سپهرغرب، گروه اقتصادی: چرا پس از گذشت حدود صد سال از اکتشاف نفت در کشورمان، هنوز هم قسمت عمده صادرات ایران را نفت خام تشکیل میدهد و با وجود سودآوری صنعت پالایش و فرآوری، ایران سهم چندانی در این بازار ندارد؟ حال آنکه آمریکا و اروپا بهتنهایی 50 درصد ظرفیت پالایشی جهان را دارا هستند و این رقم در منطقه خاورمیانه بهعنوان قطب اصلی تولید نفت جهان، کمتر از هشت درصد است!
با نگاهی به بیانات مقام معظم رهبری نگرانی ایشان از جریان خامفروشی در کشور هویدا میشود. مقام معظم رهبری خامفروشی نفت و صرف آن در امور جاری کشور و استفاده نکردن از فرآوردههای گسترده و ارزشافزوده نفت را میراث شوم رژیم طاغوت و خسارتی جبرانناپذیر خواندند و گفتند: «این روش، آسانترین راه پول درآوردن است که برخی از مسئولان در طول زمانهای مختلف ترجیح دادند از این پول آسان استفاده کنند.» [i]
موضوع جلوگیری از خامفروشی نفت در قالب افزایش صادرات فرآوردههای نفتی در بندهای 13 و 15 سیاستهای ابلاغی اقتصاد مقاومتی نیز توسط رهبر معظم انقلاب اسلامی مورد تأکید قرار گرفته است.
نگاهی به عرصه بینالمللی تجارت جهانی، نشاندهنده افزایش تجارت مواد اولیه و سوخت و محصولات تولیدی وابسته به آن در دهه اخیر است؛ حال آنکه مصرف این تولیدات اغلب در کشورهای بسیار دورتر از منابع و معادن تولیدی صورت میگیرد.
این امر به دو مسئله در جهان منجر میشود که توجه به آن در راستای بررسی توزیع درآمد جهانی حائز اهمیت است. موضوع نخست استخراج مواد در کشورهایی است که دارنده معادن و منابع طبیعی هستند و از راه صادرات این مواد به کشورهای توسعهیافته، کسب درآمد میکنند و موضوع دیگر استفاده کشورهای توسعهیافته از این مواد اولیه و منابع طبیعی در خلق ارزشافزوده با استفاده از توان علمی و فناورانه برتر آنهاست؛ این امر حکایت از ناتوانی کشورهای درحالتوسعه در بنای صنعت و اقتصاد خود بر مبنای دانش و فناوری دارد.
بنابراین ناتوانی کشورهای جهان سوم در تبدیل منابع به ارزشافزوده، منجر به نیاز شدید آنان به واردات محصولات و خامفروشی منابع اولیه تولید به قیمتی پایینتر از ارزش واقعی این منابع بدون ایجاد رفاه کافی ناشی از فروش آنها میشود؛ نتیجه این امر توزیع ناعادلانه درآمدها در جهان است.
طی 50 سال گذشته بهطور نگرانکنندهای میزان تجارت مواد خام و معدنی افزایش یافته است. از سال 1950 حجم تجارت بینالمللی در حدود 6 درصد طی هرسال افزایش یافته و در مقایسه با سال 1950 طی برآوردی ارزش کل تجارت جهانی مواد خام 60 برابر بیشتر از تولیدات کارخانهای، 10 برابر بیشتر از ارزش سوخت و مواد معدنی و 75 برابر بیشتر از ارزش محصولات کشاورزی شده است. [ii]
نگاهی به نمودار نشان میدهد که بیشتر صادرات کشورهای آفریقا و خاورمیانه در زمینه مواد معدنی و سوخت بوده، حال آنکه بیشتر صادرات کشورهای آمریکای شمالی و اروپایی در محصولات تولیدی با ارزشافزوده بالاست.
در اقتصاد ایران نیز خامفروشی در بخشهای نفت، معادن و کشاورزی وجود دارد که مهمترین آن بخش نفت است. در مورد نفت خام بهصورت متوسط میتوان از هر بشکه نفت، حدود یکهزار و 300 دلار ارزشافزوده ایجاد کرد که 26 برابر ارزشافزوده فروش یک بشکه نفت خام به حساب میآید؛ در مواد معدنی و فلزات نیز ارزشافزوده با تبدیل و فرآوری به همین منوال افزایش مییابد.
توجه به میزان ارزشافزوده در بخش فرآوری نشاندهنده موقعیت برتر ایران با توجه به مزیت نسبی در ذخیره مواد معدنی (نسبت مناسب تولید به ذخیره)، نزدیکی به بازارهای بالقوه مواد معدنی مانند عراق و افغانستان و دسترسی به آبهای آزاد و شرق آسیا و چین است و میتواند نقش بسزایی در ایجاد ارزشافزوده در کشور داشته باشد.
اما در ایران نیز برخلاف ذخایر عظیم معدنی و کانیهای صنعتی، عدم نیل به سمت فرآوری کانیهای صنعتی را میتوان در آمار صادرات و واردات برخی از این کانیهای صنعتی مشاهده کرد. تفاوت فاحش بین قیمت مواد خام اولیه صادراتی و محصول فرآوریشده وارداتی (نمودار) نشاندهنده ارزشافزوده بالای این بخش است؛ بنابراین باید به سمت درونی کردن این ارزشافزوده با ایجاد واحدهای صنعتی جهت تولید مواد با ارزش در کشور حرکت کرد.
نگاهی به صنعت نفت کشور نیز این سؤال را در ذهن ایجاد میکند که چرا پس از گذشت 90 سال از سابقه نفتی در کشورمان، هنوز هم قسمت عمده صادرات ایران را نفت خام تشکیل میدهد و با وجود سودآوری صنعت پالایش و فرآوری، ایران سهم چندانی در این بازار ندارد؟ حال آنکه آمریکا و اروپا بهتنهایی 50 درصد ظرفیت پالایشی جهان را دارا هستند و این رقم در منطقه خاورمیانه بهعنوان قطب اصلی تولید نفت جهان، کمتر از هشت درصد است! البته کشورهای عربستان و کویت با تأسیس شرکتهای پالایشی در کشورهای پُرمصرف، نفت خود را به این کشورها رسانده و با پالایش آن، نهتنها بازار و میزان فروش خود را تثبیت میکنند، بلکه با تبدیلش به ارزشافزوده، سودهای کلانی میبرند.
بررسی تاریخچه صنعت نفت کشورمان نشان میدهد که شکلگیری و رشد صنعت نفت ایران، در نیازهای جوامع خارج از مرزهای این کشور ریشه داشته است. رشد بدنه صنعت نفت کشورمان طی مدت 90 سال درحالی صورت میگرفت که خارج از چارچوب اقتصاد داخلی قرار داشت؛ به عبارت دیگر در دیدگاه متولیان داخلی اقتصاد ایران، صنعت نفت صرفاً بهعنوان یک تأمینکننده ارز معتبر به حساب میآمد که طبیعتاً در چنین شرایطی فرق چندانی برای آنها نخواهد داشت که ارز بهدستآمده از طریق صادرات نفت خام حاصل شود و یا از طریق صادرات فرآورده. [iv]
تکیه مقام معظم رهبری بر لفظ «نهضت جلوگیری از خامفروشی» نیز برآمده از نیاز به ایجاد یک حرکت و جریان اجتماعی و اقتصادی بین مسئولین و مردم با توجه به مبانی اعتقادی و مؤلفههای ایمانی در این جهت است. بنابراین میتوان گفت که علت تامه خامفروشی در ایران نه فقدان دانش فرآوری، بلکه نبود اراده و عزم برای جلوگیری از خامفروشی در بسیاری از تصمیمگیرندگان است.
در بخش نفت و گاز میتوان به بالاترین سطح فرآوری با حرکت به سمت صنایع پاییندستی رسید، اما نکته مهم عدم اعتقاد تصمیمگیران به این مسئله و عدم تکمیل زنجیره ارزش در ساختار پتروشیمی و پالایشگاهی کشور است. در دوره اصلاحات با تکیه بر تئوریهای مرسوم اقتصاد و عدم شناخت اولویتها و اقتضائات کشور و با توجیهاتی مانند غیر اقتصادی بودن ساخت پالایشگاهها، اقدام به واردات بنزین میشد که حتی کشورهای عقبمانده نیز به آن دست نمیزنند. بیتوجهی دولتهای هفتم و هشتم به پالایشگاهسازی موجب شد تا در سال 1385، روزانه 28 میلیون لیتر بنزین به کشور وارد شود که هزینه آن پنج میلیارد دلار در سال میشد، درحالی که هزینه ساخت پالایشگاه 1/5 میلیارد دلار بود! [v]
---------------------------------------------
[i]. http://farsi.khamenei.ir/news-content?id=28955
[ii]. موازنه مصرف منابع، صادرات ثروت از زمین فقر، اقتصاد ایران، اسفند 1388
[iv]. خامفروشی نفت با وجود نود سال سابقه نفتی، مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، 1377
[v]. آمار به نقل از سایت: http://samaaknews.com/24119
* علی مصطفوی
شناسه خبر 12349