سپهرغرب، گروه فرهنگی - طاهره ترابیمهوش: محمدرضا مازویی شهید تخریبچی نقاش همدانی است که با قریحه هنریاش بر دیوارهای شهر با ترسیم تصاویر شهدا، نقش عشق میزد.
چند روزی بود سردبیر روزنامه سوژه گفتوگو با خانواده شهدای هنرمند را بهعنوان یکی از تکالیف کاری برایم مشخص کرده بود، اما نمیدانم چرا در شهری همچون همدان با وجود داشتن هشت هزار شهید که یقیناً با توجه به آمار، تعداد کثیری از این عزیزان در رشتههای مختلف هنری سری در بین سرها داشتهاند، پیدا کردن یک شماره تماس، بازه زمانی یکهفتهای را برایم رقم زد؛ بهگونهای که در ابتدا به فکر گرفتن شماره تلفن از بسیج هنرمندان شدم، اما گویی با تغییر مدیریت حافظه دیداری و شنیداری متولیان این امر در حوزه رسانه نیز دچار تغییر میشود! بهطوری که برای در اختیار گذاشتن یک شماره تماس خواستار مکاتبه مکتوب و معرفی روزنامه و خبرنگار شدند. پس بهناچار از آنجا که تجربه نشان داده پاسخگویی به فکس فرآیند زمانبر و حداقل یکماهه است تا مدیری ارجمند نسبت به پاسخگویی فکس ارسالی اقدام کند، اینبار تماسی با واحد فرهنگی بنیاد شهید گرفتیم که با وجود برخورد محترمانه، کارشناسان این بخش اعطای شماره تماس را منوط به گرفتن اجازه از حراست سازمان دانستند که این مهم نیز نیازمند زمان بود. پس اینبار دست به دامان کارشناسان روابط عمومی سپاه شدیم و خوشبختانه تیرمان به هدف خورد و بالاخره پس از کنکاش یکهفتهای، شمارهای از شعبان مازویی، برادر شهید بزرگوار محمدرضا مازویی، هنرمند نقاش در اختیارمان قرار گرفت که گفتوگویی را با وی ترتیب دادیم و در ادامه متن آن را میخوانید:
برادر شهید هنرمند با بیان اینکه محمدرضا متولد یکم فروردینماه 1337 شمسی در یک خانواده از طبقه محروم بود، گفت: از کودکی علاقهمند به نقاشی و خوشنویسی بود، بهطوری که اگر یک تکه سنگ صاف هم پیدا میکرد، روی آن نقاشی میکشید!
شعبان مازویی با اشاره به خصوصیات اخلاقی و رفتاری برادرش، اظهار کرد: محمدرضا قبل از انقلاب یعنی چیزی حدود 15 یا 16 سالگی در مجالس مذهبی شرکت میکرد.
وی با بیان اینکه آغاز مبارزاتش از سال 55 بود و بارها بدون کفش به منزل بازمیگشت و میگفت که از دست مأموران ساواک گریخته است، ابراز کرد: در آن برهه زمانی از ذوق و قریحهاش برای طراحی اعلامیه، کشیدن عکس امام و توزیع شبانه آن و دیوارنویسی و شعارنویسی استفاده میکرد.
مازویی ابراز کرد: با وجود اینکه مستأجر بودیم و منزل استیجاری ما کوچک بود، اما محمدرضا یک اتاق را برای کارهای فرهنگی و انقلابی خود اختصاص داده بود و در کمیتهای که با دوستان خود در بین چند دبیرستان تشکیل داده بودند، اعلامیهها، نوارها و عکس امام را میکشید و توزیع میکرد.
وی با تأکید بر اینکه تمام دغدغه شهید این بود که به مستضعفان رسیدگی کند و همواره نگران این بود که مستضعفی اطرافش باشد و او خبر نداشته باشد که به همین دلیل کمیتهای تشکیل داده و خانوادههای نیازمندان را شناسایی و به آنها رسیدگی میکرد که البته این کار وی علنی نبود و اغلب شبهنگام به توزیع اقلام خوراکی میپرداخت، عنوان کرد: بعد از پیروزی انقلاب کارش بیشتر شد، بهطوری که در سال 58 علاوهبر بهرهگیری از قریحهاش برای نقاشی شهدایی همچون شهید بهشتی در نقاط مختلف شهر مانند میدان آرامگاه با آن طرز تفکر، تعاونی سیاری در سطح شهر ایجاد کرد و به همراه برخی از دوستانش چادرهای زیادی در همدان نصب کرده و ارزاق عمومی را در بین مردم توزیع میکردند. جالبتر اینکه محمدرضا به مسئول هر چادر توصیه کرده بود که به هیچ عنوان از نیازمندان هزینه دریافت نکنند و خودش هزینه آن افراد را پرداخت خواهد کرد، بعد از مدتی چادرها جمعآوری شد و مسئول امور بازرگانی وقت از ایشان سود فروش اقلام را مطالبه کرده بود و محمدرضا گفته بود که بابت فروش اقلام سودی دریافت نکرده است.
این برادر شهید با اشاره به اینکه در فاصله انقلاب تا جنگ تحمیلی محمدرضا کارهای تبلیغاتی میکرد طوری که تصاویر امام و شهدای انقلاب را در سطح شهر ترسیم میکرد که برخی از آنها هنوز در مدارس و میادین وجود دارد و حتی مدتی که در بسیج شهرستان اسدآباد فعالیت میکرد شبها و با وجود غربت در آن شهرستان در کنار کار نظامی عکس امام، شهدا و علما را در دیوارها به تصویر میکشید، گفت: همانطور که گفتم، بردارم بسیار فعال بود؛ بهگونهای که بعد از انقلاب در همدان نخستین کتابخانه انقلابی را با کمک شهید صلاح پورمیدانی راهاندازی کرد و در مساجد کتابخانههای زیادی راه انداخت. در مقطعی که امام راحل امر به فراگیری سواد دادند، ایشان در مسجد محله به مدت چند ماه به افراد سالخورده محل (چیزی بین 100 تا 150 نفر) سواد آموخت.
این جانباز دوران دفاع مقدس با اشاره به اینکه نمونه از نقاشی این شهید بزرگوار در مدرسه دختران شهید مطهری واقع در منطقه رکنی و نیز ساختمان سپاه همچنان موجود است، تأکید کرد: نخستین پایگاه مقاومت بسیج را در همدان بهنام شهید «صفری» راهاندازی کرد و چندین پایگاه را نیز در مساجد کوچه مشکی، شهناز، کمالآباد، کبابیان و کلپا را راه انداخت و مسئولیت آموزشهای بسیج را در این مساجد برعهده داشت.
مازویی با بیان اینکه این شهید بزرگوار جزء پیشکسوتان تیپ انصارالحسین (ع) بود بهگونهای که وقتی خواهر دباغ در همدان سپاه را راه انداخت چند نفری را از همدان با خود همراه کرد و یکی از آنها محمدرضا بود که در کارخانه لرد سابق بسیجیان را آموزش میداد، خاطرنشان کرد: بهدلیل شجاعت و توان رزمی که این شهید بزرگوار داشت، بهعنوان فرمانده گردان تخریب تعیین و قرار شد آموزش ببیند، البته در ارتش قانونی وجود دارد که فرمانده گردان تخریب باید 20 سال سابقه نظامی داشته باشد تا بتواند در این حوزه فعالیت کند، اما شهید مازویی در این موقعیت توانست فرمانده گردان تخریب باشد. جالبتر اینکه پس از آن محمدآقا به مدت 6 ماه بدون هیچ اطلاعی ناپدید شد و بعدها متوجه شدیم در منطقه مهران و ایلام مشغول مینگذاری جهت جلوگیری از ورود دشمن به کشور بوده است.
وی با تأکید بر اینکه بارها منافقین در ادوار مختلف نسبت به پاکسازی تصاویر شهدا و بهویژه شهید بهشتی اقدام کرده بودند اما وی دوباره نسبت به ترسیم آن اقدام میکرد، افزود: سرانجام ششم فروردینماه سال 1362 درحالی که فرماندهی گردان تخریب را به عهده داشت، در منطقه «مهران» در سن 25 سالگی مشغول خنثی کردن تعدادی مین بود که بر اثر انفجار یکی از مینها مجروح شد و در حین انتقال به عقب، به فوز عظیم شهادت نائل آمد.
برادر شهید ابراز کرد: شهید مازویی جزء نخستین گروههایی بود که در همدان اقدام به دیوارنویسی و دیوارکشی کرد؛ حتی در دورهای که بردن نام شهدای ترور سخت بود، ایشان در دل شب به کشیدن تصاویر شهدا مشغول بود.
وی ادامه داد: جالب است بدانید سالهای ابتدایی انقلاب، نقاشی روی دیوار و انجام کارهای ارزشی بدون تجهیزات امروزی کار دشواری بود و هر کسی این تخصص را نداشت، اما ایشان در آن زمان در این کار تبحر خاصی داشت.
مازویی خاطرنشان کرد: سرانجام در روز ششم فروردینماه سال 1362 هجری شمسی درحالی که فرماندهی گردان تخریب را بهعهده داشت، در منطقه مهران در سن بیستوپنج سالگی درحال خنثی کردن مین، به وصال معبود و آرزوی دیرینه خود رسید.
معالوصف؛ با توجه به آنچه گفته شد، شهید هنرمند محمدرضا مازویی از نوجوانی با ترسیم تصاویر شهدا بر دیوارهای شهر، نقش عشق میزده است تا آنها را زمان وصال و شهادتش برای همرزمان و دوستان و درعینحال فرماندهان خود بهعنوان تحفهای به همراه داشته باشد که تأکیدی باشد بر ارادت در مسیر عاشقی که ایکاش ما نیز با ارائه تصویری درست از این شهدا، بتوانیم ذرهای از این عشق و ارادت را به رشته تحریر درآوریم و قرار گرفتن در مسیر ایثار و شهادت را در دل جوانان امروز شکوفا کنیم.
شناسه خبر 57886