سپهرغرب، گروه متن زندگی: از دهه 30 تا دهه 70 شمسی خانهها بوی نفت میداد؛ اصلاً کل زندگی بوی نفت میداد! این دورهای از تاریخ بود که استفاده از هیزم و زغال برای گرمایش و پختوپز منسوخ شده بود و گاز هم هنوز نبود؛ چراغ علاءالدین هم نماد این دوره بود.
تا دوره قاجار زغال و هیزم از ضروریات زندگی ایرانی بود و از اوایل قرن حاضر بهتدریج استفاده از نفت هم رواج یافت؛ البته در آن روزگار وسایل گرمایشی و چراغهای خوراکپزی نفتسوز محدود بودند چون وارداتی و گران بودند. در میان وارداتیها نیز از همه معروفتر چراغهای نفتی «والور» بودند که انگلیسی بودند و برای خوراکپزی و گرمایش منازل استفاه میشدند.
تا اواخر دهه 20 این وضعیت ادامه داشت و استفاده از انواع چراغهای نفتی بیشتر شده بود تا اینکه ایرانیها تصمیم گرفتند نفتشان را ملی کنند. دولت مصدق روی کار آمد و انگلیسیها که ابرقدرت نظامی و سیاسی بودند خرید نفت ایران را تحریم کردند و مصدق ماند و بیپولی. همینجا به فکرش رسید که راهی برای مصرف نفت در داخل کشور بیابد تا بالاخره نفت فروش برود و اقتصاد کشور فلج نشود. اما انگلیسیها فروش وسایل نفتسوز به ایران را هم محدود کردند تا جلوی این تدبیر گرفته شود و بعد یک اتفاق نفتی اساسی در تاریخ ایران رخ داد!
چراغهای عالینسب و علاءالدین
«میر مصطفی عالینسب» برای حمایت از صنعت نفت ایران و ایستادن جلوی زورگویی انگلیسیها در سال 1329 شمسی آستینهایش را بالا زد و «شرکت صنایع تولیدی نفت و گاز عالینسب» را راه انداخت و چراغ خوراکپزی ساخت بهتر از والور و ارزانتر.
کیفیت چراغهایش هم بالا بود و دیگر کسی دنبال خرید والور نرفت و بعدها هم نرفت و انگلیسیها دماغسوخته شدند.
شرکت عالینسب سماور نفتی هم تولید کرد و برند عالینسب شد معادل کیفیت ایرانی و شد نماد کالای ملی. از همانموقع چراغهای خوراکپزی که به آن والور عالینسب میگفتند در خانهها جا خوش کرد و البته برای گرمایش هم استفاده میشد و سبک زندگی ایرانیها تغییر کرد.
یک دهه بعد چراغهای «علاءالدین» هم از راه رسیدند و جنس ایرانیها جور شد. این چراغها در واقع نسخهای ایرانی و باکیفیت از چراغهایی بودند که شرکت آلادین (Aladdin) انگلیس تولید میکرد؛ «یکی از واردکنندگان چراغ علاءالدین از انگلیس تلاش کرد تا شرکت آلادین را مجاب کند تا با شراکت نمایندگانش کارخانهای در ایران برای تولید محصولات خود تأسیس کند. آلادین انگلستان قبول کرد که این کار انجام شود و در نتیجه شرکت سهامی صنعتی علاءالدین در ایران در سال 1338 با سرمایه 8 میلیون تومان تأسیس و مشغول به کار شد. این شرکت تا سال 1355 حدود 90 درصد بازار تجاری تولید چراغ نفتی را در اختیار داشت».
زنبوری، موشی، تلمبهای!
در دهه 50 و 60 شمسی که بخاریهای خانگی و شیک ساخت کشورهای آلمان و ایتالیا و انگلستان در ایران گران بودند چراغهای علاءالدین برای اغلب خانهها همچنان وسیله اصلی گرمایش بود. البته در همان روزگاران بهتدریج چراغهای خوراکپزی و گرمایشی و روشنایی مختلفی با برندها و طرز کار متنوع وارد ایران میشدند و به چراغ زنبوری، تلمبهای، موشی، گردسوز، توری، بادی، پریموس و... مشهور شدند.
در دهه 60 علاءالدین و چراغهای والور عالینسب کار مردم را راه میانداختند ولی چراغهای گرمایشی ژاپنی هم از راه رسیده بودند و طرحی نو داشتند و دلبری میکردند و از همه معروفتر «تویوست» که «توئیست» نامیده میشد.
از اوایل دهه 70 لولهکشی گاز هم به شهرهای بزرگ و تهران رسید و بشکههای نفت و نفتفروشان دورهگرد و شعبههای نفت و بوی نفت خانهها بهتدریج کم شد و خوشبختانه بخاری گازی و سماور گازی و چراغ روشنایی گازی ایرانی نیز از راه رسیدند و زندگیها راحت شد. در دهه 80 گاز به شهرهای کوچک و شهرستانهای دور هم رسید و در دهه 90 نعمت گاز در روستاها دلها را شاد کرد و زبانها را به لطف خدا و این نعمت بزرگ، شاکر.
اینگونه بود که صنعت گاز و گازرسانی سراسری شد، سند افتخار و شناسنامه عدالت انقلاب اسلامی ایران. حالا هم که دیگر میزان گازرسانی در سراسر ایران از 98 درصد فراتر رفته و بیش از 90 درصد روستاها نیز گاز دارند.
دیگر اینکه حالا جوانترها و نسلهای جدید در ایران هستند که اصلاً ندیدند چراغ علاءالدین و والور عالینسب و تویوست و بشکه نفت و شعبه نفت و زندگی نفتی را و ندانستند چگونه بود، بوی نفت در خانهها؛ سرشان سلامت و در رفاه باشند همیشه به فضل خدا.
شناسه خبر 58839