شناسه خبر:83423
1403/3/20 09:25:04

سپهرغرب در پی گفت‌وگوی اختصاصی با یک روان‌شناس اجتماعی مطرح کرد: یکی از اصلی‌ترین پیامدهای تجرد قطعی زنان انفعال جامعه در ابعاد مختلف فردی، خانوادگی و اجتماعی است.

سپهرغرب، گروه - طاهره ترابی مهوش:

دهه شصتی‌ها با سرعت عجیبی وارد میانسالی شده‌اند، اغلب متولدین نیمه ‌اولی این دهه از 40 سالگی عبور کرده‌اند و شمارش معکوس برای نیمه‌دومی‌های دهه60 نیز آغاز شده، در این میان بیش ‌از یک ‌میلیون و 700 هزار دهه شصتی هنوز ازدواج نکرده‌اند و زنگ تجرد قطعی آن‌ها در آستانه میانسالی به‌صدا درآمده است.
این در حالی است که بر اساس آمارهای سال 1400 از میان جمعیت پنج میلیون و 770 هزار نفری دختران بالای 15 سالِ مجرد، سه میلیون و 200 هزار نفر از آن‌ها 15 تا 30 سال، 640 هزار نفر از آن‌ها 30 تا 34 سال و 530 هزار نفر 35 تا 39 سال سن دارند.

بر این اساس چون تجرد قطعی دختران به لحاظ فردی، اجتماعی و خانوادگی پیامدهای بی‌شماری ایجاد می‌کند، برآن شدیم تا با جامعه‌شناس و روان‌شناس اجتماعی گفت‌وگویی ترتیب دهیم که در ادامه می‌خوانید:

دکتر علیرضا شریفی‌‌یزدی با بیان اینکه مطالعات در کشور نشان می‌دهد که تجرد قطعی خانم‌ها در بیشتر موارد انتخابی نیست بلکه تابع جبری است که بنا به مقتضای شرایط اجتماعی و اقتصادی بر این افراد تحمیل شده، گفت: یعنی تعداد خانم‌هایی که خودشان تصمیم گرفته‌اند ازدواج نکرده و فرزندی نداشته باشند به لحاظ آماری زیاد نیست، واقعیت این است که عدد این قضیه معنادار نیست.

وی ادامه داد: این در حالی است که در مورد مردان، تجرد قطعی تا حدی انتخابی است یعنی مردان مجرد را می‌توان به دو دسته تقسیم کرد، نخست گروهی که علیرغم میل باطنی نمی‌توانند ازدواج کنند پس در تجرد مطلق باقی می‌مانند اما گروه دیگر کسانی هستند که می‌توانند ازدواج کنند اما به میل خود تجرد قطعی را انتخاب کرده‌اند.

وی خاطرنشان کرد: همانطور که پیشتر عنوان شد درباره خانم‌ها قضیه بدین شکل نیست و تحمیل این موضوع بازمی‌گردد به شرایط فرهنگی و آداب و رسوم زیرا در کشور ما خانم‌ها نوعاً انتخاب نمی‌کنند بلکه انتخاب می‌شوند، به همین دلیل در این بحث در تنگنا قرار می‌گیرند، یعنی ممکن است خانمی آمادگی کامل برای ازدواج داشته و خواهان آن نیز باشد و حتی فرد مناسب را نیز پیدا کرده اما بنا به شرایط آداب و رسوم و موقعیت فرهنگی نمی‌تواند به طرف مقابل پیشنهاد ازدواج بدهد زیرا در جامعه این موضوع هنوز امری مزموم و ناپسند تلقی می‌شود.

این روان‌شناس اجتماعی، افزود: در نتیجه عمده خانم‌هایی که در حال حاضر تجرد مطلق را تجربه می‌کنند کسانی هستند که این موضوع بر آن‌ها تحمیل شده است.

شریفی یزدی در پاسخ به پیامدها فردی تجرد قطعی زنان گفت: گرچه خانم‌ها امکان خودنگهداری در مورد نیازهای واقعی فیزیولوژیکی‌شان از مردها بیشتر است که البته یک بعد آن بیولوژیکی و بعد دیگر آن فرهنگی است، یعنی بنا اقتضائات جامعه خانم‌ها خودنگهدارتر هستند اما از منظر فردی و روانی، فشاری که به افراد وارد می‌شود یکسری پیامدها به‌دنبال دارد.

وی ادامه داد: مثلاً یک خانم به طور طبیعی یکسری نیازهای جنسی دارد و وقتی در مسیر درست برآورده نشود با دو اتفاق مواجه مواجهیم؛ نخست سرکوب کردن این نیاز‌ها که در این حالت ممکن است به انواع بیماری‌های روانی و حتی جسمانی مبتلا شود؛ یعنی در این افراد ممکن است شاهد بیماری‌هایی همچون اضطراب، وسواس، افسردگی، خشم و پرخاشگری باشیم، ریشه این مسائل را می‌توان در این یافت که نیازهای فیزیولوژیک او به‌موقع، به اندازه و به‌جا پاسخ داده نشده است.

وی افزود: اتفاق بعدی به حس مادری بازمی‌گردد زیرا خانم‌ها اصولاً به‌صورت ذاتی و به لحاظ فیزیولوژیکی آمادگی این را دارند که مادر بوده و در عین حال مادر خوب و مهربانی هم باشند؛ یعنی به لحاظ روحی، روانی و جسمی ذات اقدس الهی آن‌ها را به گونه‌ای آفریده که مادران مهربانی باشند همچون مادران ما که تجربه داشتنش را داریم.

این جامعه‌شناس با بیان اینکه وقتی این نیاز پاسخ داده نمی‌شود طبیعتاً این انرژی از یک‌سو هرز رفته و از سوی دیگر این سرخوردگی برای آن‌ها مسئله ایجاد می‌کند، اذعان کرد: پیامد فردی بعدی، ترس از تنها ماندن است زیرا به هر حال با بالا رفتن سن افراد در دایره و منظومه عاطفی یکی پس از دیگری از بین می‌روند یعنی پدر و مادر فوت کرده و حتی در صورت داشتن خواهر و برادر آن‌ها یقیناً ازدواج کرده و این تنها ماندن و ترس از آن و نداشتن همدم طبیعتاً این خانم‌ها را به‌هم می‌ریزد و برای آن‌ها به لحاظ فردی و اجتماعی مشکل ایجاد خواهد کرد.

شریفی یزدی با بیان اینکه در بعد اجتماعی نیز همانطور که پیشتر عنوان شد وقتی نیازهای فیزیولوژیکی این افراد از مسیر درست برآورده نمی‌شود، به‌عنوان یک واقعیت امروز جامعه ما به‌دنبال آن هستند که این نیازها را از روش‌های دیگر برآورده کنند البته برخی افراد این نیاز را سرکوب می‌کنند گفت: حال آنکه این مسئله از یک‌سو به گسترش و ایجاد چرخه فساد در جامعه دامن می‌زند به طوری که بسیاری از روابط آزاد و نامتعارفی که ارزش‌ها و هنجارهای جامعه جایگاهی ندارند ماحصل هم اتفاق است.

وی افزود: ازسوی دیگر ضمن احترامی که برای همه این خانم‌ها قائل هستم در برخی از خانم‌های مجرد مطلق، شاهد آن هستیم که در پی عدم تأمین نیازهای جنسی، با مردان متمکن که از کمبود‌های عاطفی رنج می‌برند وارد رابطه می‌شوند حال آنکه برخی از مردان متأهل بوده و همین مسئله باعث شده بروز پدیده چَتینگ (گفت‌وگو در فضای مجازی) و رواج مسئله خیانت و فروپاشی خانواده‌ها را شاهد باشیم.

این جامعه‌شناس با بیان اینکه از دیگر پیامدهای اجتماعی این موضوع می‌توان به کاهش میزان موالید در جامعه و ایجاد مشکل در جایگزینی نسل اشاره کرد، گفت: این امر بدان معنا است که رشد جمعیت دچار نقصان خواهد شد کما اینکه امروز ما با همین قضیه مواجهیم یعنی جامعه به سمت پیری در حال حرکت است به طوری که پیش‌بینی‌های جمعیت‌شناسی حکایت از آن دارد که تا سال 1420 ما با یک جامعه سالمند مواجه خواهیم بود.

شریفی یزدی با بیان اینکه تجرد قطعی دختران در جامعه از بعد اقتصادی نیز برای جامعه مشکل‌ساز خواهد بود، تصریح کرد: وقتی یک خانم ازدواج کرده و صاحب چند فرزند می‌شود شاهد آن هستیم که بسیاری از هزینه‌ها سرشکن می‌شود، یکی از مهم‌ترین هزینه‌ها تأمین مسکن است یعنی در شکل خانواده حداقل چهار نفر به راحتی از یک خانه و تجهیزات و خدمات آن می‌تواند برای رفع نیاز خود استفاده کنند، اما وقتی خانواده تشکیل نشود افراد تبدیل به خانوار می‌شوند حال آنکه در این شرایط هر فرد نیاز به خانه، تجهیزات، خدمات و امکانات مجزا دارد.

مع‌الوصف گرچه آنچه در خصوص پیامدهای تجرد قطعی دختران ازسوی کارشناس به اندازه کافی بود که به معنای واقعی لزوم پرداختن به خطرات و پیامدهای این پدیده ازسوی متولیان پرداخت؛ اما نباید از بیان چند پیامد دیگر به لحاظ فردی و اجتماعی به‌راحتی گذشت.

نخست اینکه تأخیر و دور افتادن از معدل زمان مناسب ازدواج یا مجرد مطلق بودن باعث می‌شود که ما نتوانیم تجدید نسل را داشته باشیم و به همین دلیل جامعه به سمت پیری گرایش پیدا می‌کند و یقیناً در سال‌های بعد چنین جامعه‌ای مشکلات عدیده‌ای را تجربه خواهد کرد.

نکته دوم آن که وقتی سن یک جوان از ازدواج می‌گذرد و نمی‌تواند به موقع همتایی برای خود برگزیند، طبیعتاً به‌دلیل کمبود استقلال و هویت فردی و خانوادگی، هویت او مناسب شکل نمی‌گیرد و بر همین مبنا مسئولیت‌پذیری در چنین جوانی کمتر از جوانان متأهل است.

مسئله بعدی اینکه وقتی این افراد خودشان را با دیگران مقایسه می‌کنند دچار انواع آسیب‌های روحی و روانی می‌شوند که رایج‌ترین آن افسردگی، اضطراب، وسواس و غیره است. از طرفی بارها به چشم خود دیده‌ایم که به لحاظ اجتماعی وقتی افراد متأهل هستند کمتر قانون را زیر پا می‌گذارند و از رفتار‌های غیر قانونی پرهیز می‌کنند و امکان آلوده شدن به رفتار‌های خلاف قانون در افراد مجرد بالا‌تر است؛ یعنی به‌دلیل اینکه تعدادی از نیاز‌های این افراد پاسخ داده نمی‌شود قاعده رابطه زن و مرد از قاعده فرهنگ عادی خارج می‌شود و این افراد ارتباطات نامتعارفی را می‌گیرند که شاخص بارز چنین ارتباط‌هایی، عدم پایداری است، حال آنکه این عدم پایداری بعد از مدتی به فرد احساس عدم امنیت می‌دهد به طوری که در برخی تعدد رابطه باعث اختلال تنوع‌طلبی می‌شود و او را از مدار یک زندگی روان عادی خارج می‌کند.

از سوی دیگر افراد متأهل انگیزه بیشتری برای کار کردن و تولید کردن دارند؛ بنابراین وقتی یک حجم عظیمی از نیروی کار یک جامعه مجرد و بی‌انگیزه می‌ماند بر روی تولید، اثر نامطلوب می‌گذارد از طرفی یکی دیگر از آسیب‌ها موضوع مهاجرت است. متأسفانه بخش زیادی از جوانان جامعه ما به‌دلایل مختلف از کشور خارج می‌شوند و هیچگاه به ایران بازنمی‌گردند در نتیجه خزانه نیروی انسانی کشور روز به روز در حال لاغر‌تر شدن است مجردها معمولاً راحت‌تر، روان‌تر و بی‌دغدغه‌تر از متأهلان مهاجرت می‌کنند، به دیگر سخن می‌توان گرفت تجرد قطعی زنان در ابعاد مختلف فردی، اجتماعی و خانوادگی منجر به انفعال می‌شود.

شناسه خبر 83423