سید مرتضی دیباج:
شهید مدنی، تجسم عقلانیت انقلابی بود
سید مرتضی دیباج به خبرنگار سپهرغرب گفت: شهید آیتالله مدنی تجسم عقلانیت انقلابی بود؛ کسی که هیچگاه ملاحظهکاری نکرده و کاری که منطبق بر شرع و مصالح مردم بود را انجام میداد.
سپهرغرب، گروه - سمیرا گمار : بیستم شهریور ماه چهلمین سالگرد شهادت شهید آیتالله مدنی، دومین شهید محراب توسط منافقان است؛ 40 سال از شهادت این مرد الهی گذشته و هرچه پژوهشها از سیره شخصیتی او در زمان حیاتش بیشتر میشود شناخت و دستیابی به همه ابعاد شخصیتی ایشان خود را دشوارتر نشان میدهد.
مردی را تصور کنید که تمام خود را وقف اسلام کرده و هیچچیز از رنج این دنیا از تبعید و تهدید گرفته تا مرارتها و مشکلات پیش پای شکلگیری و نگهداری از نهال نورس انقلاب او را خسته نکرد و درعینحالی که در علم و عرفان از سرآمدان عصر خویش بود در مبارزه و مجاهده نیز پیشتاز بوده و هیچیک او را از بالندگی در دیگری متوقف نکرد.
مردی که نه به سیاق برخی علما خود را از مردم دور کند بلکه در میان مردم و با مردم بود و فرقی بین تأسیس درمانگاه و راهاندازی صندوق قرضالحسنه و مقابله با ضد انقلاب و معاندان برای پیشبرد اهداف اسلام نمیدید.
خدا در نگاه او تجلی یافته بود و هر آنچه مورد رضای خدا بود انجام میداد چه با نشاندن خنده بر لب یک یتیم و چه با کفنپوش ایستادن در مقابل تانکهای دشمن.
مزد مجاهدتهای این عالم وارسته لباس شهادتی بود که خدا بر تن او پوشاند و مؤمنان به اسلام محمدی و دلدادگان انقلاب را به سوگ خود نشاند و آقا اسدالله امام (ره)، آیتالله مدنیِ رزمندگان، معلم اخلاق علما و پناه مردم همدان و تبریز و خرمآباد و شیراز برای همیشه از حضور او محروم شدند و داغ او به دل انقلاب ماند...
آنچه در ادامه میخوانید گفتوگوی خبرنگار سپهرغرب با یکی از مبارزان انقلابی همدان است که از سالهای نوجوانی با این مجاهد شهید و عالم صبور آشنا شده است.
*طلبگی را رها کن!
سید مرتضی دیباج با اشاره به آشنایی خود با شهید محراب آیتالله مدنی در ایام نوجوانی، تصریح کرد: قبل از انقلاب با رفیق شفیقم مرحوم امیر چلویی به ممسنی شیراز رفته و درحالیکه آیتالله مدنی ایام تبعید خود را در آنجا در یک خانه محقر میگذارند ایشان را زیارت کردیم؛ نکتهای که توجه مرا در آن ملاقات به خود جلب کرد این بود که آیتالله مدنی شخصاً از ما که نوجوان بودیم پذیرایی کرد.
وی ادامه داد: دیدار بعدی ما بعد از پیروزی انقلاب بود؛ من از مقابل استانداری رد میشدم که استاندار وقت خواست سوار ماشین شوم و در مسیر فهمیدم مقصد منزل شهید مدنی است، آن زمان من دنبال طلبگی بودم، وقتی رسیدیم بعد از صحبتهای معمول، استاندار این موضوع را با شهید مدنی مطرح کرده و گفت: ما در استانداری به او احتیاج داریم اما نمیآید، آقا رو به من کرد و گفت برای چه میخواهی طلبه شوی؟ الآن انقلاب در این سنگر به تو احتیاج دارد. بعدازآن بود که من در سال 1360 وارد استانداری همدان شده و توفیق 30 سال خدمت را در آنجا پیدا کردم.
*الگوی او در خداترسی و مردمداری «امام» بود
این مبارز انقلابی در ادامه سخنان خود به سیره شخصیتی آیتالله مدنی اشاره کرد و گفت: ازآنجاییکه ایشان در یک مسیر الهی حرکت میکرد سکناتش نیز در نوع خود بدیع بود، وقتی هم کاری انجام میداد منشأ خیر و برکت و سلامت برای مردم بهویژه مستضعفان بود.
دیباج اظهار کرد: شهید مدنی الهی فکر میکرد، پیرو ولایت فقیه بوده، به امام راحل بسیار علاقهمند بود و امام (ره) را الگوی خود میدانست، چون متقی بود از هیچکس غیر از خدا نمیترسید و ذرهای ترس در وجود او از غیر خدا وجود نداشت.
وی اذعان کرد: ازآنجاییکه ایشان غیر خدا را نمیدید هر حرفی میزد یا نصیحتی که میکرد، چون مخلصانه بود بر دل مینشست. از طرفی هر آنچه را که میگفت در عمل هم نشان میداد و با وجود قاطعیت عجیبی که در برابر دشمنان داشت بسیار رقیقالقلب و لطیف بود.
*آیا من لیاقت دارم؟
ملازم شهید مدنی در ادامه توضیح داد: یک سخنرانی در جمع ائمه جمعه کشور از ایشان موجود است که رهبر انقلاب، شهید دستغیب و سایر بزرگان هم در آن جلسه حضور دارند، وی وقتی وعظ و خطابه کرده و به این جمله میرسد که «من وقتی میروم نماز بخوانم به این فکر میکنم که آیا لیاقت دارم که مردم به من اقتدا کرده و پشت سرم به نماز بایستند» اشک صورتش را میپوشاند که نشاندهنده همان زلالی و پاکی و لطافتی است که در وجود ایشان بوده و دلهای مردم را تحت تأثیر خود قرار میداد.
*پرکار، مردمدار، خداترس
دیباج ابراز کرد: وی وجاهت خاصی داشته و در دل مردم جا باز کرده بود. ازآنجاکه ظاهری شبیه به امام (ره) هم داشت مردم وقتی ایشان را میدیدند انگار امام (ره) را دیدهاند البته توفیقاتی که در انجام فعالیتها داشت نیز مردم را به ایشان علاقهمند کرده بود.
وی یادآوری کرد: شهید مدنی به کنشهای سیاسی و اجتماعی جامعه حساس بوده و همانطور که روشنگری میکرد هیچگاه مردم را رها نکرده و از هر کاری برای جذب آنها استفاده میکرد بهعنوانمثال ایجاد کانونهای خدمترسانی به مردم در حوزههای مختلف ازجمله اقداماتی بود که ایشان انجام میداد و ثمره آن در شکلگیری دارالایتام، درمانگاه، موسسه قرضالحسنه و نظایر آن هماکنون نیز قابل مشاهده است.
*هیچگاه مرارتهای زندگی او را خسته نکرد
این مبارز همدانی متذکر شد: شهید مدنی در طول عمر بابرکت خود دائم در تبعید بود از نجف به ایران و در ایران هم شهرهای مختلف ازجمله شیراز، خرمآباد، همدان و... که هیچگاه این آمد و شدها، مرارتها و تلاطمها او را خسته نکرد که از اهداف خود عقبنشینی کرده و یا در انجام کاری کوتاهی کند.
دیباج تشریح کرد: برای شهد مدنی فرقی نمیکرد کجاست، او هر جا که بود وظیفه الهی خودش را انجام میداد و در این راه از هیچ تلاشی فروگذار نمیکرد؛ ایبسا گاهی اوقات بسیاری از افراد را به واسطه همین اقدامات گرد هم جمع میکرد و از توان آنها بهره میجست.
وی ادامه داد: شهید مدنی هر جا میرفت منشأ اثر بود، شکلگیری مسجد مهدیه که کانون مبارزات انقلابی، اعزام به جبهه و میعادگاه دعای ندبه بود با همین روش شکل گرفت؛ ایشان جمعی از افراد متمکن انقلابی را جمع کرده و بنای این مسجد را نهاد که بسیاری از اقدامات تاکنون نیز ادامه دارد.
*نگهداری از نهال نوپای انقلاب با مجاهدت
وی در بخش دوم سخنان خود، خاطرنشان کرد: فعالیتهای شهید مدنی به قبل از انقلاب محدود نشده و بعد از انقلاب هم چند کار مهم انجام داد؛ بیت ایشان که در حال حاضر به موزه تبدیل شده، نهتنها مأوا و ملجأ مردم که محل تصمیمگیری و تصمیمسازیهای مهم وی و جلسات با بزرگان بود؛ ضمن اینکه بعد از انقلاب که اسلحه واحدهای نظامی به دست نیروهای انقلابی افتاد در انبار بیت ایشان نگهداری شده و به مکانهای مطمئن منتقل میشد.
ملازم شهید مدنی افزود: آیتالله مدنی در شکلگیری کمیته انقلاب اسلامی در سالهای ابتدایی انقلاب که با مدیریت علی آقا محمدی در همدان ایجاد شد نیز نظارت داشته و در آنجا نیز به لحاظ مدیریت راهبردی و فکری سهم بسزایی داشت.
*صدور یک اطلاعیه هشداری چهاربندی!
دیباج عنوان کرد: یک مسئله مهم در مورد شهید مدنی صدور اطلاعیهای بود که اوایل انقلاب توسط ایشان انجام شد. این اطلاعیه جدی و هشداردهنده چهار بند داشت که خطاب به مردم بود؛ بند نخست این بود که هیچکس حق ندارد به اقلیتهای مذهبی اهانت کند. اقلیتهای دینی در پناه انقلاب اسلامی مصون هستند. دو اینکه تخریب امکانات حقالناس و تعرض به بیتالمال است و کسی حق ندارد این کار را بکند. سه اینکه ایشان فرموده بود انجام امور مهم قطعاً باید با نظر من صورت گیرد تصریح به اینکه هر اقدام مهمی باید با اجازه ایشان صورت بگیرد صلابت و مدیریت شهید مدنی را نشان میداد و در نهایت بند چهارم مشتمل بر این بود که ارتشیها (نیروهای شهربانی و ارتش) که با نظام اسلامی بیعت میکنند باید از هرگونه تعرض در امان باشند.
*امام (ره) پشت خط بود!
وی در ادامه با اشاره به خاطرهای از شهید مدنی بیان کرد: دوستان عنوان میکنند که یکبار در محضرشان نشسته بودیم که تلفن به صدا درآمد، وی اشاره کرد که ساکت شوید! پشت خط امام (ره) بود؛ به ایشان فرمود: آقا اسدالله تانکها از سمت کرمانشاه به سمت تهران در حال حرکتاند که به مردم یورش برده و مردم را قلعوقمع کنند، به هر صورت شده جلوی آنها را بگیر؛ بلافاصله شهید مدنی کفنپوش شده و با نیروهای مردمی راهی جاده کرمانشاه شد، جلوی تانکها ایستادند و آن حماسه را در تاریخ انقلاب رقم میزدند.
*او دوبار کفن پوشید؛ در راه کربلا و در برابر منافقان
این مبارز همدانی در ادامه تصریح کرد: ایشان دو بار کفنپوش شد؛ یکبار سر همین قائله ضد انقلاب یورش تانکها و دیگری در عراق وقتیکه صدام پیادهروی زوار را از نجف به کربلا ممنوع کرده بود، آنجا هم وی به همراه یاران خود کفن پوشیده و طی طریق کردند.
دیباج به قائله عناصر ضدانقلاب و طاغوت در کردستان نیز اشاره کرده و گفت: در آنجا هم شهید مدنی نقش بسزایی ایفا میکرد و وقتی قصد معاندان بر هم زدن وضعیت سنندج بوده و سپاه تازه شکل گرفته بود، نیروهایی به کردستان اعزام کرده و عملیاتهای مختلفی آنجا شکل میگرفت که شهید شاهحسینی در آن هنگام به شهادت رسید.
وی توضیح داد: زمانی که دو روحانی از جانب خلق مسلمان به کردستان آمده بودند و خبر به گوش ایشان رسید دستور دادند هرجا آن دو نفر را دیدند دستبسته پیش ایشان بیاورند که نشان میداد وی در راه اعتلای اسلام و انقلاب با احدی تعارف نداشت و با عقلانیت انقلابی همه کارهایش بر اساس منطق و شرع و بدون کمترین ملاحظهکاری و محافظهکاری انجام میشد.
*دل امام (ره) شاد شد...
وی در خاتمه سخنان خود با تأکید بر اینکه شهادت مزد مجاهدتهای آیتالله مدنی بود، تأکید کرد: ایشان در یکی از سخنان خود گفته بود «من از شما شرمنده هستم زیرا که یک جان دارم که تقدیم انقلاب کنم» بنابراین هر ورق از دفتر زندگانی وی را که مرور میکنیم میبینیم از کوران حوادث قبل از انقلاب چه خون دلها خورد، چه مرارتها را متحمل شد و با تن خسته و رنجور خود چقدر استوار و محکم در مسیر اسلام و انقلاب گام برداشت تا دل امام (ره) را شاد کند.
شناسه خبر 45554