توحید در کلام امام زینالعابدین علیهالسلام
مبانی اخلاق در صحیفه سجادیه
سپهرغرب، گروه اندیشه: تبیین مبانی اخلاقی اسلامی بر اساس آموزههای صحیفه سجادیه، محور اصلی این گفتار است. نویسنده پس ازبیان نکات مقدماتی در مورد صحیفه، توحید را به عنوان مبنای اخلاق در صحیفه شناسانده است.
بخش عظیمی از تعالیم انسانساز انبیا را اخلاق تشکیل داده است. تعلیم خلقوخوی شایسته که موجبات سعادت دنیوی و اخروی انسانها را فراهم سازد یکی از آموزههای اساسی ادیان الهی است. در حدیثی از پیامبر اسلام (ص) آمده است: «علیکم بمکارمالاخلاق فانالله عزوجل بعثنی بها» بر شماست که به مکارم اخلاق آراسته شوید، زیرا خدای تعالی مرا برای آن مبعوث کرده است.
پیامبر اکرم خود الگو و اسوۀ اخلاق بود. خداوند، خلق و خوی والای او را ستوده و او را چنین میستاید: انّک لعلی خلق عظیم. شخصیت تو مبتنی بر خلق و خوی عظیمی است. اخلاق والای پیامبر اکرم، خود یکی از اسباب ایمان و جذب مردم به آئین اسلام بوده است و در قرآن کریم میخوانیم: ولو کنت فظاً غلیظ القلب لا نفضوا من حولک اگر تند خو و خشن بودی مردم از گرد تو پراکنده میشدند.
امامان شیعه نیز -که خلفای بر حق پیامبر اکرم بودند- همگی اسوههای اخلاق و رفتار و فضایل انسانی بودند و همین ویژگی، یکی از نشانههای جانشینان راستین پیامبر اکرم است. اما به این ویژگی اساسی رهبران راستین اسلام کمتر استناد شده و ابعاد اخلاقی شخصیت آنها کمتر مورد بررسی قرار گرفته است.
یکی از کهنترین متون اسلامی که در قرن اوّل هجری تألیف شده، کتاب الصحیفة الکامله یا الصحیفه السجادیه تألیف امام زینالعابدین است. این کتاب به زبور آل محمد نیز موسوم بوده و به تواتر، توسط سه فرقۀ زیدیه، اسماعیلیه و امامیه به طرق گوناگون از آن امام همام روایت شده است. این کتاب مجموعه دعاهای امام زینالعابدین (ع) با خالق یکتا است، اما آنچه که از اخلاق حسنه و فاضله در این دعاها تعلیم داده میشود، کمتر از سایر مضامین شریف آن نیست. در این مجموعه گرانقدر، ضمن مناجات با خالق هستی، عالی ترین خلق و خوی انسانی در رفتار فردی و اجتماعی تعلیم گردیده است و هر کس که به مطالعۀ مضامین آن بپردازد، به شخصیت والا و پیامبرگونه گویندۀ آن اعتراف خواهد کرد.
در دعاهای صحیفه سجادیه، امام سجاد (ع) ضمن راز و نیاز با خداوند، بهطورغیر مستقیم از فضایل ورذایل اخلاقی سخن میگوید. گویی در دیدگاه امام (ع) از طریق سخن گفتن و راز و نیاز با خداوند، میتوان همه کمالات انسانی و وظایف فردی و اجتماعی را باز شناخت.
دعاهای صحیفه، غالباً آمیخته با ستایش باری تعالی و توحید است. این عبارت- که از سویی لطیف ترین تعابیر عرفانی است که میتواند بر زبان انبیا و اولیای الهی جاری شود و از سویی دیگر عالی ترین و بلندترین معارف توحیدی را در بر دارد- جایگاه رفیع و ممتازی به این مجموعه داده است، به گونه ای که هیچ مجموعه دیگری در معارف توحیدی قابل مقایسة با آن نیست به ویژه آنکه جامه ای زیبا از حسن بیان-بر خاسته از معدن فصاحت اهل بیت پیامبر(ص)- نیز بر زیبایی محتوای آنها میافزاید.
در اینجا بهعنوان نمونه به بحث املکیت خداوند سبحان اشاره میشود. امام سجاد (ع) دعای 22 را اینگونه آغاز میکند:«الل هم انّک کلّفتنی من نفسی ما انت املک به منّی و قدرتک علیه و علی اغلب من قدرتی». این عبارت، به صراحت، دو نکته را بیان میکند: اول آنکه انسان و قدرت او، واقعی است نه خیالی و پنداری. این جمله، خط بطلانی است بر این اندیشه که تمام موجودات و هم و خیال و تصورهایی در آینه است یا سخن دیگری که همۀ انسانها را شیر میداند، ولی نه شیر واقعی، بلکه تصویر شیری که روی پرده است، به اختیارخود حرکتی ندارد، بلکه این باد است که او را به هر سویی که بخواهد به جنبش در میآورد.
در عبارت امام سجاد صلواتالله علیه، سخن از قدرت و تکلیف واقعی انسان است. این دو واقعیت- که بر انسان واقعی مترتب است- اختیار را به خوبی میرساند و جبر را نفی میکند. امّا نفی جبر، به گونهای است که او را به ورطۀ تفویض نمیکشاند و واقعیت «لا یمکن الفرار من حکومتک» را نادیده نمیگیرد. این ویژگی بیان وحی است که در جایی به اجمال «لا جبر و لا تفویض بل امر بین الامرین» میگوید، و در جایی دیگر آن را تبیین میکند. جالب توجه آن که این نکات را، هر کسی با اندک توجهی با واقعیتهای زندگی خود منطبق مییابد، یعنی هم مالکیت خود و هم املکیت خداوند را توأمان در زندگی خود میبیند، که اولی نفی جبر و دوّمی نفی تفویض است.
اینگونه گرهگشایی از معضل دیرینۀ جبر و تفویض، امام سجاد (ع) را در خور است، که هم راز آشنای خلقت است و هم بر اوج قلههای معرفت توحیدی جای دارد. در این گفتار، برآنیم که برخی از مبانی اخلاق اسلامی رابر اساس صحیفۀ سجادیه تبیین کنیم.
1- توحید، مبنای اخلاق
در منطق امام سجاد(ع)، توحید، یک بحث نظری خشک و بینتیجه نیست. بلکه آثار عملی فراوان بر آن مترتب است، به ویژه در مقوله اخلاق. بخشی از این آثار را بر میشماریم، تا بتوانیم به محکی برای بررسی ادعاهای مدعیان توحید، دست یابیم.
2-1. معرفت خدا، مبنای انسانیت
معرفت خدا، مبنا و معنای انسانیت است. خداوند، در برابر منتهای پیاپی که به مردم داده و نعمتهای متوالی که بر آنها ارزانی کرده، شناخت حمد خود را از آنها باز نداشته است، و گرنه بدون سپاسگزاری و شکر، در نعمتهای او تصرف میکردند و در آن صورت، از حدود انسانیت فرود میآمدند و در حد چهارپایان بودند.
2-2. نعمت خدا و استحقاق مردم
خداوند منان، به لطف و تفضل خود، پدیدهها را پدید آورد و وجود بخشید. و نیست را به هست بدل کرد. نام مبدی شاهد بر آن است. از اینروی، سخن گفتن از استحقاق یا استدعاء ذاتی برای چیزی که وجود ندارد، بیمعنا است.
امام سجاد (ع) به این حقیقت روشن و فطری، در دعاهای مختلف صحیفه توجه داده است. از جمله به عبارت آغاز دعای ورود ماه رمضان بنگرید: منت تو ابتداء است، یعنی مسبوق به سابقهای مانند استحقاق و استدعاء ذاتی نیست، عفو تو تفضل و عقوبت حضرتت عدالت است؛ اگر عطا کنی، عطای خود را به منت آلوده نمیرسانی و اگر نعمتی را باز داری، باز داشتن تو، تعدی بر کسی نیست. بر کسی پردهپوشی میکنی که اگر بخواهی او را رسوا میکنی، و به کسی میبخشی که اگر بخواهی، نعمت را از او باز میداری؛در حالی که این هر دو تن، برای رسوایی و منع از سوی حضرتت سزاوارند، امّا تو کارهای خود را بر مبنای تفضل بنا کردی، سراسر دعای تقصیر از ادای شکر نعمتهای الهی، نیز، به الفاظی فصیح و رسا بیان همین حقایق است.
2-3. خوف و رجاء
معنای دقیق خوف- بر خلاف ترجمه رایج- عدم امنیت است. کلمه خوف، هیچجا در برابر شجاعت به کار نرفته، تا آن را به ترس معنا کنیم. بلکه غالباً در برابر امنیت و گاهی در برابر رجاء به کار میرود.
بر این اساس روشن است که انسان هیچ طلبی از خدای خود ندارد و تمام! نعمتهای خداوند به تفضل اوست که هر لحظه بگیرد، ظلم روا نداشته است. این است که انسان عاقل، همواره خود را در معرض این خطر میبیند که خداوند، نعمتهایی را که به او داده، از او پس بگیرد. کسی که طعم شیرین نعمت خدا- بهخصوص نعمتهای معنوی الهی- را چشیده، از این چگونگی میلرزد و همواره در حال عدم امنیت به سر میبرد، یعنی همواره به درگاه خداوند سبحان، در حالت خوف است، حتی وقتی که در مسیر عبادت میکوشد.
امّا از سوی دیگر، جود و فضل و احسان الهی نیز حقیقتی است که درِ امید را همواره به روی انسان گشوده میدارد، حتی وقتی که در مسیر معصیت قرار دارد.
توجه به این حقیقت، همواره انسان را در میان دو حالت قرار میدهد که هر دو، نشان از عبودیت او به درگاه مولایش دارد. آثار سازنده این توجه در اخلاق و تربیت انسانی، فوقالعاده است.
امام سجاد(ع) در دعای 39 در بیان این حقیقت، بر این نکته تأکید میورزد که نه یأس انسانی از نجات، از روی نومیدی مطلق است که از گناهان کبیره است و نه طمع فردی به رهایی، به دلیل فریفته شدن به اعمال اوست. بلکه انسان عابد، همواره حسنات خود را در برابر سیئات خود، اندک میبیند، آن هم در برابر خدایی که افراد صدیق در پیشگاه او نباید به اعمال خود فریفته شوند و تبهکاران نیز نباید به دلیل کارنامه سیاه خود، از لطف و رحمت حضرت او نومید گردند.
شناسه خبر 36165