوهبر اینکه منجر به فساد و ایجاد بازار مبادله سهمیه است، باعث شد تا با هجوم همه به بازار منطقهای شیر خشک، قیمت شیر خشک ایران اُفت کند و به بهایی بسیار کمتر از قیمتهای جهانی فروخته شود. درحالی که این پیشنهاد از سوی بخش خصوصی به دولت و وزیر جدید جهاد ارائه شده بود که نهادی را مسئول هماهنگی میان صادرکنندگان کند تا از شکستن قیمت شیر خشک ایران در بازار منطقه بر اثر رقابت منفی تجار ایرانی جلوگیری شود. پیشنهادی که مانند بسیاری از دیگر پیشنهادهای بخش خصوصی، مورد توجه قرار نگرفت.
5. از دیگر تبعات سیاستهای ضربهزننده به صادرکنندگان ایرانی، تخریب برندهای ایرانی در بازارهای هدف است. درواقع بهدلیل اینکه برخی از محمولههای شیر خشک فاقد استانداردهای کیفی هستند، ورود آنها به کشورهای هدف باعث تخریب اعتماد تولیدکنندگان و مصرفکنندگان به تولیدات ایرانی شده و راه بازاریابی برای سایر محصولات لبنی را نیز تخریب کرده است.
6. افزایش خطوط شیر خشک در کشور ازجمله سیاستهای نادرست و حسابنشده در دوره وزارت آقای حجتی در وزارت جهاد بود. درواقع دولت بهجای اینکه برای حمایت از دامدار بر روی افزایش سرانه مصرف از یکسو و از سوی دیگر برخورداری دهکهای کمبرخوردار از محصولات لبنی تمرکز کند، ترجیح داد تا مازاد شیری که سهم سبد خانوارهای کمدرآمد بود را به خطوط شیر خشک سوق دهد. این سیاست باید مورد بازنگری قرار بگیرد و یا اینکه تولید شیر خام با حذف ارز مرجع و آزادسازی تعرفههای واردات و صادرات، متعادل و رقابتی شود.
درنهایت اینکه بعد از سالها تجربه و تعامل با نهادهای سیاستگذار در دولتهای مختلف، این موضوع برای تولیدکنندگان و صادرکنندگان ایرانی مبرهن است که همه این گفتنها و نوشتنها درنهایت مورد توجه نهادهای سیاستگذار نخواهد بود، اما این مختصر را با مردم کشور برای ثبت در تاریخ صنعت ایران باید نوشت تا نسلهای آینده و تولیدکنندگان ایرانی در سالهای بعد بدانند که فرآیند تولید در دوران ما بسیار هزینهزاتر و پُرخطرتر از دلالی بود و در چنین فضایی چراغ کارخانهها و اشتغال کشور توسط بخش خصوصی روشن نگه داشته شده است.
* امیرحسین صفری، فعال صنعت شیر و تولیدکننده و صادرکننده محصولات لبنی
شناسه خبر 22981