سپهرغرب، گروه خانواده: واقعیت این است که شما، همسرتان و رابطه شما با همسرتان مهمترین مدیریتکننده رابطه خانواده همسرتان با خودتان است.
ازدواج شروع یک رابطه است. رابطهای که یک سر آن همسر و خانوادهاش هستند. خانواده همسر علیرغم تصور خیلی از جوانها بخش مهمی از زندگی زناشویی آنها را تشکیل میدهند و میبایست به آنها احترام گذاشت اما در کنار این احترام حد و حدودها و مرزبندی روابط نیز باید محترمانه مشخص باشد.
اگر این مرزبندیها در زندگی شما مشخص نیست، ممکن است به اختلاف، دلخوری، دخالت یا بیش از آن مشکلات دیگر در روابط زناشویی افراد بیانجامد. خیلی از افرادی که مهارتهای لازم ورود به یک زندگی مشترک و ارتباط با خانواده همسر را ندارند، به این مشکلات بر میخورند و زندگیهای زناشوییشان دچار مشکل شده و حتی ممکن است تا مرز طلاق و جدایی پیش برود.
بنابراین تصور اینکه یک جوان با یک جوان دیگر ازدواج میکند و دیگر در غار هستند و کاری با کار خانوادههای هم ندارند، یک تصور اشتباه است که والدین باید این نکته را برای فرزندانشان توضیح دهند. ازدواج علاوه بر پیوند دو نفر، پیوند دو خانواده با دو فرهنگ متفاوت هم محسوب میشود. مدیریت اختلافها، ارتباطات و مرزبندیها میبایست در بین دو خانواده و دو زوج وجود داشته باشد.
در برخی مواقع دیده میشود که خانوادهها در زندگی زوجین دخالت میکنند، یا اینکه زوجین خود هنوز از خانواده قدیمی خود جدا نشدهاند و مدام خانوادهشان را درگیر روابطشان میکنند. به هرحال این طبیعی است که خانواده هر یک از زوجین متفاوت از دیگری است و ممکن است زن و شوهر در مواقعی انتقادهایی هم به خانواده همسرشان داشته باشند که باعث آزار طرف مقابل میشود اما نباید شکل مطرح کردن این انتقاد جنبه بیاحترامی به خود بگیرد.
خیلی از افراد در این شرایط که دچار مشکل با خانواده همسرشان میشوند، از همان ابتدا بنای ناسازگاری را میگذارند و زندگیشان را تلخ میکنند. باید به این نکات توجه کنید که حتی اگر خانواده همسر شما وابسته، دخالتگر، کنترل کننده، دو به هم زن و سواستفاده گر باشند، شما باز هم میتوانید همچنان خوشبخت باشید. اما این خوشبختی به شروط زیر امکان پذیر است:
1-اولین شرط شما هستید
آیا شما بلد هستید در روابطتان نه بگویید و مقتدرانه مرز بکشید؟ یا تحمل میکنید و بعد منفجر میشوید؟ یا فقط اخم میکنید و ناراحتی؟
واقعیت این است که غرغر کردن و قهر و دعوا دیگر دوره اش گذشته است، شما باید مهارت برقراری یک ارتباط صحیح با خانواده همسر و همسرتان را پیدا کنید و این یک مهارت است. به جای جنگ و دعوا، درباره مشکلات با همسرتان صحبت کنید، بدون اینکه توهین و بی احترامی داشته باشید.
2-مهمترین شرط همسر شماست!
اگر والدینش وابسته باشند، باز کار خاصی نمی توانند بکنند اگر همسرتان وابسته نباشد. پس بیشتر از اینکه از وابستگی والدین همسرتان اذیت بشوید، احتمالا از وابستگی افراطی و آسیبزننده همسرتان اذیت میشوید. سعی کنید روابط و عاطفهی بین همسرتان و خانوادهاش را درک کنید و به هر دوی آنها کمک کنید تا وابستگی مخرب و آسیب زنندهشان را از بین ببرند. اما نه با قهر و قطع رابطه و جنگ و دعوا! بلکه به شیوهی همدلی کردن و درک هر دو طرف ماجرا. تا افراد یقین نکنند که شما قصد همدلی و کمک دارید هرگز اوضاع بهتر نخواهد شد.
3-رابطه شما و همسرتان چطور است؟ آیا بلد هستید مشکلات را با هم حل کنید یا مشکلات را تبدیل به پتک میکنید و بر سر هم میزنید؟ خلاصه اینکه در یک تیم هستید یا با هم میجنگید؟
خیلی راحت است که باور کنید طرف مقابل شما مقصر تمام این مسائل چون ناکامیها و سختیهای زندگی شماست و اینکه فکر کنید یک قربانی در زندگی شده اید؟ اما شما، همسرتان و رابطه شما با همسرتان مهمترین تعیین کننده حد و مرز رفتارهای بقیه در زندگی شماست.
مهمترین راههای حفظ حدود رابطه با خانواده همسر
1-حفظ استقلال
اگر شرایط مهیا است بهترین کار این است که زندگی مستقلی داشته باشید.این به معنی این نیست که هر زندگیای که با خانواده همسر باشد لزوما به جدایی و مشکلات لاینحل میانجامد بلکه حفظ استقلال زوج که یک خانواده جدید هستند حتی در زندگی کردن به همراه خانواده همسر نیست ممکن است.
2-ارتباط هر فرد با خانواده اش
روش صحیح این است که اجازه دهید همسرتان با خانواده اش ارتباط نزدیک داشته باشد بلکه زمانهایی هم نیاز به تنهایی با خانواده اش باشد و حساسیت نشان ندهید مخصوصا اوایل زندگی مشترک. محدود کردن همسر مشکلات بدتری ایجاد میکند.
3-برنامهریزی برای ارتباط با خانوادهها، اول زندگی این مسئله را با همسر خود مشخص کنید که چه وقتهایی با هم به ملاقات خانوادهتان بروید. در این برنامهریزی به رعایت انصاف توجه داشته باشید. نه مثل زن و شوهرهایی که مثلا خانوم هفتهای یک بار میتواند خانواده خودش را ببیند اما مرد میتواند هر روز به دیدن خانوادهاش برود. این برنامه را هم داشته باشید که در هفته یک روز مشخص برای ملاقات با خانواده هر یک اختصاص دهید.
4-داشتن ارتباط محدود،
اگر با خانواده همسر خود تنش و مشکل دارید، بهتر است زمانهای محدود و مشخصی داشته باشید که به همراه همسرتان به ملاقات خانوادهاش بروید. بهترین زمان هفتهای یک بار یا دو هفتهای یک بار است که این زمان نیز بهتر است خیلی طولانی نشود.
5-احترام گذاشتن
لازم نیست که حتما خانواده همسر خود را دوست داشته باشید و یا با آنها صمیمی شوید؛ ولی باید به آنها احترام بگذارید. احترام گذاشتن و توجه کردن به این معنی نیست که فردی منفعل باشید. به صحبتهایشان گوش دهید و آنها را درک کنید. بیتوجهی به خانواده همسر میتواند موجب فاصله عاطفی میان شما و همسرتان شود.میتوانید به خانواده همسر خود به عنوان خانواده خود نگاه کنید و همانطور که به آنها احترام بگذارید به خانواده همسرتان نیز احترام بگذارید.
آیا قطع ارتباط با خانواده همسر، کارساز است؟
هر زمان شما با پدر و مادر یا خواهر و برادر خود یا همسرتان قطع رابطه کردهاید، یعنی مشکلات حلنشدهای دارید که از آنها فرار میکنید. پیشنهاد میشود به جای قطع رابطه، رابطه را مرزبندی کنید و مشکلات درونی خودتان را حل کنید. البته معنیاش این نیست که اگر فردی به شما آسیب جدی میزند، حتما در رابطه با او بمانید. اما بهتر است اول مشکلاتتان را حل کنید و بتوانید رابطه را مدیریت کنید و هیجانات و واکنشهای خودتان را مدیریت کنید. وقتی به جای حل کردن مشکلات، موضوع را پاک میکنید، موقع روبه رو شدن با همان مشکل حالتان بد میشود. چون مدیریت رفتارتان را یاد نگرفته اید، حال بد خودتان را با دعوا کردن با همسرتان مدیریت میکنید.
شناسه خبر 53053