مولانا به عناصر طبیعت، معنابخشی و شادی در سرودههای بهاری خود، همزمان توجه داشت و این ویژگی، او را از شاعران صرفاً توصیفگرا یا شاعران دوریگزین از طبیعت، متمایز کرده است.

دانشآموخته دکتری و مدرس ادبیات فارسی در نشست «بهار در اندیشه مولانا» با اشاره به تفاوتهای زندگی سنتی با زندگی مدرن، گفت: فصلها در جهانِ پیشامدرن روی ساعات روشنایی، خوراکیهایی که در دسترس بودند و حتی سبک زندگی انسان، اثر میگذاشتند و تأثیر بسیار بیشتری روی زندگی بشر داشتند؛ به همین دلیل است که اغلب شاعران در وصف بهار شعر سرودهاند.
بهمن بنیهاشمی افزود: در ادبیات فارسی بهارانههایی که گروهی از شاعران کلاسیک مانند رودکی، فرخی، منوچهری و عنصری گفتهاند، واقعگرا هستند و جنبه توصیف شاعرانه دارند؛ برای مثال منوچهری میگوید:
نوروز بیامد ای منوچهری
با لالۀ سرخ و با گل خمری
یک مرغ، سرود پارسی خوانَد
یک مرغ، سرود ماورانهری
در مقابل، گروهی دیگر از شاعران مانند ناصرخسرو بهدلیل فانی بودن جهان، به تحولات اینجهانی بیتوجه بودند و در دیوان خود، بهاریه نداشتهاند. ناصرخسرو حتی در نقدی شاعرانه گفته است:
چند گویی که چو ایام بهار آید
گل بیاراید و بادام بهبار آید؟
اینچنین بیهدهها نیز مگو با من
که مرا از سخن بیهده عار آید
شستبار آمده نوروز، مرا مهمان
جز همان نیست اگر ششصد بار آید!
بنیهاشمی با تأکید بر اینکه مولوی به بهار توجه ویژه داشته است، افزود: اگرچه مولانا هم مانند ناصرخسرو معناگرا است، اما اندیشهاش سراسر مملو از شادی است و طبیعت را اتفاقاً بهترین زبان برای بیان پدیدههای ابدی و ازلی میداند؛ بهعنوان مثال میتوان به این شعر از مولوی اشاره کرد که نماد همنشینیِ معناگرایی و شادی است:
مستی و عاشقی و جوانی و جنس این
آمد بهار خرم و گشتند همنشین
صورت نداشتند، مصور شدند خوش
یعنی مخیلاتِ مصورشده ببین
* شادی در بهاریههای مولوی، ریشهای تاریخی دارد
استاد زبانهای باستانی و رئیس انجمن ایرانشناسی نیز با اشاره به عنصر شادی در بهاریههای مولوی، گفت: این شادی در فرهنگ و تاریخ ایران ریشه دارد؛ چنانکه در کتیبههای هخامنشیان نیز میخوانیم که پس از ستایش اهورامزدا، از شادی بهعنوان یکی از موهبتهای او به انسان یاد میشود.
محمود جعفری دهقی یادآور شد: سر ویلیام جونز ادیب قرن هجدهم، نخستین کسی بود که ابیاتی از مولوی را به زبان انگلیسی ترجمه کرد و پس از او، افرادی مانند کولمن بارکس، فرانک لوییس و دیگران این کار را بهصورت کاملتر انجام دادند.
یک استاد ادبیات و عضو هیئت علمی دانشگاه نیز در این نشست شعر مولانا را ترکیب معنا با صوت و تصویر دانست.
مهدی محبتی درباره نقش اصوات در شعر مولوی گفت: مولوی از آهنگ شعر، برای ایجاد حرکت استفاده میکند و نقش آواها در شعر او آنقدر برجسته است که گاه بر معنا هم تقدم مییابد؛ به همین دلیل شعرهایی مانند «یار مرا غار مرا عشق جگرخوار مرا» را در غزلیات مولوی فراوان میبینیم.
این استاد دانشگاه تأکید کرد: اهمیت تصویرسازیهای مولوی نیز در آن است که اصولاً تصویرسازی در فرهنگ ما نسبت به غرب کمتر بوده است، اما مولوی به این بُعد از هنر شاعری، توجه فراوان دارد.
سهیلا صلاحیمقدم، عضو هیئت علمی دانشگاه نیز پژوهشی مقایسهای میان شعرهای مولوی و سرودههای ویلیام بلیک، شاعر انگلیسی قرن هجدهم ارائه کرد.
بیستونهمین نشست ادبی انجمن ایرانشناسی با عنوان بهار در اندیشه مولانا، با همکاری مؤسسه فرهنگی هنری کتابآرایی ایرانی، عصر جمعه در تهران برگزار شد.
شناسه خبر 93175