سپهرغرب، گروه خانواده: «بلاگرها» الهههای فضای مجازی هستند که اغلب در فضای بیقانون و رهای این روزهای کشور میتازند و هیچ قانونی برای رسیدگی به امور آنها وجود ندارد.
هر جامعهای که به آن تعلق داریم و شهروند آن به حساب میآییم و در آن محیط، زیست میکنیم نیازمند قوانینی است که صدالبته باید قابلیت اجرایی شدن داشته باشند. همانطور که در فضای حقیقی نیازمند قوانینی برای زیست هستیم اگر زیست مجازی را بپذیریم متوجه میشویم که زیست مجازی نیز نیازمند قوانین است. در یک سالونیم گذشته همه ما بیشتر از آنکه در فضای حقیقی و کوچه و خیابان زیست کنیم، زیست مجازی داشتهایم. کلاس آنلاین شرکت کردهایم. خریدهای اینترنتی کردهایم و حتی معاشرتمان نیز یا با کلمات بوده یا بهوسیله لنز دوربینمان انجامشده است. اگر بپذیریم که همه شهروندان فضای مجازی هستیم باید اصول آن را نیز رعایت کنیم. اصولی که در کشور ما چندان وجود ندارد و هر بار بهجای سروسامان بخشیدن به فکر اعمال محدودیت بوده است و چه کسی است که نداند قوانین محدود و غلط به کجیها و غلطیها بیشتر دامن میزند.
در چند روز گذشته در فضای مجازی خبری منتشر شد پیرامون آنکه کشور نروژ قانون جالبی را برای فعالیت بلاگرهایش تصویب کرد. این قانون میگوید بلاگرها نباید از عکسهای روتوش شده برای صفحههای اجتماعیشان استفاده کنند و اگر چنین کنند باید در کنار آن عکس اصلی را نیز منتشر کنند. این قانون برای این است که تصورات رؤیایی از بینقضی بلاگرها از بین برود و مخاطبان چهره واقعی آنها را بدون فیلترهای مختلف نرمافزارهای مجازی ببینند.
بلاگری در ایران اگر در دوران وبلاگها و اوایل شبکههای اجتماعی مفید بود این روزها در بیقانونی و بیضابطگی فضای مجازی به قهقرا رفته است. بلاگرها تبدیل به الهههای فضای مجازی شدهاند. اگر تا دیروز نیازمند تخصص برای تولید محتوا بودند امروز به هیچچیز نیازی ندارند. آنها میرقصند، میخندند، غذایشان را با ولع و با دست جلوی دوربین میخورند و صدای بزاق دهانشان را حتی به مخاطب نشان میدهند و از روی حسرتهایی که پای صفحهشان رویهم تلنبار میشود یک ارتش چندمیلیونی میسازند تا به وقتش دستور حمله و یا حمایت بدهند.
اگرچه در ایران هیچ قانونی برای بلاگری با ساختارهای فرهنگی و اجتماعی خاص خودش وجود ندارد اما رفتار بلاگرهای ایرانی با هیچ ساختار و ضابطههای فرهنگ جهانی هم نمیخواند. فحش دادن، ساخت کلیپهایی با محتوای جنسی، استفاده از کودکان در محتواهای تبلیغی و حتی رقصاندن آنها برای کسب درآمد و تبلیغات با هیچ قانون و ضابطهای در غربیترین و اروپاییترین فرهنگ ممکن هم نمیخواند. در چند سال گذشته تنها دو مورد علنی را دیدیم که تلاش داشت برای بلاگرها و یا اینستاگرامرها ضابطه تعیین کند. اولی دو سال قبل بود که در نهایت خروجی آن را در جلو کشیدن روسریهای برخی از آنها دیدیم و دومی که به نظر ساختار قانونی داشت تعیین مالیات برای فعالان اینستاگرامی بالای 500هزار نفر در صورت تبلیغ بود اما هر فعال فضای مجازی بهتر میداند که این قوانین یا اجرایی نیستند یا اینکه آنقدر ضعیف هستند که نمیتوانند این فضا را کنترل کنند.
قطعاً جواب این سؤالات منفی است. فرض کنید میخواهید آخر هفتهها فیلمهای روز ایران و جهان را خانوادگی تماشا کنید اما وقت و زمان این را ندارید که فیلمها را بررسی کنید و ببینید که آیا مطابق با سلیقهتان و یا قابلیت پخش خانوادگی دارند یا خیر اینجاست که یک فیلمباز که به شکل حرفهای فیلمهای روز را دنبال میکند به شما کمک میکند و طبق خواسته شما فیلمهایی که دنبالشان میگردید را معرفی میکند. حالا شما این موضوع را به خرید اقلام مختلف بسط بدهید. بلاگرها در همه جای دنیا چنین هستند و واسطههای خوبی بین تولیدکننده و فروشنده هستند و برای هردو مفید هستند. اما بلاگری در ایران یک شترگاوپلنگ کامل است که هیچ شباهتی به آنچه باید باشد ندارد. بلاگرها میتازند، میبلعند، از تولیدکنندهها مفتبری میکنند و طبق گزارشها اگر فروشندهای حاضر به چنین کاری نشود آنها ارتش طرفدارانشان را سوی او میفرستند. آنها در این آشفتگی بدون هیچ ریالی مالیات درآمدهای ماهانه چند صدمیلیونی دارند و مقصد بسیاری از آنها در نهایت خارج از ایران است و ارز زیادی را از کشور خارج میکنند.
اوضاع تبلیغات در بلاگرها بسیار آشفته است. هیچ نظارتی روی کالاهای تبلیغی وجود ندارد و در این آشفتهبازار برخی جشنوارههای مجازی به آنها وجهه میدهند و به بهانه حمایت از تولیدکنندهها پول بیشتری به جیب میزنند. با نگاهی به فهرست پشتیبانهای این جشنوارهها که قرار است مثلاً تولیدکنندهها باشند به اسامی برمیخوریم که واقعاً شگفتانگیز است. در یکی از این جشنوارهها یکی از پشتیبانهایی که به دعوت از بلاگرها باید فالوور (دنبالکننده) میشد مؤسسهای قلابی بود که در ازای دریافت چند صدمیلیون به شما مدرک آکادمیک و دانشگاهی میداد!
آنچه این روزها نیاز فوری و جدی فضای مجازی است ساماندهی آن است. فضای مجازی نیازمند ضابطهای مشخص است. ضابطهای که اجازه کودکآزاری و سوءاستفاده از کودکان برای امور تبلیغاتی را ممنوع کند. تبلیغ کالاهای مضر را ممنوع کند و این سبک زندگی و پوچگرا و بدون حریم شخصی را تبدیل به یک «ضد ارزش اجتماعی» کند.
وگرنه چطور یک مادر میتواند فرزندش را تشویق به درس خواندن کند وقتی او میتواند با پاشیدن حریم شخصیاش در فضای مجازی چندین برابر حقوق یک دکتر یا مهندسی که سالها برای درس خواندن و رشد علمی زحمت کشیده کسب درآمد داشته باشد؟
*عطیههمتی
شناسه خبر 43296