عموماً وقتی حرف از سرمایهگذاری و ایجاد یک فرصت اقتصادی جدید به میان میآید، فعالان این عرصه بیش از همیشه از کاغذبازی و سنگاندازی ادارات به فغان میآیند و تا بخواهی سند و شاهدمثال برایت ردیف میکنند که از مدیران گرفته تا کارشناسان صدها سنگ ریزودرشت پیش پای آنان میاندازند؛ درحالی که آنها با رویکرد اقتصادی و گرهگشایی از مشکلات استان، پای در این راه پُرنشیبوفراز گذاشتهاند، اما میبینند نه از وعده مسئولان مبنی بر پهن کردن فرش قرمز خبری است و نه از خدمات ویژه!
این گلایه فعالان اقتصادی را نمیتوان نادیده گرفت؛ چراکه بسیار اتفاق افتاده است که در جلسات اداری یا گفتوگوهای ویژه، خود مسئولان نیز به وجود معضل کاغذبازی در ادارات اذعان کردهاند این معضل تا بدانجا جدی است که حتی یک کارشناس میتواند ماهها مصوبه یک جلسه در سطح مدیریت استاندار را به تعویق بیندازد! بانکها که دیگر داستانشان از گریه گذشته است.
کم نداریم مصوبات ستاد تسهیل برای پرداخت وام به تولیدکننده که بهراحتی از سوی بانک زمینگیر شده است؛ خیلی راحت، شیک و مجلسی!
اما لازم است سوی دیگر این تابلو را هم ببینیم؛ در همین همدان خودمان کم نداریم پروژههای بزرگ صنعتی، گردشگری، کشاورزی که با عدم پای کار آمدن سرمایهگذار، با صورت به زمین خوردهاند. پرشینیاقوت یکی از این پروژهها است که سرنوشت آن در هالهای از ابهام فرو رفته؛ این پروژه دارای ظرفیتهای بسیاری ازجمله معدن رز کوارتز و یاقوت کبود بوده و دو معدن سنگهای قیمتی و نیمهقیمتی استان، متعلق به شرکت پرشینیاقوت است که میتوان با استفاده از این معادن هم ارزآوری خوبی ایجاد کرد و هم موجب اشتغال سه هزار و 500 نفر در استان و کشور شد.
ایجاد 14 کارگاه، هتل پنجستاره، رستوران، مرکز آموزش تراش سنگهای قیمتی، کارگاههای تولید صنایع دستی، فروشگاه و بازارچه فروش صنایع دستی، ازجمله مواردی است که در این مجتمع بزرگ دیده شده است؛ اما همدانیها در 16 سال اخیر بهجز یک مجتمع نیمهکاره، چیزی از آن ندیدهاند! هرازگاهی هم این پروژه ارزشمند بین سرمایهگذاران داخلی و خارجی دست به دست میشود، به همین راحتی...
یکی دیگر از پروژههایی که برای همدان از اهمیت بسیاری برخوردار بوده، میدان میوه و ترهبار جدید همدان است که از اردیبهشتماه سال 92 بنا به نیاز استانی و شهرستانی و با درنظر گرفتن نگاه منطقهای در زمینی به مساحت 55 هکتار با پیگیری مدیریت شهری و با حضور مسئولان، کلنگزنی و عملیات اجرایی آن شروع شد؛ حتی از 22 اردیبهشتماه سال 95 این امر از طریق قرارداد مشارکتی از سوی شهرداری همدان با سرمایهگذار بهصورت کنسرسیوم پیگیری شد؛ اما متأسفانه این پروژه راهبردی نیز به سرنوشت پرشینیاقوت گرفتار شده و راه به جایی نبرده است! تا بدانجا که مدیریت شهری ناچار شد از مسیر حقوقی، خلع ید سرمایهگذار را دنبال کند.
فکر نکنید داستان سوزناک پروژههای کلان اقتصادی استان که هرکدام میتوانست پیشران بخشی از اقتصاد همدان باشد، به همینجا ختم میشود؛ طرح صنعتی بزرگ احداث کارخانه تولید کاغذ سنگ آهک و پلیاتیلن اسدآباد بهعنوان بزرگترین کارخانه کاغذ سنگی کشور و یک طرح دوستدار محیطزیست ساخت و عملیات اجرایی آن چهار سال پیش در شهرک صنعتی اسدآباد آغاز شده که طی این مدت دارای پیشرفت فیزیکی قابل قبولی نبوده است و بهواسطه همین شرکت شهرکهای صنعتی استان پیگیر فرایند فسخ قرارداد و خلع ید سرمایهگذار این پروژه بهدلیل تعلل در طرح است. وضعیت وقتی جالبتر میشود که جناب سرمایهگذار کارخانه 40 هکتار زمین هم از منابع طبیعی اسدآباد گرفت و قول داد که گلخانهای با اشتغال یکهزار نفر ایجاد کند، اما تا امروز هیچیک از این پروژهها به سرانجام نرسیده و شرکت شهرکهای صنعتی بعد از ماهها صبوری، برای خلع ید این سرمایهگذار اقدام کرد.
حال باید پرسید بعد از بلوکه کردن چندساله یک ظرفیت اقتصادی در استان، آیا صرف خلع ید، منافع تضییعشده از مردم این استان را به آنها برمیگرداند؟ یا باید مردم مظلوم همدان هم ظرفیت در اختیار این برخی سوداگر سرمایهگذارنما بگذارند و هم صبوری کنند و دست آخر هم خوشحال از خلع ید سرمایهگذار بدعهد باشند؟ آیا این حق مردم همدان است که کلانپروژههای خود را که میتوانستند سالها سبب رونق استان و شهرستان شوند، بعد از مدتها تعطیلی دوباره باز پس بگیرند که شاید سرمایهگذاری پیدا کنند؟ سهم مدیران و بهویژه بخش حقوقی ادارات در این خسران بزرگ چقدر است و چه زمانی باید تأدیه شود؟ سرمایهگذاران بدعهد چگونه و توسط چه کسی تنبیه میشوند تا مبادا در روندی معیوب اینبار سرمایه مردم استان دیگری را به ثمن بخس در اختیار نگرفته و قفل کنند؟ مردم که ورشکسته اصلی این روند نامبارک هستند، همچنان باید نظارهگر این موارد باشند؟