کارشناس پولی و بانکی مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی؛
شفافیت و مالیاتستانی سد راه واسطهگریهای مذموم
کارشناس پولی و بانکی مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی از مالیاتستانی و شفافیت بهعنوان راهکاریهای پیش رو برای جلوگیری از واسطهگریهای مذموم یاد کرد.
مدتهاست که «دلالی»، به یکی از بیدرمانترین دردهای اقتصاد ایران تبدیل شده به گونهای که تقریباً پدیده و بحرانی نیست که در بازارهای ایران رخ بدهد و اثری از نقش مخرب فعالیتهای دلالی در آن وجود نداشته باشد. تأملبرانگیزتر اینکه آنچه ابعاد این بحرانها را گستردهتر میکند، ورود مردم عادی به عرصه دلالی است مثلاً طی چند سال اخیر شاهد بودهایم که مسئولان در قبال این موجهای مردمی مخرب، عمدتاً روی به توصیهدرمانی میآورند و مردم را از ورود به بازارهایی مثل ارز، طلا، سکه و غیره منع میکنند.
البته مردم هم در برخی موارد پویشهای خودجوشی با عنوان نه به خرید و غیره را تشکیل میدهند حرکتهایی که میتوان گفت پاسخی موقت به رشد قیمتها در این بازارهای دلالزده است.
بر این اساس با توجه به اهمیت موضوع برآن شدیم تا درخصوص تأثیر دلال بر فضای اقتصادی با کارشناس پولی و بانکی مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی گفتوگویی ترتیب دهیم که در ادامه میخوانید:
مصطفی حبیبالله با بیان اینکه دلالی تحت عنوان واسطهگری در فضای اقتصادی معنا میشود، گفت: این واسطهگریها در برخی مواقع منجر به ایجاد ارزش افزوده برای اقتصاد است و درواقع یک رقم و عددی به فضای اقتصادی میافزاید که با بررسی آن میتوان به این نتیجه رسید که آیا این واسطهگری اثرات مثبتی در فضای اقتصادی کشور داشته یا نه؟
وی با بیان اینکه در برخی مواقع نیز این واسطهگریها از جنس ارائه خدمت بوده و از این طریق ارزش افزودهای را به اقتصاد کشور میافزاید، خاطرنشان کرد: برای مثال بازرگانی که بهصورت کلی کالایی را خریده و آن را بهصورت جزئی در یک منطقه جغرافیایی توزیع میکند، بهنوعی کار واسطهگری را در معنای مثبت آن انجام میدهد و خدمتی را به اقتصاد اضافه میکند چراکه اگر کالا و خدمات قبلاً در دسترس بخشی از جامعه نبود این نقص توسط واسطه جبران میشد و در قالب ایجاد دسترسی بهتر عایدی و دستمزدی را نیز از آن خود میکند.
وی ابراز کرد: در برخی مواقع نیز این واسطهگری و به اصطلاح دلالی، از جنس ایجاد نقدشوندگی در برخی از بازارها است، افزود: یکی از مصادیق این نوع نقدشوندگیها بازار سرمایه است.
این کارشناس اقتصادی افزود: برای مثال در ارز اولیههایی که شامل عرضه سهام شرکتها برای نخستینبار هستیم، فعالیت تأمین مالی در آن به معنای تأمین سرمایه شرکت رخ میدهد، در مراحل بعدی که سهم دست به دست میشود و به اصطلاح در بازار ثانویه میچرخد عملاً فعالیت مالی را شاهد نیستیم بلکه واسطهگری در بین افراد مختلف ایجاد شده که اتفاقاً جزو مزیتهای این نوع فعالیت است زیرا این نوع از دلالیها نقدشوندگی را به بازار سرمایه میافزایند.
حبیبالله ادامه داد: اگر کسی در بازار ارز اولیه میدانست که بعداً موقعی که نیاز به منابع مالیاش دارد دیگر کسی در بازار نیست که بخواهد از آن سهم و یا دارایی او باز خرید کند شاید هیچگاه اقدام به تأمین مالی نمیکرد پس به نوعی این نوع واسطهگریها در بازار سرمایه از جنس واسطهگریهای مثبت است.
وی در پاسخ به اینکه چرا واسطهها بر روی بازار سرمایه دست گذاشتهاند؟ گفت: این موضوع به شفافیتی بازمیگردد که در بازار سرمایه وجود دارد یعنی در این بازار مشخص شده چه کسی خریدار است و به چه قیمتی و یا اینکه دیگر اصول معامله بهصورت واضح و روشن در بازار سرمایه مشخص است.
این اقتصاددان با اشاره به اینکه در برخی مواقع شاید این دلالی در بازارهای مختلف نقدشوندگی را اضافه کند اما قابل مشاهده است که روند آن شفاف نیست، تصریح کرد: در این گونه موارد اطلاعات مالی بهدرستی افشا نمیشود حال آنکه برای این نوع واسطهگریها مثالهای متعددی در بازارهای کالاهای مختلف از ارز، طلا و سکه گرفته تا سایر محصولات خوراکی و دیگر اقلام را شاهد هستیم.
حبیبالله با بیان اینکه در بسیاری از مواقع یکی از معضلات این است که در فعالیت واسطهگری شفافیت وجود ندارد در صورتی که این شفافیت به شناسایی افرادی که توان خرید بیشتر داشته و اصطلاحاً از سرمایه بیشتری را برای ایجاد تقاضای در آن بازار برخوردارند و تقاضای آنها سهم بزرگی در مقایسه با تقاضای کل بازار آن محصول خواهد داشت به گونهای که میتوانند سیاستگذار باشند، کمک میکند ابراز کرد: درواقع این سیاستگذار بودن به گونهای است که این افراد میتواند در راستای کسب عایدی بیشتر قیمت کالا را در بازار تغییر دهند.
وی ادامه داد: درواقع این فضای دلالی و خرید و فروشها است که بهعنوان دلالی مذموم یاد میشود زیرا این فرایند اغلب تحت نظارت نیست و در آن شاهد افشای اطلاعات در خصوص فرایند معامله نیستیم.
وی با تأکید بر اینکه در فرایند این نوع دلالیهای مذموم ارزش افزودهای ایجاد نمیشود زیرا صرفاً کسی که سرمایهای در اختیار دارد کالایی را با حجم بالا با قیمت اندک در بازار خریداری کرده و تقاضا را در فضای اقتصادی بالا برده و درنهایت با قیمت چندین برابری در بازار عرضه میکند، تشریح کرد: این افراد به نوعی بازار را تحت تأثیر مداخله خود قرار میدهند.
این کارشناس اقتصادی با بیان اینکه این نوع دلالیها نهتنها ارزش افزودهای برای اقتصاد ندارد بلکه در کوتاهمدت منجر به رشد قیمتها در سبد داراییها در بازار آن کالای خاص میشود، خاطرنشان کرد: این امر را میتوان در بازارهای مختلف موضوع شناسی کرد چراکه به فراخور موضوع آن بازار و کالای خاص به شکلهای مختلف جریان پیدا میکند.
حبیبالله در واکنش به اینکه در فضای اقتصادی ایران دلالیهای مذموم داریم؟ آیا عایدی که برای واسطه ایجاد میشود منطقی است؟ گفت: بخشی از چرایی این مسئله به این موضوع مرتبط است که در بسیاری از موارد بهواسطه اینکه بازارهای داراییهای مختلف از عمق کافی از سمت تقاضا و عرضه برخوردار نیستند بهواسطه مداخله یک نفر شاهد تغییر قیمت شدیدی آن کالا خواهیم بود که درواقع بازار از ید بازیگران اصلی خارج و فضای نظارت حاکمیتی مختل میشود.
وی ادامه داد: نکته بعدی حائز اهمیت در جلوگیری از این اتفاق این است که بتوان شفافیت را در بازارهای مختلف ایجاد کرد به طوری که در حال حاضر در اقتصاد بینالملل همین فرایند دنبال میشود.
این اقتصاددان با اشاره به اینکه در کشور ما بهواسطه صدور فاکتورهای صوری و عدم امکان نظارت نه عدم نظارت؛ فرایند دلالیهای مذموم شدت یافته زیرا ما دستگاهها و نهادهای مختلفی را برای تعیین قیمت در بازار تعبیه کردهایم، تشریح کرد: این در حالی است که ما به جای ایجاد نهادسازیهای سختافزاری باید روند نهاد به معنای جنس نرم آن یعنی سرمایهگذاری برای شفافیت در بازارهای مختلف را دنبال میکردیم.
حبیبالله با بیان اینکه اگر این شفافیت وجود داشت هر تغییر در بازارهای مختلف قابل رصد بود، تشریح کرد: در حال حاضر در برخی کشورها به این سمت حرکت کردهاند که صرف ارائه پیشفاکتور از سوی تولیدکننده و یا عرضهکننده بازار قابل استناد باشد.
وی ادامه داد: خود این پیشفاکتورها ظرفیت تأمین مالی در کشورهای مختلف ایجاد کردهاند اما در کشور ما بهواسطه آنکه ما نتوانستهایم اطلاعات شفاف از بازارهای مختلف بهدست بیاوریم و از این طریق امکان نظارت را برای نظارت ناظرها فراهم کنیم باعث شده شاهد این معضلات باشیم.
این اقتصاددان با بیان اینکه یکی از نکات مهم دیگر این است که شفافیت علاوه بر اینکه ظرفیت نظارت را برای دستگاههای نظارتی حاکمیتی فراهم میکند این ظرفیت را نیز برای آنها ایجاد میکند از هرکدام معاملاتی که در این بازارها انجام میشود مالیاتستانی نیز کنند، خاطرنشان کرد: وقتی مالیاتستانی میشود و یک منبع تأمین منابع مالی برای دولت در ارائه خدمات بهتر فراهم میشود اما چون امکان نظارت بر تراکنشهای مالی فراهم نیست و تعاملات بین عرضهکنندگان و متقاضیان شفاف نشده، دولت خود را در استفاده از این ظرفیت محروم کرده است.
حبیبالله افزود: مالیاتستانی خود یک مانع بزرگی بر سر برخی واسطهگری و دلالیهای موقت و مذموم است زیرا گرچه در بسیاری از مواقع وقتی کسی میخواهد نقش واسطهگری داشته باشد با یک حجم سرمایه کلانی وارد یک بازار شده و از این طریق بازار را برهم میزند اما در مواردی ما با دلالیهای خرد نیز مواجهیم که با سرمایه اندک به قصد بهرهبرداری از اختلاف قیمتها در مدت کوتاه وارد بحث دلالی شدهاند حال آنکه اگر حجم این گونه معاملات را در نظر بگیریم خواهیم دید که این حجم از دلالیها نیز تأثیر بسزایی در اقتصاد بازارهای مختلف ایفا میکند بنابراین با مالیاتستانی میتوان جلوی ورود بخش اعظمی از افراد با سرمایه اندک به حوزه دلالی را گرفت.
شناسه خبر 76247