سپهرغرب، گروه شهر: چالش اداره شهرها به واسطه گسترش شهرنشینی و گستردگی و پیچیدگی مسائل شهری نسبت به گذشته بیشتر شده است که این خود لزوم تغییر در نظام مدیریتی و برنامهریزی را انکارناپذیر میکند.
تغییر در نظام مدیریتی شهرها به منظور حل مشکلات شهری و ایجاد هماهنگی بیشتر در راستای دستیابی به اهداف عالیه، طی دهههای اخیر در سطح جهانی مطرح شده است و در این میان کشورهای توسعه یافته تجربه خوبی در این زمینه داشتهاند و مضرات نبود یکپارچگی در سطح شهرهای خود را تجربه کردهاند.
این کشورها با اصلاح و تغییر نظامهای قانونی، مدیریتی و برنامهریزی زمینه را برای تحقق مدیریت یکپارچه فراهم کرده و بستری را موجب شدهاند که یک برنامهریز و مدیر شهر با حداقل چالش روند حل مسائل شهری را به پیش میبرد.
در حالی که کشورهای توسعه یافته به نتایج مطلوبی در این خصوص دست یافتهاند، زیرساختهای لازم برای تحقق مدیریت یکپارچه در کشورهای در حال توسعه چندان مورد توجه نیست؛ این کشورها صرفاً مدیریت یکپارچه را در سطح محافل علمی، مدیریتی و قانون گذاری مطرح میکنند، اما اقدامات عملی برای پیاده سازی آن انجام نشده است.
در کشور ما نیز چند سالی است اعمال چنین رویکردی از سوی کارشناسان و متخصصان مطرح و بر ضرورت آن تاکید میشود و به همین جهت از طریق مجاری قانونی در حال پیگیری است و کلیاتی نیز در این خصوص به تصویب رسیده است.
به منظور بررسی میزان پیشبرد این هدف والا، نیاز است در ابتدا مفهوم مدیریت یکپارچه و چالشهای پیش رو تبیین شود که در این باره گفتوگویی با فرزاد مؤمنی، کارشناس شهرسازی انجام دادهایم؛ مشروح این گفتوگو در ادامه از نظرتان میگذرد:
مفهوم مدیریت یکپارچه چیست؟
مدیریت یکپارچه در همه مقیاس و سطوح کشور از جمله در مقیاس شهرها و روستاها قابل طرح است. در سطوح شهری مدیریت یکپارچه در حوزههای شهرسازی و عمران و سایر حوزهها مطرح میشود که هرکدام یک واحد مدیریت است.
زمانی که از یکپارچگی مدیریتی صحبت میکنیم، منظور ما نوع مدیریت بر این واحدها و حوزهها است؛ به عنوان مثال اگر مدیریت شهری تصمیم میگیرد برخی سیاستها از جمله کاهش جمعیتپذیری شهر و جلوگیری از مهاجرت از روستا به شهر را اعمال کند، واحد روستایی نباید سیاستهایی بر خلاف آن داشته باشد. زمانی که ما از یکپارچگی صحبت میکنیم، باید مدیریتهایی که در کنار مدیریت شهری یا در سطح خرد در کنار مدیریت عمرانی و شهرسازی به طور فعال قرار دارند نیز هدف مورد نظر را پوشش دهند و برخلاف آن اقدام نکنند.
سیاستها، فعالیتها و اقدامات در مدیریت یکپارچه باید همگی در راستای یک هدف کلی باشد؛ این آن چیزی است که مفهوم یکپارچگی دنبال میکند، همچنین قوانینی که به تصویب میرسد باید چنین هدفی را محقق کند زیرا در غیر این صورت باز هم منجر به نبود یکپارچگی و مدیریتهای چندگانه میشود.
یکپارچگی چه ملزوماتی دارد؟
یکی از مهمترین ملزومات آن یکپارچگی شناختی است که باید وجود داشته باشد و در این راستا دیتابیسها (Database) باید یکسان سازی شود؛ به عنوان مثال اگر ما در شهر شاخصههای مهاجرت از روستا به شهر را تحت عناوین فرصت کاری در شهرها یا سایر عناوین دستهبندی میکنیم، نوع این شاخصهها در حوزه مدیریت یکپارچه روستایی نیز جهت جلوگیری از مهاجرت از روستا به شهر باید یکی باشد تا پیمایش و رصد منابع اطلاعاتی ممکن شود.
این امر موجب شده تا نتایج واقعبینانه باشد و اهداف مورد نظر را در سطوح مختلف پوشش دهد.
تعامل میان سازمانی چگونه محقق میشود؟
مجلس شورای اسلامی به عنوان قوه مقننه و وضع کننده قوانین باید به نحوی چیدمان سازمانها را انجام دهد تا مدیریت یکپارچه اتفاق بیفتد و دسترسی و نقش هریک از مدیران نهادها در سطح شهر مشخص شود. یک مدیر بر اساس نقش و دسترسیهایی که دارد، عمل میکند و حتی برای برقراری تعامل نیز نمیتواند از وظایف خود دست بکشد؛ با تحقق مفهوم تعامل از یک سو و سرعت تبادل اطلاعات از سوی دیگر، تعامل میان سازمانی اتفاق خواهد افتاد.
اگر نیاز است سرعت تبادل اطلاعاتی یک مگابایت بر ثانیه باشد، اما عملاً سرعت پذیرش اطلاعات درگاهی تخصیصی به سازمان کمتر باشد، ظرفیت سازمانی نیز کاهش پیدا میکند؛ به عنوان مثال اگر یک کلانشهر بخواهد خود را با یک واحد روستایی یا شهر کوچکی تطبیق دهد، عملاً امکانپذیر نیست، مگر اینکه آن شهر کوچک یا آن واحد روستایی نیز از نظر سازمانی زیرمجموعه آن کلانشهر باشد تا یک ساختار کلی تشکیل شود و یکپارچگی به درستی اتفاق بیفتد. زمانی که ابعاد تصمیمگیری و تعامل میان سازمانی متفاوت باشد، از نظر سازمانی و مدیریتی نیازمند آن هستیم که از بالادست قوانینی مصوب شود تا نقشها بر اساس مفهومی مطرح شده برای یکپارچگی، مشخص شود و اگر روند غیر از این باشد، شعاری بیشتر نیست.
تبعات نبود مدیریت یکپارچه برای شهرها چیست؟
با مثال زاینده رود آغاز میکنم؛ از یک طرف میگوئیم آب نیست، از طرف دیگر عنوان میشود که آب باید باشد تا فرونشست زمین اتفاق نیفتد؛ این به دلیل نبود یکپارچگی در حوزه مدیریت شهری است که موجب شده در حال حاضر مباحث مربوط به زاینده رود و منابع آبی زیرزمینی شهر اصفهان با چالش و مشکل روبهرو شود.
باور تمامی کارشناسان حوزه علمی این است که اگر تعامل مدیریتی در این حوزه اجرایی و عملیاتی نشود، جمعیت اصفهان به نصف کاهش پیدا میکند و به تدریج تمایل به مهاجرت از شهر اتفاق میافتد؛ رفتن جمعیت نیز به معنای رفتن اقتصاد، علم و هنر است.
علاوه بر آن کاهش منابع آبی، حیات سازهها و بناهای تاریخی را در معرض خطر فرونشست قرار میدهد و صدمات جبران ناپذیری را به کل بدنه شهری وارد میکند و این بخشی از تبعاتی است که یک شهر بزرگ و تاریخی را در معرض تهدید قرار میدهد.
مسائل و معضلاتی که هر روزه با آن در شهرها مواجه هستیم ناشی از نبود یکپارچگی است و موجب شده شرایط شهرها از جنبههای مختلف هر روز رو به وخامت بگذارد.
شناسه خبر 49234