در حالی که توسعه بخشهای مختلف کشور با مشکل کمبود بودجه روبهرو است، میبینیم که دهها هزار میلیارد برای طرحهای مخرب انتقال آب که تنها به نفع صنایع ایران مرکزی است، هزینه میشود.
در ایران گاهی هنگام مواجهه با یک مشکل، بهدلیل نبود برنامهریزی مدون، چندین مشکل دیگر بهوجود میآورند تا شاید بتوانند مشکل اولیه را حل کنند.
در این جا به طور خاص منظورم دقیقاً «انتقال آب بینحوضهای» است. تاکنون اقدامی برای آسیبشناسی نشده تا ببیند چرا رودخانه زایندهرود که در بالادست تا منطقه باغبهادران با جوش و خروش جریان دارد، پس از بند نکآباد دیگر آبی در آن جاری نیست.
شاید برخی از این موضوع آگاه هم هستند، اما بهصرفه نمیدانند که چنین معضلاتی را رسانهای کنند و دلیل آن هم روشن است: بارگذاریهای اشتباه و ناهماهنگ صنعتی و کشاورزی توسط صنایع وابسته به دولت؛ مانند فولاد مبارکه، ذوبآهن، صنایع نظامی شاهینشهر و بیش از 350 هزار هکتار کشاورزی با روش آبیاری غرقابی.
بدیهی است که در چنین شرایطی، تنها صنایع و کشاورزی در حوضههای بالادست زایندهرود از نعمت آب بهرهمند میشوند، و مسبب این وضعیت، خود دولت است.
با این حال، حکمرانی هیچ توجهی به این توسعه نامتوازن ندارد. در عوض، بودجه ملی را صرف طرحهای انتقال آب بینحوضهای میکند. در این مواقع، برخی مسئولان، قرارگاههای عمرانی و مافیای آب یکصدا میشوند و ادعا میکنند که «آب نیست» و باید منطقه را از اضطرار آبی نجات داد. سپس مصوب میکنند که آب از استان چهارمحال و بختیاری، سرچشمه رود بزرگ کارون، به استان اصفهان منتقل شود.
همانگونه که گفتم، برای حل یک مشکل، مشکلات دیگری ایجاد میکنند. انتقال آب از خوزستان به دیگر استانها، بهگونهای عمل شده که وسعت 45 هزار هکتاری نخیلات شادگان به 15 هزار هکتار رسیده است. بهدلیل بیآبی، تنها 21 هزار هکتار از 63 هزار هکتار اراضی کشاورزی شادگان زیر کشت رفته است و این تنها بخشی از تبعات نابودگر انتقال آب در یک شهرستان استان خوزستان است.
وقتی از صاحبان صنایع میپرسیم چرا این صنایع آببر را به سواحل مکران منتقل نمیکنید، پاسخ میدهند بودجه لازم را نداریم. اما شاهدیم که از سال 1391 تا 1402، نرخ دلار بیش از 900 درصد رشد داشته و درآمد شرکتی مانند فولاد مبارکه نیز به همان میزان افزایش یافته است.
این شرکت که در سال 1397 حدود 5 هزار میلیارد تومان سود داشت، در سال 1401 به سود 108 هزار میلیارد تومان رسید. با این حال، همچنان قیمت آب، برق و دستمزد کارگر را با نرخهای بسیار ارزان محاسبه میکنند. بنابراین، شرکتی مانند فولاد مبارکه از رشد نرخ ارز سود کهکشانی بهدست میآورد، دلیلی نمیبیند که از اصفهان به سواحل پرآب مکران منتقل شود.
اکنون بهتر میتوان به قدرت بیحد و وصف مافیای آب و صنعت در مرکز ایران پی برد که چرا بهجای انتقال صنایع به سواحل جنوبی، اصرار دارند آب را از خلیج فارس و دریای عمان به استانهای کویری برای نجات صنایع انتقال دهند.
*حمیدرضا رمضانی؛ کارشناس ارشد محیط زیست
شناسه خبر 88952